kurdish women against ♀️♂️gender discrmination✌

#زنان_کولبر
Канал
Политика
Социальные сети
Новости и СМИ
Религия и духовность
КурдскийРеспублика КореяРеспублика Корея
Логотип телеграм канала kurdish women against ♀️♂️gender discrmination✌
@kanla57Продвигать
230
подписчиков
8,98 тыс.
фото
6,73 тыс.
видео
11,4 тыс.
ссылок
ما صدای تمامی زنانی هستیم که نام و نشانی داشتند و از سوی پدر، برادر و همسر مرد، متاثر از فرهنگ و قوانین متحجرانه و مرد سالارانه اسلامی حاکم، تحت عنوان "ناموس" به قتل رسیدند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌#زنان_کولبر / ۶

من دوست خانم هستم. او ۳۴ سال است که کولبری می‌کند. من هم سه سال است که با او به کولبری می‌روم. او مجبور بود کولبری کند. فرزندانش یتیم بودند و هیچ منبع درآمدی نداشتند. او مدتی برای پایگاه روستا نان می‌پخت(کارگری) و قتی کارش رو از دست داد دوباره شروع کرد به کولبری و منم باهاش رفتم.
هه‌نگاو مطلع شده، زبیده (اسمر) رحیمی، زن #کولبر اهل روستای "زاوَر" #پاوه و ساکن این شهر،  که روز جمعه ٢٠ مرداد ماه ۱۴۰۲ دچار سکته مغزی شده بود، امروز یک‌شنبه ۲۲ مرداد  در بیمارستان "امام رضا" شهر کرمانشاه (کرماشان) درگذشت.

قابل ذکر است که، زبیده رحیمی از جمله زنان کولبری بوده که در سالیان گذشته از طریق کولبری امرار معاش و سرپرست خانواده بود.

#زنان_کولبر


https://t.center/kanla57
#زنان_کولبر
صورت‌ها با روسری‌ها، قاب گرفته شده‌اند. تن‌ها خزیده‌اند زیر چند لایه لباس ضخیم برای در امان ماندن از سرما. شال‌هایی دور کمرها تاب خورده‌اند برای راست کردن قامت‌شان شاید هم حفاظی باشند در برابر سرما؛ اما همگی کمر خم کرده‌اند. شال‌های بافت هم دور پاها پیچ‌اند تا نزدیکی زانوها. یکی تلویزیونی را به دوش می‌کشد؛ تلویزیون یکی از خانه‌های دور در شهری دورتر را. آن یکی زیر بار یخچال قامتش دوتا شده. کاروان اسباب‌خانه است که از میان کوه‌ها و کوره‌راه‌ها راه باز می‌کند برای چندرغازی که انتظارش را می‌کشد.
زنان محصورشده در لباس‌های ضخیم و مردانه، بار اجبار را بر دوش می‌کشند تا رسیدن به مقصد. نفس در سینه حبس می‌کنند برای تمام کردن سربالایی. بعد نوبت به کوره‌راه‌ها می‌رسد؛ مسیرهای جاخوش کرده در سینه کوه. اینجا جای لغزش نیست. دست‌ها از بارها کَنده می‌شوند و از هر صخره‌ای که نزدیک باشد آویزان می‌شوند. پاها روی هر لَبه‌ای که دوام داشته باشد، جاگیر می‌شوند.


عکس از آرشیو کولبر نیوز گرفته شده است.

#لیلا_مهداد
#ژینا_امینی
#انقلاب_ژینا
📝 زنان کولبر: کار پرتلاطم، زندگی‌های سوگ‌ناپذیر و مقاومت

آسو جواهری

📍به‌طور معمول در بیشتر پژوهش‌ها و نوشته‌هایی که درباره‌ی کولبری انجام شده دو مشکل عمده به چشم می‌خورد. نخستین و برجسته‌ترین مورد آن حذف زنان از فرایند بررسی این پدیده است و دیگری پرداختن به کولبری و کولبر همچون سوژه‌ای اگزوتیک و تقلیل کولبر به سوژه‌ای صرفاً اقتصادی که در پی کسب «یک تکه نان» به کولبری روی آورده و فاقد هرگونه هویت سیاسی- اجتماعی و عاملیت است؛ درحالی‌که این همه‌ی واقعیت نیست. ضمن آن‌که در بسیاری از کارهای انجام شده به کولبری غالبا آن را پدیده‌ای مختص به ایران می‌دانند. در حالی‌که کولبری در همین شکل، حمل بار با بدن برای رساندنش به آن سوی مرز، در بسیاری از مرزهای جهان از ترکیه و مراکش تا نپال و پرو، شکلی از کار و زندگی مخاطره‌آمیز جمعیت بسیاری از زنان و مردان است. اگرچه این عمومیت، خاص‌بودگی‌های این پدیده و سازوکارهای متفاوتی که آن را در مناطق مختلف تولید کرده‌اند، نفی نخواهد کرد.

▫️کولبری شکلی از کار سخت، پرمخاطره و در معرض احتمال بالای خشونت و مرگ است که در مرزها وجود دارد. کولبری «کولبه‌ر» لفظ کردی برای نامیدن کار زنان و مردانی است که در مرز بارها را بر روی پشت و دوش خود حمل می‌کنند. کولبران غالباً برای توصیف کاری که انجام می‌دهند می‌گویند «کول» می‌بریم. صفیه و زنان ملیلیه را نیز در زبان محلی اسپانیایی پورتدور می‌نامند. البته آن‌ها با نام توهین‌آمیز دیگری نیز می‌شناسند که این روزها کم‌تر استفاده می‌شود، به آن‌ها »زنان قاطر» ملیله می‌گویند. پورتدورها هر روز بارهای سنگینی را از مرز اسپانیا وارد مراکش می‌کنند. ملیله مرز و نقطه‌ی ورودی مهمی برای انتقال کالا به شمال افریقاست. بارهایی که زنان ملیله حمل می‌کنند شکلی از تجارت چمدانی است که در مرزها جریان دارد؛ یعنی بارهایی که بتوان آن را با خود حمل کرد و از عوارض گمرکی معاف هستند. وزن این بارها گاه تا 80 کیلو هم می‌رسد. بیشتر زنان پورتدورا سرپرست‌های خانوار هستند که یا از همسر خود جدا شده یا همسر خود را دست داده‌اند و در جامعه‌ی سنتی و اقتصاد ضعیف مراکش پیدا کردن کار برای آن‌ها دشوار است. آن‌ها دستمزدهای بسیار کمی، حدود 4 دلار برای هر سفر، دریافت می‌کنند. آن‌ها گاه ناچارند برای کتک نخوردن و آسیب ندیدن از نگهبانان مرز به آن‌ها رشوه بدهند. ارزش بالایی که از این فرایند نصیب مالکان بارها می‌شود و همچنین کمکی که به تأمین معیشت اقتصاد مردمان این منطقه می‌کند و بار مسئولیت بزرگی را از دوش دولت برمی‌دارد، باعث شده دولت مراکش نسبت به چنین روند غیرانسانی بی توجه باشد.

📍برای کولبران و پورتدورها، مرزها چیزی فراتر از مسیرها یا خطوط جغرافیایی برای جدایی بین مناطق هستند. در واقع، زندگی و کار در مرز و قوانین و شیوه‌ی حضور دولت و مقامات مرزبانی، مرز را برای مرزنشینان و کسانی که در آن‌جا کار می‌کنند عینی و مجسم می‌کند. کولبران و پورتدورها نه فقط مرز را همچون فضایی اقتصادی، بلکه آن را از طریق خشونت دولتی، کشته شدن و مرگ و سایر اشکال پنهان‌تر خشونت نیز تجربه می‌کنند. در مرز فقط بدن زنان و مردان کولبر برای کسب سود مورد بهره‌برداری قرار نمی‌گیرد بلکه با اعمال خشونت علیه این بدن‌ها زندگی و مرگ آن‌ها هرچه بیشتر تحت کنترل قدرت در‌می‌آید و خشونت عادی‌سازی می‌شود.

▫️با مشاهده‌ی زندگی زنان کولبر به‌وضوح می‌بینیم که چگونه هویت جنسیتی، ملیتی و پایگاه طبقاتی‌شان آن‌ها را در رسته‌ی ناشهروندان و زندگی‌های بی‌اهمیت فرض شده، جای داده است. زندگی‌هایی که به حکم «قانون رسمی» محدود شده، امکان‌های مادی در دسترس‌شان حذف شده و در واقع، پیشاپیش به دلیل همه‌ی این ستم‌ها در معرض تخریب، خشونت و وضعیت رها شده قرار گرفته‌اند.[15] سوژه‌هایی که زندگی و مرگ آن‌ها، دست‌کم برای «دیگران» نامرئی است، همان که به بیان باتلر (2012) اگر زندگی‌‌شان را از دست بدهند، خم به ابروی کسی نخواهد افتاد و هیچ‌کس به سوگ آن‌ها نخواهد نشست؛ سوگ‌ناپذیران. رفتاری که با انواع تمهیدات قانونی و تعلیق علیه کولبران می‌شود، همگی تصور زندگی‌های رها شده‌ای را خلق می‌کنند که مرگ به سوی آن‌ها نشانه رفته است.


#زنان_کولبر


📑ادامه مطلب🔺🔺



https://t.center/kanla57
🟣 #بیدارزنی : زنان کولبر بار تمامی تبعیض‌ها را به‌دوش می‌کشند


صفحه‌ی اینستاگرام کوله‌بر نیوز @kolbarnews ویدئوهایی از صحبت با دو زن کولبر را منتشر کرده است. انباشت ستم‌های جنسیتی، طبقاتی و اتنیکی که بر زنان کولبر وارد شده است، کولبری این زنان را به «تنها راه گذران زندگی» طی بیش از ۳ دهه بدل کرده است. این تنها راه معیشتی، زمانی پررنگ‌تر خواهد شد که دستمزد ناچیز زنان کولبر در قبال (گذر از کوره‌های صعب‌العبور، خطر مصدومیت و کشته شدن توسط نیروهای مرزبانی و سقوط از ارتفاع) و در حقیقت، «جان‌شان» قرار خواهد گرفت. زنانی که برای هر مسیر کولبری ۲۰۰ هزار تومان و سقف ۳۰۰ هزار تومان‌ دستمزد می‌گیرند. آنان سالهاست به‌تنهایی بار زندگی خود و خانواده را به‌دوش می‌کشند، خرج تحصیل فرزندان و تبعات سیاست‌های خصوصی‌سازی آموزش را تماما متحمل می‌شوند و با تورم افسارگسیخته و فقر سیستماتیک به کولبری مشغولند.

به‌همراه ویدئوها، بخشی از گفتگوهای این زنان زیر درج شده است:


▪️وقتی می‌رفتیم کولبری، مردها از ما سوال می‌کردند که چرا شما می‌آیید کولبری؟ همسرانتان کجا هستند؟ ما هم می‌گفتیم همسران ما مریض هستند و فرزندانمان هم بیکار هستند. چه‌کار کنیم؟ چاره‌ای نداریم.

▪️بعضی روزها چهار نفر هستیم و بعضی روزها پنج یا شش نفر. تعدادمان ثابت نیست و کم و زیاد می‌شود. همیشه کوله (بار) دارند‌. از آن طرف گوشت می‌آورند و از این طرف لوبیا می‌برند. آن‌ها نان نمی‌برند، اما ما همیشه بارمان نان است و نان می‌بریم آن طرف مرز.

▪️من دوستِ «خانم» هستم. او ۳۴ سال است که کولبری می‌کند. من هم سه سال است که با او به کولبری می‌روم. او مجبور بود کولبری کند. فرزندانش یتیم بودند و هیچ منبع درآمدی نداشت. او مدتی برای روستا نان می‌پخت و کارگری می‌کرد. وقتی شغلش را از دست داد، دوباره شروع کرد به کولبری و منم باهاش رفتم.


#زنان_کولبر
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
🟣 گزارشی از زنان کولبر: مزد ۳۰۰ هزار تومان، مرگ همیشه در کمین است

سکوت همه را به اسارت بُرده. صدای خِش‌خِش برف‌ها زیر کفش‌ها تنها ملودی‌ است. صدای نفس‌ها هم هرازگاهی سکوت را به عقب می‌راند. نفس‌های به تنگ آمده از سنگینی و سرمای هوا. دلشوره خانه کرده در چشم‌هایی که سفیدی برف را می‌پایند. از دور قابل شناسایی نیستند، معلوم نیست اویی که زیر کوله سبز زانو خم کرده «ساریسا»ست یا «ژینا».

صورت‌ها با روسری‌ها، قاب گرفته شده‌اند. تن‌ها خزیده‌اند زیر چند لایه لباس ضخیم برای در امان ماندن از سرما. چادرها دور کمرها تاب خورده‌اند برای راست کردن قامت‌شان شاید هم حفاظی باشند در برابر سرما؛ اما همگی کمر خم کرده‌اند. شال‌های بافت هم دور پاها پیچ‌اند تا نزدیکی زانوها. یکی تلویزیونی را به دوش می‌کشد؛ تلویزیون یکی از خانه‌های دور در شهری دورتر را. آن یکی زیر بار یخچال قامتش دوتا شده. کاروان اسباب خانه است که از میان برف‌ها راه باز می‌کند برای چندرغازی که انتظارش را می‌کشد.

زنان محصورشده در لباس‌های ضخیم و مردانه بار اجبار را بر دوش می‌کشند تا رسیدن به مقصد. نفس در سینه حبس می‌کنند برای تمام کردن سربالایی. بعد نوبت به کوره‌راه‌ها می‌رسد؛ مسیرهای جاخوش کرده در سینه کوه. اینجا جای لغزش نیست. دست‌ها از بارها کَنده می‌شوند و از هر صخره‌ای که نزدیک باشد آویزان می‌شوند. پاها روی هر لَبه‌ای که دوام داشته باشد، جاگیر می‌شوند.

اینجا نامش قتلگاه‌ است؛ جان‌های بسیاری گرفته تا هراس بیندازد بر دل مسافرانش. سینه کوه را که بالا بیایند، کمی آن ‌طرف‌تر نوبت به سرازیری می‌رسد. کوله‌های کَنده شده از جان‌شان سُر داده می‌شوند برای رسیدن به آن پایین. بعد از کوله‌ها نوبت خودشان است تا کمی به زانوهایشان استراحت بدهند و سرسره‌بازی روی برف را مزه‌مزه کنند.

▪️منبع: گزارش لیلا مهداد در «شهروند»


#زنان_کولبر #فقر_و_تبعیض