kurdish women against ♀️♂️gender discrmination✌

#دانشجوی_معترض
Канал
Политика
Социальные сети
Новости и СМИ
Религия и духовность
КурдскийРеспублика КореяРеспублика Корея
Логотип телеграм канала kurdish women against ♀️♂️gender discrmination✌
@kanla57Продвигать
230
подписчиков
8,98 тыс.
фото
6,73 тыс.
видео
11,4 тыс.
ссылок
ما صدای تمامی زنانی هستیم که نام و نشانی داشتند و از سوی پدر، برادر و همسر مرد، متاثر از فرهنگ و قوانین متحجرانه و مرد سالارانه اسلامی حاکم، تحت عنوان "ناموس" به قتل رسیدند.
روایت خانوم  مطهره گونه‌ای، دانشجوی داندانپزشکی تهران، پس از مراجعه به نهاد امنیتی:

«جلسه‌ی بازجویی نبود. معامله بود.
ساکت باش تا مدرکت را بگیری و برایت پرونده نسازند!
می‌خواهیم کمکت کنیم  و بالاخره دولت عوض می‌شود و شاید رفتی وزارت بهداشت!
پاسخ من یک کلمه بود: نه!
دستبوس دوستانی که نگرانم بودند هستم.»

مطهره گونه‌ای از دانشجویانی است که در جریان همراهی با جنبش ‎زن_زندگی_آزادی  تعلیق و تبعید شده بود که با احضار تلفنی باید ساعت ۹ صبح امروز چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ برای آنچه «صحبت» توصیف شده به یک نهاد امنیتی مراجعه می‌کرد.

#مطهره_گونه‌ای
#دانشجوی_معترض
#علیه_سرکوب_زندان
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری
https://t.center/kanla57
kurdish women against ♀️♂️gender discrmination
Photo
از تعلیق بگو

تعدادی از دانشجویان دانشگاه‌های الزهرا، اصفهان، علم و صنعت، دانشگاه هنر و شهید بهشتی روایت‌های خود از مهم‌ترین آسیبی که تعلیق به زندگی آنان وارد کرده را درمیان گذاشته‌اند تا شاید رنج آن‌ها تبدیل به یک مسأله عمومی در جامعه شود. یک دانشجوی دانشگاه الزهرا که شبانه از خوابگاه دانشگاه اخراج شده، تجربه خود از تعلیق را چنین تعریف می‌کند: «من برای دفاع از خودم به کمیته انضباطی احضار شدم. به من گفتند باید دفاعیه بنویسی اما وقتی به قانون استناد می‌کردم، می‌گفتند: «بنویس پشیمونی، اشتباه کردی و تعهد بده که دیگر تکرار نمی‌کنی.» می‌گفتم: «طبق آیین‌نامه خودتان من حقوقی دارم چرا باید بنویسم پشیمونم و اشتباه کردم؟» بار دیگر که برای پیگیری رفتم، می‌گفتند تو داخل دانشگاه کشف حجاب کردی. گفتم مدرک نشانم بدهید و باز با هیاهو مدرکی به من نشان ندادند. حکم کمیته بدوی صادر شد و من به‌مدت دو ترم از تحصیل تعلیق و همچنین از خدمات دانشگاه به‌صورت دائم محروم شدم. زمین دور سرم چرخید. با خودم می‌گفتم یعنی بیشتر از یکسال به شهرمان برگردم؟ به خانواده‌ چه بگویم؟ همه زحمت‌هایم دود شد و رفت هوا. طبق قانون یک مرحله دیگر مانده بود تا حکمم اجرایی شود. آن هم مرحله تجدید نظر بود. کلی پرس‌و‌جو کردم و فهمیدم که توی جلسه بعد حتی نباید اسمی از قانون بیاورم فقط باید بگویم غلط کردم، اشتباه کردم، هرچی شما بگویید. چاره‌ای نداشتم، خیلی زحمت کشیده بودم که به تهران بیایم، اگر به شهرمان برمی‌گشتم، همه‌چیز را از دست می‌دادم. رفتم و از بالا تا پایین دفاعیه تجدید نظر را با اظهار ندامت پر کردم. حالم بد بود ولی چاره‌ای هم نبود. تا رفتم برگه را دادم، از تو کمد حکمم را دادند، گفتند نظر کمیته تجدید نظر تأیید عینی حکمت بود‌. دو هفته بعد، من دختر ۲۰ ساله در شهر غریب، بی‌جا‌و‌مکان در تهران، ساعت ۱۰ شب از خوابگاه اخراج شدم. ../دانشجویان متحد

#دانشجوی_معترض