ما صدای تمامی زنانی هستیم که نام و نشانی داشتند و از سوی پدر، برادر و همسر مرد، متاثر از فرهنگ و قوانین متحجرانه و مرد سالارانه اسلامی حاکم، تحت عنوان "ناموس" به قتل رسیدند.
آرزو ذکایی فر، معاون پیشگیری از آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی ایران اعلام کرد: در سال گذشته حدود ۷ میلیون نفر برای پیشگیری از خودکشی مشاوره گرفتند.
وی افزود: اجرای برنامه جامع پیشگیری از خودکشی در سال ۱۴۰۰ در برخی از استانها برگزار شد. نهایتا این برنامه در کلیه استان ها اجرا شد و در سال گذشته حدود ۷۰۰۰۰۰۰ نفر از آموزش ها، کمپین ها و کارزار این برنامه استفاده کرده و تحت پوشش قرار گرفتند.
پیروز تنها بازمانده زایمان یوزپلنگ آسیایی یعنی «ایران» بود در چند ماه اخیر به یکی از نمادهای اعتراضات سراسری ایران هم بدل شده بود به طوری که در چند روز اخیر و افزایش نگرانی از نارسایی کلیه و قلب او، شبکههای اجتماعی مملو از پیامهای مربوط به او شده بود.
«چرا هر بار سرکوب میشویم و صدای رسای نیروهای پیشرو داخل به قدر کفایت شنیده نمیشود؟» 🔸گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی سیاسی در نامهای از زندان اوین به اهمیت اعتراضات سراسری و مقابله با دیکتاتوری پرداخته است. در طول بیش از چهار دهه سلطهی آخوندیسم بر ایران بارها شاهد اعتراض ناراضیان از شرایط موجود بودیم. فاصلهی زمانی اعتراضات هر بار کمتر از قبل و آگاهی جمعی در بیان مطالبات و حضور در کف خیابان بیش از پیش و سرکوب سیستم هولناکتر از ادوار قبل بود. حال به نقطهای رسیدهایم که گستردگی اعتراضات از لحاظ زمانی و جغرافیایی ما را به فرمولهای مطلوب برای ایجاد دگرگونی در کل ساختار رژیم نزدیکتر از هر زمانی کرده است. اما به دلیل نبود سازماندهی مناسب و عدم انسجام اپوزسیون کارآمد، پتانسیل کف خیابان را باز هم از دست دادهایم و دستاوردمان نه برآورده شدنِ سقف مطالبه (که همانا فروپاشی ساختار استبداد است) بلکه پس از خونهای ریخته شده و هزینههای متحمل شده، تنها گامی به مطلوب نزدیکتر شدن بود. ریشهی کاستیهایمان کجاست که هر بار به جای تسخیر خیابان که هدف غائیمان از اعتراض، قیام و مبارزه است، این تکرار عبث را دوره میکنیم و قربانی سرکوب رژیم میشویم؟ شاید شیوهی موفق مبارزه در برابر رژیم تا بن دندان مسلح را گم کردهایم و ادبیات جنگیدن با نیروی سرکوب را از یاد بردهایم. برای در هم شکستن ساختار قدرتی اینچنینی و برای صفآرایی در برابر حکومتی که به خدعه، نیرنگ و فاشیسم آلوده است و واهمهای از گشودن آتش به روی معترضان در کف خیابان ندارد، به تلطیف فضای مبارزه سرگرم شدیم و حاکمان را به تجهیز قوای نظامی و لابی با سران جهان! واگذاشتیم. ماحصل همین ملغمهایست که اسیر آنیم و سایهی شومیست که بر سرمان است و آرزوهایمان را دود میکند و به هوا میبرد. رژیم در دههی شصت به جز کشتار گستردهی انقلابیون و مبارزان، کلیهی احزاب و ارگانهای پیشرو را سر برید و مدفون کرد؛ بعد با ایجاد فضایی تکقطبی به جهتدهی افکار یا به بیانی درست از بین بردن هر نوع تفکری اقدام کرد.