kurdish women against ♀️♂️gender discrmination✌

#بیدارزنی
Канал
Политика
Социальные сети
Новости и СМИ
Религия и духовность
КурдскийРеспублика КореяРеспублика Корея
Логотип телеграм канала kurdish women against ♀️♂️gender discrmination✌
@kanla57Продвигать
230
подписчиков
8,98 тыс.
фото
6,73 тыс.
видео
11,4 тыс.
ссылок
ما صدای تمامی زنانی هستیم که نام و نشانی داشتند و از سوی پدر، برادر و همسر مرد، متاثر از فرهنگ و قوانین متحجرانه و مرد سالارانه اسلامی حاکم، تحت عنوان "ناموس" به قتل رسیدند.
نامه و دفاعیه‌ی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»


⚪️ داعش سر می‌بُرد،‌ جمهوری اسلامی نیز سر به دار می‌کِشد
 

▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.

وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیه‌ای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.


▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانه‌ی اعدام فعالین زن (شریفه‌ محمدی و پخشان عزیزی) در فاصله‌ی کمتر از یک ماه،‌ اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسی‌اش است. تظاهر به قدرت‌مند بودن دولت جدید،‌ ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانه‌ی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن،‌ کورد بودن و جست‌جوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شده‌ام. هم‌اکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار  برای برگزاری دومین جلسه‌ی دادگاه، در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی ‌به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد،‌ قرار دارم. اگر چه می‌دانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد،‌ اما به نشانه‌ی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی،‌ به دادگاه نخواهم رفت و چنین دادگاهی را که حکم عادلانه‌ای در آن صادر نمی‌گردد، به رسمیت نمی‌شناسم. بارها در شرایط دشوار بازجویی‌ها و بازپرسی‌ها‌ دفاعیاتم را ارائه داده‌ام، اما این بار این نامه‌ی دفاعیه‌‌ی من است که خطاب به مردم و جامعه‌ی همیشه هشیار و آگاه و آزادیخواه به نگارش درمی‌آورم. از آنان می‌خواهم مرا و فعالیت‌هایم را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
زیستن در قرن بیست‌ویکم در خاورمیانه‌ای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت‌-ملت‌های دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزش‌ها و فرهنگ‌ها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزه‌ی نسل‌کشی، همگون‌سازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، ‌آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بی‌کاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته‌ شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامه‌ی متن

https://shorturl.at/nOo1z

#وریشه_مرادی
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسر
🟣 #بیدارزنی: همبستگی علیه حافظان نظم پدرسالار: ستم ملی و امنیتی کردن فضا


✍🏽 مهتاب محبوب

از متن: «در پی درگیری مسلحانه در کمپ «رزگویز» در اقلیم کردستان عراق میان دو شاخه از حزب کومله که در پی خیزش انقلابی ژینا پس از سال‌ها باهم ائتلاف کرده بودند، دو پیشمرگه کشته شدند. در واکنش به این درگیری فمینیست‌های کرد بیانیه‌ای را منتشر کردند که علاوه بر محکوم کردن خشونت و اشاره به «تعمیق شکلی از سیاست‌ورزی غیردموکراتیک برخی از احزاب در کردستان» عواملی را برجسته می‌کرد که اساسا امکان چنین درگیری‌ای در میان احزاب کرد را فراهم کرده‌اند. این بیانیه در فضای فارسی زبان بازتاب چندانی پیدا نکرد. این مطلب تلاشی است برای نشان دادن ضرورت پرداختن به این بیانیه در مقام امری فمینیستی.


⚪️ کردستان و جایگاه کانونی آن در جنبش

جنبش انقلابی ژینا علاوه بر به چالش کشیدن رویکرد حکومتی-غالب به مسئله جنسیت، رابطه سلسله مراتبی آنچه «مرکز» و «حاشیه» دانسته می‌شد را نیز به پرسش کشیده است. طی یک سده حکمرانی حکومت‌های مرکزگرا، مناطق حاشیه‌ای شده در جغرافیای سیاسی ایران، به‌صورت چندگانه در پی تبعیض ملی، از حق تعیین سرنوشت خود نیز محروم شدند. از میان این جغرافیاها، کردستان به عنوان خاستگاه جنبش و شعار فراگیر آن «ژن، ژیان، ئازادی» در این حرکت اعتراضی جایگاهی کانونی و الهام بخش یافته است. به این واسطه نوع سیاست‌ورزی در آن این پتانسیل را دارد که در جهت‌دهی به اعتراضات ناگزیر آینده نیز نقشی اساسی ایفا کند.

کردستان در مقام آخرین سنگر مقاومت علیه ارتجاع حاکمِ برآمده از پس انقلاب بهمن و اولین «نه» سراسری به رفراندوم جمهوری اسلامی، آخرین پناهگاه نیروهای مترقی تحت سرکوب از سراسر ایران و پایگاه آزمودن تجربیات ساماندهی اجتماعی آلترناتیو (از جمله بنکه‌ها – شوراهای محلات و همین طور حضور رهبری مشترک زنان و مردان در برخی احزاب کرد) همچنان از نظر سیاسی سازمان‌یافته‌ترین منطقه ایران باقی مانده است. احزاب کرد به رغم کمپ‌نشینی ناگزیر بر اثر فشارهای امنیتی، همچنان رابطه خود را با مردم حفظ کرده‌اند و یکی از نمودهای این پیوستگی را در پاسخ به فراخوان احزاب برای اعتصاب به عنوان یک نافرمانی مدنی می‌توان دید.»

#ژن_ژیان_ئازادی

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46250/

@bidarzani
#زن_زندگی_آزادی
#علیه_همه_ستمها
#عدالت_برابری
🟣 #بیدارزنی: بیانیه‌ی جمعی از فعالان حقوق زنان علیه قتل‌های ناموسی


هشت‌ماه از شروع قیام ژینا، قیام زن، زندگی، آزادی می‌گذرد و در این مدت، شاهد موارد بسیاری از زن‌کشی در شهرهای مختلف ایران بوده‌ایم. بسیاری از آنان تحت عناوینی ارتجاعی همچون ناموس و غیرت به قتل رسیده‌اند.
در حالی‌که در این مدت، مردم برای آزادی و برابری و مبارزه با تمامی قوانین واپسگرای مذهبی و استثمارگرانه، خیابان‌ها را تسخیر کردند و زنان، به‌عنوان پیشروان این جنبش در همه زمینه‌ها خاصه مخالفت با حجاب اجباری، همچنان ایستادگی می‌کنند، زنان زیادی کشته می‌شوند.

علاوه بر زنانی که به بهانه‌هایی چون دفاع از ناموس و غیرت توسط مردان خانواده کشته می‌شوند، در سال‌های اخیر هم مواردی از کشته شدن افرادی از جامعه اقلیت‌های جنسی (LGBT*I*Q+) بخصوص افراد ترنس گزارش شده است.

با تسلط فرهنگی عام مبنی بر اهمیت غیرت محوری و ناموس‌پرستی در سطوح مختلف جامعه و همچنین در غیاب قوانین بازدارنده زن‌کشی٬ بسیاری از خانواده‌ها دست خود را در اعمال چنین جرایمی باز می‌بینند و به خوبی آگاهند که مجازاتی سنگین (مقصود، رویه‌ی ضد انسانی اعدام نیست)، در انتظارشان نخواهد بود.

سه سال پیش، قتل رومینا اشرفی توسط پدرش همه‌ی ما را شوکه کرد، درحالی‌که ما هنوز عزادار بی‌شمار افراد‌ِ قربانی خشونت جنسیتی و آپارتایدِ جنسیِ عظیم در جامعه‌ی پیش از آن بودیم.

قتل‌های ناموسی و زن‌کشی، بعد از قتل رومینا همچنان ادامه دارند؛ فاطمه برهی در آبادان و فقط یک ماه پس از رومینا؛ کتایون امینیان، کمتر از دو سال بعد در سنندج؛ مونا حیدری در اهواز؛ و قتل علیرضا منفرد جوان ‌همجنسگرا در اهواز...این جان‌های از دست‌رفته، قربانی همین ساختار مردسالار و قوانین ناکارآمد شدند و این داستان همچنان ادامه دارد.

طی این سال‌ها، با وجود فریاد و اعتراض‌های مکررِ فعالان حقوق زنان، به‌خصوص اعتراضات فعالان کردستان، و تلاش های فعالان +LGBTQ، حاکمیت ذره‌ای از مواضع خود عقب ننشسته و با تأیید و توجیه این قتل‌ها از منظر ناموس، آبرو و مذهب، و با اعمال همان قانون، دست در دست قاتلان، به تولید و بازتولید چنین جنایاتی دامن زده است. همچنین حکومت چند سال قبل با عدم برخورد با اسیدپاشی‌های اصفهان و دیگر اقدامات افراد موسوم به خودسر (که در واقع بازوهای غیررسمی ارتجاع‌اند)، حمایت خود را از حذف و آزار زنان و افرادی از جامعه رنگین‌کمانی به بهانه غیرت نشان داده است.

▪️ما معتقدیم که زن‌کشی و قتل‌های ناموسی نه خشونت فردی و نه پدیده‌ای فرهنگی، بلکه خشونتی سیستماتیک و مسئله‌ای سیاسی است؛ و در گره‌گاه مردسالاری و سنت، بخش درهم‌تنیده‌ای از نظام سرمایه‌داری‌ست.
همان خشونتی که روزمره از خانه و مدرسه تا خیابان و جامعه، به‌صورت برنامه‌ریزی شده و سیستماتیک، دامن‌گیر بخش عظیمی از جامعه زنان و دیگر گروه‌های به حاشیه‌رانده‌شده می‌شود. پس مبارزه با این مهم بر عهده‌ی همه‌ی انسان‌هایی است که با قتل، کشتار، بی‌عدالتی و تبعیض مخالف‌اند.

🔵 ما فعالان زنان، هم‌پا با مخالفت با رویه‌ی ارتجاعی اعدام (این قتل عمد حکومتی و توحش سیستماتیک دولتی)، خواهان برچیده شدن این رویه و از سویی وضع قوانین برابر و بازدارنده هستیم. قوانینی لازم‌الاجرا و بر پایه‌ی عدالت و همچنین جرم‌انگاری هر نوع خشونت جنسیتی تا بدین‌وسیله، زن‌کشی و اقسام خشونت جنسیتی، ملغی شود.

ما معتقدیم که هر حکومتی می‌بایست در آینده، با تصویب قوانین و سیاست‌های حمایتی جامع و تأسیس خانه‌های امن و ایجاد امکانات حمایتی از قبیل مشاوره‌ی رایگان و آموزش عمومی مردم به‌منظور حمایت از همه گروه‌های در خطرِ خشونت جنسیتی و همچنین تصویب قوانین بازدارنده، برای پیشگیری از وقوع چنین قتل‌هایی اقدام کند.

▪️امروز، ما بر مزار رومینا، با ادای احترام به وی و تمامی قربانیان قتل‌های ناموسی در سراسر دنیا، پیمان می‌بندیم تا در مقابل هرگونه قتل و جنایت و بی‌عدالتی و هرگونه تبعیض و آپارتایدی ایستادگی کنیم و تا رسیدن به جامعه‌ای عاری از ظلم و نابرابری از پای ننشینیم.
مسلماً تا زمانی که تضاد کار و سرمایه، چرخه‌ی تولید نابرابری و تبعیض و اصل ناگسستنی سرمایه برپا باشد، وقوع چنین تراژدی و جنایاتی اجتناب‌ناپذیر و دور از ذهن نیست، پس، می‌بایست برای ریشه‌کن کردن چنین جنایاتِ سازمان‌یافته‌ای تمام توان خود را برای مبارزه با این ساختار ضدانسانی به‌کار بگیریم و با آگاهی خود و دیگران علیه هر نوع ستمی بایستیم و برای برپایی دنیایی بهتر و جهانی عاری از خشونت، از تمامی ابزارهای خود برای سازماندهی همه ستمدیدگان و محذوفان بهره بگیریم.
و این اصل و قاعده‌ی انکارناشدنی را، که رهاییِ جامعه در گرو رهاییِ زنان و همه گروه‌های به حاشیه‌رانده‌شده دیگر است، سرلوحه‌ی کار خود قرار دهیم.

🔵 گروه بیدارزنی
جمعی از فعالین زنان گیلان (ارغوان‌ها)
جمعی از فعالین زنان مریوان

@bidarzani
به خواهرانم

#بیدارزنی: این نامه‌ی دوم  آزاده امید از افغانستان به زنان در ایران است.  این نامه از ستم و درد مشترک خواهران افغانستانی و ایرانی می‌گوید. او در بخشی از نامه به منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد: «ما زنان افغان امیدوار بودیم که موضع تشکل‌های مستقل امضا کننده «منشور مطالبات حداقلی» در قبال مهاجران افغان به‌خصوص زنان نیز روشن باشد و در فردای براندازی رژیم، مردم ایران و سرزمین ایران، پناهگاه امنی برای زنانی باشند که جز ترک وطن چاره‌ای ندارند.»


✍🏽 آزاده امید


از متن: «من زنی از افغانستانم، از سرزمینی که زنانش سال‌ها تحت‌ستم بودند و حاکمیت نظام‌های  مردسالارانه و بنیادگرا،  تحقیر، سنگسار، خودکشی، خودسوزی، خشونت، حجاب اجباری، ازدواج اجباری و هزاران ستم دیگر را متحمل شده‌اند…با گوشت و پوستم رنج شما را احساس می‌کنم و تجربه کرده‌ام.

امروز مبارزات قهرمانانه‌ی شما در کف خیابان‌ها، مایه‌ی الهام زنان نگون‌بخت افغانستان است. با مطالعه «منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران» به این نتیجه رسیدم که ایران فردا، ایرانی دموکرات، سکولار و آزاد خواهد بود، زیرا این منشور پیشرو از میان زنان، معلمان، دانشجویان، روشنفکران، نویسندگان، کارگران و دیگر اقشار می‌آید که جنبش دشمنْ لرزان را درون ایران رهبری می‌کنند.

اهمیت بسیار این منشور در این است که مردم داخل ایران یعنی کسانی که از ماه‌ها بدین‌سو، جان برکف در خیابان‌ها حضور داشتند، زندانی و شکنجه شدند، فرزندان‌شان را از دست دادند، دختران‌شان مسموم شدند و به هزاران شیوه دیگر، رژیم تلاش کرد تا آنان را از پا در آورده و جنبش را از هم بپاشانند، مقاومت کرده و هر روز منسجم‌تر، جنبش شکوهمند را به سوی فردای پیروزی رهبری می‌کنند.

اهمیت غیر قابل انکار این منشور تنها به این خلاصه نمی‌شود که از درون ایران است،  بلکه مضمون آن نیز دموکراتیک و پیشرو است. خواسته‌های انقلابی و ضد زن ستیزی، ضد بنیادگرایی و آزادی خواهانه برای تمام ملت‌های تحت ستم در ایران در این منشور گنجانده شده است.

ما زنان افغانستان به‌خوبی می‌توانیم درک کنیم که بر زنان ایران چه می‌گذرد، زیرا سال‌ها ستمی مشابه را متحمل شده‌ایم.  زنان و کودکان افغان، نه تنها در سرزمین خودشان تبعیض، تحقیر، سرکوب، سوء‌استفاده، تجاوز و خشونت را متحمل شده‌اند، بلکه در همسایگی ما در ایران، جایی که افغان‌ها آنجا را «وطن دوم» خطاب می‌کنند نیز تحت حاکمیت رژیم مذهبی و ضد زن،  زندگی دشوار و غیر انسانی را می‌گذرانند...»


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:



https://bidarzani.com/44535



#ژن_ژیان_ئازادی

@bidarzani
🟣 اوتیسم: مدل اجتماعی معلولیت و تنوع عصب‌شناختی و برخی پژوهش‌های جدید


«به ندا که نام فامیلی نداشت،
به عاطفه رجبی سهاله
و به همه‌ی زندگی‌های عزیزِ از دست رفته در ستم‌گری و تباه‌کاری جمهوری اسلامی»



🟣 #بیدارزنی: سال گذشته اولین کتابچه از مجموعه کتابچه‌های مطالعات انتقادی معلولیت با عنوان دو مکتوب، ترجمه و در وبسایت بیدارزنی منتشر شد که شامل ترجمه سخنرانی «به خاطر ما ماتم نگیرید» از جیم سینکلر و فصل اتوبیوگرافیک پایان‌نامه جودی سینگر بود.‌‌‌ دومین مجلد این مجموعه، نگاهی است به اوتیسم با توجه به پژوهش‌های تجربی کیفی و کَمّی و نظریه‌های جدید و از منظر مدل اجتماعی معلولیت و پارادایم تنوع عصبی (نورودایورسیتی). برخی بخش‌های این کتابچه پیش‌تر در کانال تلگرامی مطالعات انتقادی معلولیت به صورت جداگانه منتشر شده‌اند. به این مطالب ارجاعات افزوده و از نو ویرایش شده‌اند.

مقبولیت و استفاده از مدل اجتماعی معلولیت و پارادایم تنوع عصبی (نورودایورستی) در فهم معلولیت‌ و همچنین بازنگری در خدمات، برنامه‌ها و سیاست‌های رفاهی، اجتماعی و آموزشی با سرعت زیادی درحال گسترش است و خوشبختانه تاثیرگذاری آن در بسیاری از کشورها در مورد اقدامات مرتبط با اوتیسم شروع شده‌است. به عنوان مثال در انگلستان رویکرد تنوع عصبی وارد نظام سلامت شده و طیف وسیعی از امکانات با هدف دربرگیرندگی، حقوق افراد اوتیستیک، حمایت از خانواده، توجه به نیازها و اقدامات متناسب با وضعیت خانواده و فرد و با هماهنگی و نظر فرد اوتیستیک انجام می‌شوند رو به گسترش هستند. البته این اقدامات کافی نیست زیرا همچنان بیشتر به سطح فردی مربوط هستند و از تغییرات کلان و در سطح اجتماعی کمابیش غفلت می‌شود.

هم موضوعات متعددی وجود دارد که در این کتابچه مورد بحث قرار نگرفته‌اند و هم با توجه به سرعت تحقیقات، دانش درباره اوتیسم درحال روزآمد شدن است. بنابراین این کتابچه ویراست‌های بعدی خواهد داشت و تلاش می‌شود که محتوای آن سالی یک‌بار مورد بازبینی قرار گیرد.

همچنین با توجه به این که والدین و دوستان و نزدیکان افراد اوتیستیک نیازبه راهنمایی‌های عملی نیز دارند، در ویراست‌های بعدی تلاش خواهد شد تا راهنمایی‌هایی عملی نیز فراهمb شود.


⚪️ فساد‌ و غارت‌گری و معلولیت‌ستیزی ساختاری حاکم بر ایران، خشک‌مغزی پزشکانی که بر سازمان بهزیستی حکومت می‌کنند، تاریخ‌گذشتگی روان‌شناسان، روان‌پزشکان و عصب‌شناسان صاحب‌نام و پوسیدگی نظری تاروپود قلمروهای خیالی که برای خود در دانشگاه‌ها، کلینیک‌ها و بیمارستان‌ها ساخته‌اند، صنعتی-کالایی شدن توانبخشی و حوزه سلامتn روان و انجمن‌ها و خیریه‌های وابستگان به منابع رانت و قدرت در حکومت جمهوری اسلامی، همچنان سدی محکم دربرابر ترویج و به کار بسته‌شدن یافته‌های پژوهش‌های جدید میان‌رشته‌ای و خلاف جریان اصلی هستند.

اما جامعه در سکون نیست، بلکه آوردگاه نبرد طبقات و گروه‌های ستم‌دیده با قدرتمندان زورگو و استثمارگر، و میدانِ چشم‌درچشم ستم‌گران دوختن، «نه» گفتن و مقاومت است. جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی» و مردم، بالاخص دختران نوجوان و زنان مبارز کرد و بلوچ که در صف اول این خیزش ایستاده‌اند، نشان می‌دهند که با وجود دهه‌ها ستم و سرکوب ساختاری و پلیسی-نظامی اقلیت‌ها، زنان و کارگران در دو رژیم پهلوی و اسلامی، ستم‌ستیزی و میل جامعه به برابری و عدالت اجتماعی و آزادی و حقوق انسانی، همچنان نفس می‌کشد....


▪️طرح روی جلد کتابچه: «زمین و سبز» اثر «مارک روتکو»



ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44448
🟣 #بیدارزنی: ما در «گروه زنان بیدارزنی» منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران که ۲۰ تشکل در داخل ایران آن را امضا کرده‌اند را گامی در مسیر ایجاد اتحاد و مشارکت فعالین داخل کشور می‌دانیم و ضمن حمایت از آن تاکید می‌کنیم که چشم‌انداز ما تحقق حقوق بنیادین زنان و دیگر گروه‌های تحت ستم است


زن، زندگی، آزادی

🔴 منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و‌ مدنی ایران

مردم شریف و آزاده‌ ایران!

در چهل و چهارمین سالروز انقلاب پنجاه و هفت، شیرازه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و از هم گسیختگی فرو رفته است که هیچ چشم‌انداز روشن و قابل حصولی را نمی‌توان برای پایان دادن به آن در چهارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم ازاین رو است که مردم ستمدیده ایران _ زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب _ با از جان گذشتگی کم نظیری خیابان‌های شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه دادن به شرایط ضد انسانی موجود تبدیل کرده‌اند و از پنج ماه پیش _ به رغم سرکوب خونین حکومت _ لحظه‌ای آرام نگرفته‌اند.
پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز به‌دست زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، کارگران و دادخواهان و هنرمندان، کوئیرها، نویسندگان و عموم مردم ستمدیده ایران در جای جای کشور از کردستان تا سیستان و بلوچستان برافراشته شده و کم سابقه‌ترین حمایت‌های بین‌المللی را به خود جلب کرده، اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما _ عموم مردم ایران _ تحمیل شده است.
این اعتراضات ِ زیر و رو کننده، برآمده از متن جنبش‌های بزرگ و مدرن اجتماعی و خیزش نسل شکست ناپذیری است که مصمم‌اند بر تاریخ یکصد سال عقب‌ماندگی و در حاشیه ماندن آرمان بر پایی جامعه ای مدرن و مرفه و آزاد در ایران، نقطه پایانی بگذارند.
پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبش‌های بزرگ اجتماعی ِ پیشرو_ جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابری خواهانه زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و.‌‌.. _ در ابعادی توده‌ای و از پایین در موقعیت تاثیر گذاری تاریخی و تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفته‌اند.
از همین رو، این جنبش برآن است تا برای همیشه به شکل‌گیری هرگونه قدرت از بالا پایان دهد و سر آغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهائی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد.
ما تشکلها و نهادهای صنفی و مدنی امضا کننده این منشور با تمرکز بر اتحاد و به هم پیوستگی جنبش‌های اجتماعی و مطالباتی و تمرکز بر مبارزه برای پایان دادن به وضعیت ضد انسانی و ویرانگر موجود، تحقق خواست‌های حداقلی زیر را به مثابه اولین فرامین و نتیجه‌ی اعتراضات بنیادین مردم ایران، یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعه‌ای نوین و مدرن و انسانی در کشور می‌دانیم و از همه انسان‌های شریف که دل درگرو آزادی و برابری و رهائی دارند می‌خواهیم از کارخانه تا دانشگاه و مدارس و محلات تا صحنه جهانی پرچم این مطالبات حداقلی را بر بلندای قله رفیع آزادیخواهی بر افراشته دارند.

  برای مطالعه‌ی متن کامل منشور و فهرست مطالبات و تشکل‌‌ها به لینک زیر مراجعه کنید 👇
https://bit.ly/40SGvx4


@kashowra
@bidarzani
#بیدارزنی: ششم دی‌ماه سالروز شکل‌گیری جنبش «دختران خیابان انقلاب» است. صبح ۶ دی‌ماه ۱۳۹۶، «ویدا موحد» با شالی بسته شده بر یک چوب، مقابل قنادی فرانسه (حدفاصل خیابان وصال و خیابان انقلاب تهران) ایستاد. حرکتی که سرآغاز اعتراضات مشابه دیگر زنان معترض به سالها حجاب اجباری شد.
پیوند این روز با دیگر روزهای اعتراضات سراسری دی‌ماه ۹۶، فصل جدیدی از حضور قدرتمندتر زنان در قبال حجاب اجباری، اعتراضات معیشتی و تبعیض‌های سیاسی و جنسیتی را رقم زد.

قیام #زن_زندگی_آزادی به‌مثابه تکه‌ای از زنجیر، در پیوستگی با تاریخی از مبارزات روزمره زنان علیه مجموع اشکال سرکوب و ستم سیستماتیک قرار دارد. تاریخی از مقاومت و ایستادگی با تن‌‌های خستگی‌ناپذیر زنان.

#ژن_ژیان_ئازادی
#دختران_خیابان_انقلاب
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani

#ویدا_موحد
#نان_کار_آزادی
#پوشش_اختیاری
🟣 #بیدارزنی: برای ژن، ژیان، ئازادی


(زن، زندگی و آزادی) به‌عنوان گزاره‌ای تعیین‌کننده، تاریخ‌ساز و پیش‌رونده، حالا ۱۰ روزی است که نه در قالب یک «شعار» بلکه یک مطالبه‌ی فراگیر، آن‌هم با ضرورت ایستادگی علیه سرکوب، ارتجاع و بازپس‌گیری حق زندگی برابر و شرافتمندانه، مورد مطالبه قرار گرفته است.

قتل «مهسا/ژینا امینی» توسط ماموران نیروی سرکوبگر ناجا در بخش «گشت ارشاد»، رانه‌ی اصلی #اعتراضات_سراسری اخیر شده است. اعتراضاتی سراسری که پیش از این، علی‌رغم عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی،‌ اجتماعی و گستردگی فساد، چپاول و سرکوب سیستماتیک حاکمیت، این‌بار در پیوند با مطالبه‌ی رهایی زنان از چنگال ارتجاع و انقیاد و بیش از ۴ دهه خشونت سیستماتیک علیه زنان قرار گرفته است.

«بیدارزنی» به‌عنوان رسانه‌‌ی گروهی از کنشگران حقوق زنان که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کند، پس از وقفه‌ای کوتاه مدت، با ایمان به تحقق برابری، رهایی و حق تعیین سرنوشت، فعالیت خود را از سر گرفته است.


#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#مهسا_امینی
https://t.center/kanla57
🟣 #بیدارزنی: در پانزدهمین سال حبس، ۷۹۰ روز از جابه‌جایی #زینب_جلالیان (از زندان خوی به زندان‌های دیزل‌آباد کرمانشاه، قرچک ورامین، بهداری اوین، زندان مرکزی کرمان و حالا زندان یزد) می‌گذرد.

زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، در آخرین پرونده‌سازی امنیتی علیه خود، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ از زندان مرکزی خوی، عازم پنج زندان شد و حالا ۷۹۰ روز از جابه‌جایی شکنجه‌آور او در زندان‌های ایران می‌گذرد‌.

زینب جلالیان تمامی ۱۵ سال گذشته را بدون دریافت حتی یک روز حق مرخصی، از حق درمانِ ناراحتی‌های قلب، معده و روده، عمل ضروری چشم و حق مرخصی و برخورداری از تجدیدنظر در حکم قضایی حبس ابد نیز محروم بوده و به مجموع سرکوب‌ها و شکنجه‌ها علیه وی، پرونده‌سازی‌های جدید امنیتی نیز اضافه شده است.

⚪️ زینب جلالیان، کوه استواری است که برشماری ظلم و تبعیض علیه او، ایستادگی و مقاومتش را نیز برجسته‌تر خواهد کرد.


#زنان_زندانی_سیاسی

https://t.center/kanla57
📌 امکان همکاری فراملی زنان در خاورمیانه در مبارزه با زن‌کشی

🟣 گفتگوی «مهتاب محبوب» با «گُزده چاگری» اوزکوزه روزنامه‌نگار فمینیست در ترکیه

#بیدارزنی: بنا به داده‌های وب‌سایت «یادمان دیجیتال زنانی که در اثر خشونت جانشان را از دست داده‌اند» تنها در سال ۲۰۲۱، ۴۱۹ زن در #ترکیه به قتل رسیده‌اند. هر چند در #ایران هیچ آمار رسمی از قتل زنان وجود ندارد، اما تخمین زده می‌شود سالانه بیش از ۴۰۰ زن در آنچه اختلافات خانوادگی نامیده می‌شود کشته می‌شوند. قتل «مونا حیدری» نوجوان ۱۷ ساله اهوازی در بهمن ماه سال گذشته با توجه به برگردانده شدن او از ترکیه توسط پدر و عمویش و نمایش وحشت‌زای قاتل برای اثبات «غیرت» خود در شهر توجه بسیاری از رسانه‌ها و فعالان در ترکیه را جلب کرد و اهمیت پرداختن به قتل‌های «ناموسی» و خشونت علیه زنان در این دو کشور همسایه را بار دیگر برجسته کرد. به این بهانه با گُزده چاگری اوزکوزه (Gözde Çağrı Köse)، خبرنگار حوزه زنان در ترکیه گفتگو کرده‌ام.

▪️مهتاب محبوب: درباره فعالیت‌های کنشگران زنان در ترکیه در زمینه قتل‌های ناموسی به ما بگو.

__ گُزده چاگری: پیش از هر چیز در نتیجه مبارزات خستگی‌ناپذیر زنان در ترکیه، ما دیگر به این نوع جنایت «قتل ناموسی» نمی‌گوییم. حنای این پوشش به اسم شرف سال‌هاست که دیگر رنگ ندارد. چرا که سر آخر همه چیز ناموس آنها (مردان)ست. اگر دختری بخواهد به مدرسه برود، به ناموس آنها مربوط است. اگر زن جوانی بخواهد کار کند، شغل و حرفه‌ای داشته باشد، باز مسئله ناموس آنهاست. هر چیزی در حال توهین و جریح کردن ناموس آنهاست. حالا ما مستقیما می‌گوییم که این‌ها زن‌کشی است. و قتل زنان در هم ابعادش مسئله‌ای سیاسی است. این ربطی به «حساسیت» ناموسی و بی اعتمادی مردان به زنان (در روابط و خانواده) ندارد.

متاسفانه شمار قتل زنان به پشتوانه زبان بسیار تحریک‌کننده رژیم اردوغان و حاشیه امنی که برای مردان فراهم کرده، به شدت افزایش یافته است. ما به عنوان زنان در ترکیه و کردستان همچنان علیه این وضعیت مبارزه می‌کنیم. ما پنل های گفتگو، سمینار، دوره‌های دفاع شخصی برگزار می‌کنیم، در هر فرصتی که پیش بیاید (برای اعتراض) به خیابان می‌آییم، هر بار که آنها قانون مضحکی تصویب می‌کنند که نهایتا به زنان آسیب می‌زند، هر بار که زنی کشته می‌شود، ما به تعداد زیاد در مراسم خواهران کشته شده‌مان شرکت می‌کنیم. اولین چیزی که زنان به آن نیازمندند سازمان دادن خود است. من شنیده‌ام که کمپین جدیدی در ایران به راه افتاده به نام «دوربین من، اسلحه من». این هم مسئله مهمی است. هیچ چیز نمی‌تواند واقعیتی را که با دوربین گفته می‌شود کتمان کند، اسکرین شات‌های تهدیدها و آزار و اذیت‌های آنلاین.

حزب دموکراتیک خلق‌ها (ه.د.پ.) پیشگام سیستم ریاست مشترک است که حضور زنان در هر سطحی از تصمیم‌گیری را تضمین می‌کند. آنجا که مردی مسئولیت دارد، زنی هم در کنار او شریک این پست است. ترکیه می‌گوید این حرکتی تروریستی است. این نشان‌دهنده ماهیت زن‌ستیز رژیم اردوغان است.

▪️مهتاب: آیا زنان در ترکیه به خشونت‌ها علیه زنان و زن‌کشی در ایران واکنشی نشان داده‌اند؟

__گزده: من کسی بودم که اولین خبر را درباره مونا حیدری در اوایل ماه فوریه منتشر کردم. بعد این خبر به صورت گسترده منتشر شد. تقریبا تمام رسانه‌های آلترناتیو درباره‌اش نوشتند، حتی برخی از رسانه‌های جریان اصلی.

زنان، زنان فعال سیاسی و فمینیست‌ها در ترکیه خیلی به مسائل ایران، افغانستان، سوریه و روژاوا علاقمندند. ما مثل یک عقاب رخدادهایی که در همسایگی‌مان اتفاق می‌افتد را دنبال می‌کنیم، به ویژه مسائل مربوط به جنبش زنان را.


#زن_کشی #جنبش_زنان_ترکیه #خشونت_علیه_زنان #اتحاد_فمینیستی_منطقه‌ای


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/44107
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بیدارزنی : هاله صفرزاده، معلم اندیشیدن و همیشه همراه

«هاله صفرزاده» و همسرش «علیرضا ثقفی» بیستم اسفندماه ۱۴۰۰ در جریان برگزاری مراسم یادبود «صمد شعبانی»، شاعر و نویسنده دستگیر شده و جهت تحمل دوران محکومیت یک سال حبس خود به زندان کچویی کرج منتقل شدند.

آنها ششم اردیبهشت ماه ۹۸ در جریان بازداشت تعدادی از فعالان اجتماعی در پارک جهان نمای کرج، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در شهریورماه همان سال توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند. در مهر ماه ۹۸ در دادگاه تجدیدنظر حکم آنها عینا تایید شد.

#هاله_صفرزاده
#علیرضا_ثقفی

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
📌 خاوران، خُفته در دامن‌ات، طوفان زمان

🟣 گفتگو با منصوره بهکیش از دادخواهان خاوران

🟡 پرونده‌ی ویژه‌ی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران



#بیدارزنی: به خاوران رسیدیم، برهه‌ای سترگ در تاریخ دادخواهی ایران. بررسی چگونگی آغاز دادخواهی مادران و خانواده‌های جان‌فشانان، ذیل کشتار نیروهای سیاسی چپ در دهه‌ی شصت و نحوه‌ی ارتباط‌گیری آنان با یکدیگر، ما را با رفت‌وآمدی تاریخی، مابین سال‌های نخست/ پایانی دهه‌ی پنجاه و آغاز سال ۶۰  به این‌سو، همراه می‌کند. کسانی چون زنده‌یاد مادر پنجه‌شاهی، مادر لطفی، مادر آل‌آقا و مادر شایگان که فرزندان خود را در حاکمیت پهلوی و یا هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی از دست دادند،  در بررسی مهم این فصل از دادخواهی، قید شده‌اند.

در متن پیش‌رو، جهت پرداخت به این مهم و کندوکاو بر سر چگونگی آشنایی مادران و خانواده‌های خاوران با یکدیگر، چگونگی مواجهه و استمرار و استقامت آنان، پیوند آنان با مادران و خانواده‌های دادخواه نسل‌های بعد و انتظار آنان از مردم و سایر تشکل‌های صنفی و سیاسی، با «منصوره بهکیش» به گفتگو پرداختیم. منصوره بهکیش، عضو «مادران و خانواده‌های دادخواه خاوران» و «گروه مادران پارک لاله ایران» در حدفاصل دهه‌ی ۶۰، شاهد اعدام و کشته شدن پنج تن از برادران و خواهر خود (زهرا بهکیش) و همسر ایشان (سیامک اسدیان) بود. او در تمامی سال‌های گذشته علی‌رغم انواع تهدیدها، بازداشت‌ها و زندان، ممنوعیت از کار، ممنوعیت خروج از کشور و تبعید اجباری، یکی از زنان مبارز و دادخواه و همچون حافظه‌ی تاریخی سالیان سرکوب و استقامت است که دقیقه‌ای عقب نایستاده است. زنده‌یاد نیره جلالی مهاجر (مادر بهکیش) یکی از ستون‌های داخواهان خاوران در ایران بود که تا آخرین لحظه‌ی عمر، در کنار مابقی مادران خاوران و خانواده‌هایشان، متعهد به امر دادخواهی بود. متن پیش‌رو، روایتی تاریخی و برآمده از گفتگویی جامع با منصوره بهکیش است.

این گفتگو، چهارمین بخش و در پیوند با بررسی سه دهه‌ی دیگر جنبش دادخواهی در ایران (مادران و خانواده‌های دادخواه آبان ۹۸، جنبش اعتراضی ۱۳۸۸ و سلسله قتل‌های زنجیره‌ای روشنفکران، نویسندگان و فعالان سیاسی در دهه‌ی ۷۰ است).


_بیدارزنی: خانم بهکیش عزیز، شما یکی از مبارزان و فعالان پیشروی «جنبش دادخواهی در ایران» و عضوی از «مادران و خانواده‌های خاوران» و گروه «مادران پارک لاله ایران» هستید. مادر بهکیش «زنده‌یاد نیره جلالی مهاجر» از زنان تأثیرگذار مادران و خانواده‌های خاوران، تا آخرین روزهای زندگی، خواهان دادخواهی ۵ فرزند و دامادشان بودند. همچنین شما، علی‌رغم احضارها، تهدیدها، بازجویی‌ها، بازداشت‌ها، تحمل زندان، اخراج از کار و ممنوعیت خروج از کشور، پرونده‌سازی‌های امنیتی و مصائب تبعید اجباری، برای روشن نگاه‌داشتن مشعل دادخواهی، دقیقه‌ای سکوت نکردید. حدفاصل سال‌های ۶۰ تا ۶۷، شش عضو خانواده‌ی شما شامل جان‌فشانان «محمدرضا بهکیش» برادرتان و «سیامک اسدیان» (داماد خانواده و همسر زهرا بهکیش) در سال ۶۰، «زهرا بهکیش» در سال ۶۲ زیر شکنجه، «محسن بهکیش» در سال ۶۴ و اعدام در زندان و «محمود» و «محمدعلی بهکیش» نیز در کشتار زندانیان سیاسی در شهریور ۶۷ در زندان گوهردشت کشته شدند. طی این هفت سال، مادران و اعضای خانواده‌های نیروهای سیاسی چپ در زندان‌ها، هنگام ملاقات دوهفته یک‌بار فرزندان و عزیزان خود در زندان‌ها، تجمیع و اعتراض علیه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، تحویل ساک و لباس عزیزان اعدام‌شده‌ی خود در صف کمیته‌ها، مقابل درب رجوع زندان‌ها و در خاوران با یکدیگر آشنا شدند. این آشنایی، سنگ بنای اولیه‌ی شکل‌گیری «مادران و خانواده‌های خاوران» بود. برای برجسته‌سازی تاریخ دادخواهی زنان و مادران، بسیار خرسندیم که از تجارب و روند مسیر دادخواهی شما بهره‌مند شویم.

_ منصوره بهکیش: با درود و سپاس فراوان از طرح این پرسش‌ها برای ثبت تاریخ مبارزات جنبش دادخواهی در ایران و درخواست معرفی تلاش‌ها و مبارزات دادخواهانه‌ی مادران و خانواده‌های خاوران در کل و من و مادرم به طور خاص؛ به‌عنوان صدایی از جنبش دادخواهی ایران.

سال نو خورشیدی ۱۴۰۱ را به تمامی خانواده‌های مبارز و دادخواه و تمامی ایرانیان آزادی‌خواه، شادباش می‌گویم و آرزویم این است که این سال‌های نکبت خون و جنون و ستم و تبعیض در ایران پایان یابد و با هر چه فعال‌تر شدن جنبش‌های مستقل و مردمی و اتحاد و همراهی جنبش‌ها با همدیگر، بتوانیم از شر این ستمکاران بی‌شرم و جنایت‌کاران وقیح و دروغ‌گو رهایی یابیم و آزادی را به دست آوریم و دنیایی انسانی، عادلانه و بدون تبعیض بسازیم و شاد زندگی کنیم...

#جنبش_مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
👇

https://bidarzani.com/44062

#زنده_باد_جنبش_دادخواهی
📌 تامین فضای آموزشی و استاندارد، حق اولیه دانش‌آموزان است

🟣 گفتگو با معلمان مدارسِ کپری و کانکسی از «سیستان بلوچستان»، «هرمزگان» و «کهگیلویه و بویراحمد»


#بیدارزنی : شامگاه ۳۰ دی ماه ۹۹ بود که #مدرسه_کانکسی در روستای کنگرستان بخش سردشت دزفول دچار آتش‌سوزی شد. در این حادثه، ۶ نفر دچار سوختگی شدند که ۳ نفر معلم و ۳ نفر از دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل بودند که برای کمک به خاموش کردن آتش به آنجا رفتند. یکی از معلم‌ها بر اثر سوختگی شدید فوت کرد. چند روز بعد نیز خبر آمد که دو نفر از آن کودکان نیز بر اثر شدت سوختگی جان باخته‌اند. آتش‌سوزی در مدرسه روستای کنگرستان اولین حادثه از این‌دست در مدارس کانکسی نبود و آخرین هم نخواهد بود.


حادثه‌ی #آتش‌سوزی در ساختمان مدرسه شین‌آباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر در آذربایجان غربی (۱۵ آذر ۱۳۹۱ خورشیدی) که در این حادثه ۲۸ دانش‌آموز دختر دچار سوختگی شدند و یک نفر از دانش‌آموزان هم درگذشت.

آتش‌سوزی در مدرسه اسوه حسنه در زاهدان (۲۷ آذر ۱۳۹۷ خورشیدی)که باعث مرگ ۳ دانش‌­آموز شد، آتش‌سوزی در خوابگاه دبیرستان شبانه‌روزی وابسته به دانشگاه چابهار (آبان ۱۳۹۰ خورشیدی) که در آن یک دانش‌­آموز فوت کرد، آتش‌سوزی در مدرسه شهید رحیمی درودزن فارس (آذر ۱۳۸۵ خورشیدی) که ۸ دانش‌­آموز دچار سوختگی شدید شدند.

آتش‌سوزی در مدرسه روستای سفیلان شهرستان لردگان چهارمحال و بختیاری (آبان ۱۳۸۳ خورشیدی) که همه ۱۳ دانش‌آموز کلاس در آتش محاصره و دچار سوختگی شدید شدند و معلم مدرسه نیز بر اثر سوختگی شدید فوت کرد، آتش‌سوزی در مدرسه روستای بیجارسر شهرستان شفت گیلان (بهمن ۱۳۷۶خورشیدی) که منجر به سوختگی شدید معلم شد. او به دلیل نجات جان دانش‌آموزان خود و گیر افتادن در حلقه آتش با سوختگی بالا هرگز نتوانست به کار خود باز گردد.

سقوط پنجره آهنی کلاس کانکسی به سر یکی از دانش‌­آموزان به نام عبدالرحمن در شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان که منجر به کما رفتن وی و از دست دادن حافظه‌­اش شد (۱۰ مهر ۱۳۹۶)، ریزش کوه بر سر مدرسه کانکسی در روستای کوته کومه آستارا و تخریب کامل این کانکس که خوشبختانه حادثه جانی در پی نداشت اما اگر دانش‌­آموزان و معلمان در آن حاضر بودند یک فاجعه جبران ناپذیر رخ می­‌داد (۲۶ آبان ۱۳۹۹).

اینها تنها موارد اندکی از آتش‌سوزی­‌ها و حوادث جانخراشی است که در مدارس کانکسی اتفاق افتاده است و در هر کدام از اینها دانش آموزان و معلمان دچار آسیبهای جدی جسمی و به تبع روحی شده‌اند.

مسئله آتش‌سوزی و حوادث ناگوار در مدارس از جمله معضلاتی است که دست کم در بیش از ۲۵ سال گذشته نیز بوده است. ایمن‌سازی مدارس و فراهم آوردن فضای آموزشی ایمن و استاندارد از جمله موارد اولیه و ابتدایی است که وزارت آموزش و پرورش موظف است که برای معلمان و دانش‌آموزان فراهم کند.

▪️اما می‌بینیم که نه تنها در این زمینه تلاشی نمی‌کند بلکه متوسل فعالیت‌ها و کمک‌های خیّران مدرسه‌ساز است و مشخص نیست بودجه این وزارتخانه صرف چه چیزی می‌شود که نه حقوق معلمان را در بالای خط فقر پرداخت می‌کند و نه مدرسه ایمن و استاندارد در اختیار کادر آموزشی و دانش‌آموزان می‌گذارد. اکنون که ما در روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ هستیم همچنان مدارس کانکسی وجود دارند؛ ‌مدارسی که به لحاظ ایمنی و امکانات در وضعیت بسیار بدی هستند و معلمان و دانش‌آموزان بسیاری را در خود جای داده‌اند.

طبق گفته وزیر آموزش و پرورش در زمستان ۱۳۹۹ تعداد ۳۹۰۰ مدرسه کانکسی در سطح کشور داریم. یعنی ۳۹۰۰ مکان آموزشی که هر لحظه مستعد هر گونه اتفاق ناگوار است؛ در کشور وجود دارد. همچنین بر اساس گفته‌های رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس در مهر ۱۴۰۰، چهار هزار مدرسه سنگی نا ایمن (خشت و گلی، نیمه کپری، چادر عشایری ) تک کلاسه در ایران وجود دارد که عشایر و کوچ‌روها از آن استفاده می‌کنند.

🟡 این شرایط ما را بر آن داشت تا با پنج معلم از سیستان بلوچستان، هرمزگان و کهگیلویه و بویراحمد که در مدرسه کانکسی/کپری درس می‌دهند یا درس می‌داده‌اند، گفتگو کنیم. در این گفتگو آنها به شرایط تحصیل و تدریس در این کانکس‌ها و تاثیر آن بر دانش‌آموزان می‌گویند.


#فقیرسازی_سیستماتیک
#حق_آموزش_رایگان_و_برابر #مدارس_کپری #مدارس_کانکسی
📌روایتی از تبعیض‌ها و فشارها بر «پرستاران زن»



🟡 گفتگوی ویژه با #زنان_پرستار، پیرامون تجمع اخیر پرستارانْ مقابل ساختمان وزارت بهداشت، وضعیت بی‌ثبات‌کاری، معیشت و تبعیض جنسیتی علیه زنان پرستار


#بیدارزنی: شاغلان بهداشت و درمان، به‌خصوص پرستاران، از آبان سال ۹۸، به‌شدت درگیر یک همه‌گیری جهانی به نام ویروس« کرونا» شدند که جان بسیاری را ستانده و هنوز هم جان‌های بسیاری را تهدید می‌کند. پرستاران در صف مقدم مبارزه با مرگ‌ومیر ناشی از این ویروس بوده‌اند. با شیوع ویروس، آن‌ها در بیمارستان‌هایشان در چند شیفت متوالی کار کرده‌اند؛ تعداد بالای مرگ‌ومیر بیمارانشان را تاب آورده‌اند؛ مشکلات روحی زیادی را متحمل شده‌اند و طبق گزارش‌ها تعداد ۴۰۰ پرستار به‌دلیل مشکلات ریوی از چرخه‌ی درمان خارج شده‌اند[۱]. این فقط بخشی از مصائب شغلی آن‌هاست.

بسیاری از آن‌ها، به‌خصوص در اوایل بحران کرونا، تا چندین روز از دیدن فرزندان، پدر، مادر و خانواده‌ی خود محروم ماندند. در اوج این بیماری، برخی از آن‌ها حداقل روزی بیست گواهی فوت می‌نوشتند که منجر به آمار بالای افسردگی و اضطراب در میان آن‌ها شد. مشکلات معیشت، گرانی و آمار بالای تورم و مشکلات مربوط به مسکن نیز در این مدت آن‌ها را آسیب‌پذیرتر کرده است.

▪️مدتی پیش، آن‌ها موفق شدند تجمعی را در مقابل ساختمان وزارت بهداشت شکل دهند که تقریباً از سراسر کشور گرد آمده بودند. دو خواسته‌ی عمده در این تجمع هم بر روی بنرها و هم در شعارهایشان دیده می‌شد: تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و برقراری فوق‌العاده خاص برای شاغلان در مراکز بهداشتی درمانی و دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور.

🟣 به همین بهانه با چند تن از زنان شاغل در این حوزه مصاحبه کرده‌ایم. آن‌ها از شرایط زندگی کاری و خانوادگی خود و اینکه چگونه به صفوف مطالبه‌گری این صنف پیوسته‌اند، می‌گویند.


از متن: «مریم» از شیفت‌های طولانی، تعداد بالای مرگ‌ومیر و بغضی که دائم در گلوی کادر سلامت است می‌گوید. او پرستاری است که از سال ۹۰ تا کنون به‌صورت قراردادی کار می‌کند.

او تصریح می‌کند: «با همه‌ی این کمبود نیروی پرستار و نیازی که بیمارستان‌ها دارند، تعداد زیادی از ما دارای ثبات شغلی نیستیم و هنوز، هرساله، ما قراردادی‌ها را گزینش می‌کنند. این یعنی هربار ممکن است برای ادای توضیح به مدیریت گزینش برویم و مثلاً بگوییم چرا با فلان همکار مرد در حال خندیدن دیده شده‌ایم و یا چرا آرایش می‌کنیم یا چرا مقنعه‌مان عقب است و موهایمان دیده می‌شود.»

مریم ادامه می‌دهد: «واقعیت این است که در محیط کارِ ما، همیشه امکان تأمین خواسته‌های آن‌ها وجود ندارد؛ تقصیر من نیست که موقع کار با این ماسک‌ها و این گان‌ها و دستکش‌ها، امکان مرتب کردن این مقنعه‌ی روی سرم، آن‌طور که آن‌ها انتظار دارند، وجود ندارد. ما در محیط کارمان آنقدر استرس و نگرانی و آه و ناله‌های مریض داریم که این بی‌ثباتی هرساله و گاهی هر شش ماه فقط بر استرس ما دامن می‌زند و هربار روحمان را می‌خراشد.»

مریم همچنین اضافه می‌کند: «این فشارها بیشتر بر روی زنان است. هم جامعه و هم به‌تبع‌آن مسئولان مربوطه، مثل گزینش و حراست، روی زن‌ها خیلی بیشتر حساس‌اند. وضعیت پوشش و نحوه‌ی ارتباط ما با همکار، بیمار و همراهانشان همیشه تحت کنترل بوده است. نه اینکه رسمی‌ها آزاد بوده باشند، بلکه لزوم تأیید مدیریت گزینش برای ما، در ابتدای هر سال، برای بستن قرارداد جدید اهمیت اساسی دارد و این موقعیتمان را بی‌ثبات و تابع سلایق کسانی می‌کند که شایستگی شغلی ملاک تأیید یا عدم تأییدشان نیست. آن‌ها بارها به ما گفته‌اندکه شما نیروهای قراردادی هستید و گزینش می‌تواند تأییدتان نکند.»

او در ادامه ماجرای دوستی را تعریف می‌کند که گویا عکس‌های بدون حجابش در صفحه‌ی اینستاگرامش توسط شخصی به گزینش گزارش می‌شود و گزینش به‌دلیل داشتن عکس بی‌حجاب در شبکه‌های مجازی قراردادش را فسخ کرده است. او تأکید می‌کند که «سایه‌ی ترس از عدم تمدید قراردادمان همیشه روی سر ماست.»

مریم توضیح می‌دهد: «علاوه بر این موارد، ما هیچ‌گونه حق اعتراضی به هیچ وضعیت ناخوشایندی نداریم. اگر مثلاً گفتیم چرا تعداد شیفتمان زیاد است و یا چرا حقوقمان کم است و یا حرفی حاکی از اعتراض به زبان بیاوریم، بلافاصله به ما یادآوری می‌کنند که شماها قراردادی هستید و به‌راحتی با یک عدم نیاز و یا هر بهانه‌ی دیگر می‌توانند قراردادمان را فسخ کنند.»


#اشتغال_زنان #پرستاران #فقر_و_تبعیض #بی‌ثبات‌کاران #بهداشت_و_درمان_خصوصی


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43931
📌 گفتگو با «شهناز اکملی» از مادران دادخواه ۸۸

🟣 فریادی که ۱۲ سال پیش زدم، هنوز هم صدایش شنیده می‌شود

🟡 (پرونده‌ی ویژه‌ی بررسی ۴ دهه دادخواهی زنان در ایران)


#بیدارزنی: در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸، بیش از ۱۰۰ تن از معترضین با ضرب گلوله‌ی نیروهای امنیتی، کُشته و صدها تن دیگر نیز بازداشت شدند. همانگونه که ردیف احکام حبس و پرونده‌سازی‌های امنیتی علیه معترضان، به سال ۸۸ محدود نماند، آمار جانباختگان نیز مختص این سال نبود. مجموع جان‌باختگان در اعتراضات خیابانی ۲۵ خرداد ۸۸، ۳۰ خرداد ۸۸، جان‌باختگان در پی شکنجه در #بازداشتگاه_کهریزک، عاشورای ۸۸، ۲۵ بهمن ۸۹ و ۱ اسفند ۸۹، همچنین قتل دو پزشک کهریزک (دکتر رامین پوراندرجانی در ۱۹ آبان ۸۸ و دکتر عبدالرضا سودبخش در ۳۰ شهریور ۸۹، که حاضر به انکار شکنجه‌های اعمال شده علیه بازداشت‌شدگان در کهریزک و شهادت دروغ، علیه آنان نشدند)، حاکی از آن است که سرکوب تمام‌قدِ تمامی طیف‌های نیروهای معترض در ۸۸، فقط به یک جریان اعتراضی علیه نتیجه‌ی انتخابات، محدود نمی‌شد.

حالا، اگر به موازات ۴۳ سال گذشته، به روند دادخواهی مادران هر ۴ دهه نظری بی‌افکنیم، درخواهیم یافت که #جنبش_مادران_پارک_لاله و سایر مادران دادخواه ۸۸، نقطه‌ی اتصالی مهم در تکامل جنبش مادران دادخواه از خاوران تا آبان و پس از آن است.

یکی از مادرانی که طی این دهه، با تحمل هزینه‌های زندان و پرونده‌سازی‌های امنیتی، قدم در مسیر دادخواهی گذاشت، «شهناز اکملی» مادر جاویدنام «مصطفی کریم‌بیگی»است. مصطفی کریم‌بیگی (متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ – جان‌باخته ۶ دی ۱۳۸۸ در تظاهرات عاشورا) با اصابت گلوله، جان خود را از دست داد.

شهناز اکملی در روند دادخواهی فرزند خود، با بازداشت، تحمل حبس در زندان اوین و مورد اخیر هجوم ماموران امنیتی به منزل و پرونده‌سازی علیه مریم کریم‌بیگی، دختر خود مواجه بوده است. شهناز اکملی، نخستین‌بار در ۶ بهمن ۹۵ در محل کار خود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در ۳۰ بهمن ۹۶ با قرار وثیقه، آزاد شد. وی در ۲۵ دی ۹۸، جهت تحمل حبس، راهی زندان اوین شد…

در این مصاحبه با شهناز اکملی، از چگونگی مسیر دادخواهی فرزندش، ارتباط با دیگر مادران دادخواه ۴۳ سال گذشته و انتظار او از سایر مردم و فعالان مدنی به گفتگو پرداختیم.


از متن:

__خانم اکملی عزیز، مادران آبان، دستنبدی به رنگ آبی را به‌عنوان نماد دادخواهی انتخاب کردند که نمادی بین‌المللی است و ربطی به هیچ جناح سیاسی ندارد. آیا شما به این حرکت پیوسته‌اید؟ و اگر نه چرا؟

__بله من هم این نماد را دارم، اما مهم‌تر از هر دستبند و رنگی، نماد دادخواهی مادران، باید عکس عزیز از دست رفته‌شان باشد، همان قابی که به دست می‌گیریم و فریاد می‌زنیم، نماد ماست. امیدوارم که سرانجام، دادخواهی محقق شود، من دادخواهی و برپاییِ دادگاهِ عادلانه را زمانی می‌دانم که دادگاه‌ها «داخل ایران» و «با حضور مردم» و «متهمین واقعی این جنایات» برگزار شود، هر دادگاهی غیر از این، نه مردمی است و نه ربطی به دادخواهی دارد. «دادگاه واقعی»، نه با عکس‌های جنایتکاران، بلکه با حضور خودشان و سوال‌های مردم برگزار خواهد شد».


#جنبش_مادران_دادخواه #مادران_پارک_لاله

ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43969
🟣 #بیدارزنی : جدول دستمزد کارگران در سال ۱۴۰۱، حاکی از تحمیل فقر روزافرون بر بدنه‌ی تمامی مزدبگیران است.

پروپگاندای دولتی افزایش ۵۷/۴ درصدی حقوق، حقایقی نظیر تبعاتِ قریب‌الوقوع حذف ارز دولتی بر سبد معیشت خانوار کارگری و دارو، همچنین زندگی با مشقات خط فقر ۱۵ میلیون تومانی را بازگو نمی‌کند و جهنمِ افزایش گرانی پیش‌رو را ذیل «ریشه‌کن کردن فقر مطلق» معنا می‌کند!

در این بین، صف نخست زنان کارگر در بی‌ثبات‌کاری و اخراج از محیط‌کار، همچنین افزایش مشاغل روزمزدی و بدون بیمه، هرگونه چشم‌اندازی از حیات اقتصادی را کور خواهد کرد و جمعیت کارگران، تهیدستان و محرومانِ از کار را با ستمی هر روزه، مواجه خواهد کرد‌.

#دستمزد_۱۴۰۱
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#تورم_گرانی
📌درباره پیوند نئولیبرالیسم و سیاست مذهبی محافظه‌کار در ایران و فراسوی آن

آیا قوانین جدید باروری، راهی برای برون رفت از بحران اقتصادی است؟

⚪️ گفتگوی «بهار عقلایی» و «ماریا هارتمن» با «فیروزه فروردین»

✍🏽 ترجمه: جلوه جواهری


🟣 ویژه‌نامه‌ی هشت مارس



#بیدارزنی: بررسی #ایران و #ترکیه امروز نشان می‌دهد که باید محافظه‌کاری مذهبی و نئولیبرالیسم را -که در وهله اول دو ایده متضاد و متخاصم به نظر می‌رسند- به‌عنوان دو سوی یک نوع تجلی قدرت فهمید. تحولات کنونی در منطقه نشان می‌دهد که چگونه نظام‌های گوناگون از درگیری سیاست‌های مذهبی نئولیبرال و پدرسالار برای حفظ قدرت استفاده می‌کنند. در اینجا باروری و سیاست زیستی به عنوان مکانیسم‌های کنترل جمعیت، نقش کلیدی دارند. [آن‌ها] همچنین عوامل تعیین‌کننده‌ای در تعیین موقعیت زنان از بازار کار گرفته تا حوزه اجتماعی و خانواده هستند.

تحولات قانونی جدید در رابطه با حقوق باروری زنان در ایران، یک نمونه‌ی جنجالیِ خاص است از نحوه‌ای که نظام‌های محافظه‌کار به لحاظ فرهنگی و بنیادگرای مذهبی، نئولیبرالیسم و ​​خانواده را درهم می‌آمیزند تا قدرت دولتی را  اعمال کنند. خروج ترکیه از کنوانسیون استانبول را می‌توان ادامه همین گرایش‌ها دانست. بنابراین، اگر بخواهیم با همبستگی فمینیستیِ فراملی با نظام‌های محافظه‌کار و بنیادگرا مقابله کنیم، این پدیده‌های همتا نیاز به تحلیل دارند.

▪️به‌تازگی بهار عقلایی، و ماریا هارتمن، برای #بنیاد_رزا_لوکزامبورگ، با فیروزه فروردین، فمینیست و جامعه‌شناس ایرانی درباره درهم‌تنیدگی و تقویت متقابل سیاست‌های نئولیبرال، پدرسالار-محافظه‌کار و مذهبی-بنیادگرا گفتگو کردند.

🟡 از متن: «_ بیایید جسورانه، نگاهی فراملی به موضوع داشته باشیم. ترکیه در اوایل جولای از #کنوانسیون_استانبول خارج شد و اعلام خروج با این توجیه همراه شد که این کنوانسیون خانواده را «ویران» و «ارزش‌های غربی» را تبلیغ می‌کند. آیا شباهتی بین ترکیه و ایران می‌بینید و تحولات دو کشور قابل مقایسه است؟ این تحولات چه معنایی برای آینده مبارزات فمینیستی در منطقه دارند؟

_ از نظر من جالب است که بسیاری هنوز نئولیبرالیسم را در شکل ایده‌آل‌اش در تضاد با سبک‌های زندگی و ارزش‌های بنیادگرایانه مذهبی، اخلاق‌گرایانه و محافظه‌کار می‌دانند، اما در هر دو مورد [ایران و ترکیه] می‌بینیم که چگونه ارزش‌های دینی محافظه‌کار در چارچوب خانواده‌گرایی و نئولیبرالیسم به خوبی عمل می‌کنند. البته تفاوت‌هایی در حقوق باروری و مقررات مربوطه در این دو کشور وجود دارد. با این حال، برخی گرایش‌های جهانی به سوی درهم‌تنیدگی فزاینده‌ی نئولیبرالیسم و ​​محافظه‌کاری مذهبی وجود دارد -که اغلب به بهای برابری جنسیتی، حقوق باروری، و مبارزات فمینیستی تمام می‌شود.

با این وجود، وضعیت زنان در ایران از نظر حقوق باروری را نمی توان با تجربه ترکیه یکی دانست. ترکیه یک جنبش فمینیستی بسیار قوی داشته و دارد که همیشه برای حقوق باروری مبارزه کرده است. علیرغم همه شکست‌های اخیر در ترکیه، سیاست‌های باروری در آنجا بسیار مترقی‌تر از ایران است. بنابراین، ما به هیچ وجه از یک نقطه، شروع نمی‌کنیم.»



#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#سکسوالیته #حق_بر_بدن
#هشت_مارس #نئولیبرالیسم #حق_باروری_آگاهانه


ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/43775
🟣 #بیدارزنی : زنان کولبر بار تمامی تبعیض‌ها را به‌دوش می‌کشند


صفحه‌ی اینستاگرام کوله‌بر نیوز @kolbarnews ویدئوهایی از صحبت با دو زن کولبر را منتشر کرده است. انباشت ستم‌های جنسیتی، طبقاتی و اتنیکی که بر زنان کولبر وارد شده است، کولبری این زنان را به «تنها راه گذران زندگی» طی بیش از ۳ دهه بدل کرده است. این تنها راه معیشتی، زمانی پررنگ‌تر خواهد شد که دستمزد ناچیز زنان کولبر در قبال (گذر از کوره‌های صعب‌العبور، خطر مصدومیت و کشته شدن توسط نیروهای مرزبانی و سقوط از ارتفاع) و در حقیقت، «جان‌شان» قرار خواهد گرفت. زنانی که برای هر مسیر کولبری ۲۰۰ هزار تومان و سقف ۳۰۰ هزار تومان‌ دستمزد می‌گیرند. آنان سالهاست به‌تنهایی بار زندگی خود و خانواده را به‌دوش می‌کشند، خرج تحصیل فرزندان و تبعات سیاست‌های خصوصی‌سازی آموزش را تماما متحمل می‌شوند و با تورم افسارگسیخته و فقر سیستماتیک به کولبری مشغولند.

به‌همراه ویدئوها، بخشی از گفتگوهای این زنان زیر درج شده است:


▪️وقتی می‌رفتیم کولبری، مردها از ما سوال می‌کردند که چرا شما می‌آیید کولبری؟ همسرانتان کجا هستند؟ ما هم می‌گفتیم همسران ما مریض هستند و فرزندانمان هم بیکار هستند. چه‌کار کنیم؟ چاره‌ای نداریم.

▪️بعضی روزها چهار نفر هستیم و بعضی روزها پنج یا شش نفر. تعدادمان ثابت نیست و کم و زیاد می‌شود. همیشه کوله (بار) دارند‌. از آن طرف گوشت می‌آورند و از این طرف لوبیا می‌برند. آن‌ها نان نمی‌برند، اما ما همیشه بارمان نان است و نان می‌بریم آن طرف مرز.

▪️من دوستِ «خانم» هستم. او ۳۴ سال است که کولبری می‌کند. من هم سه سال است که با او به کولبری می‌روم. او مجبور بود کولبری کند. فرزندانش یتیم بودند و هیچ منبع درآمدی نداشت. او مدتی برای روستا نان می‌پخت و کارگری می‌کرد. وقتی شغلش را از دست داد، دوباره شروع کرد به کولبری و منم باهاش رفتم.


#زنان_کولبر
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت