«ثنا غنیزاده»: بانوی خوشنویس و زیبا قلم،
از عمق جان از شما سپاسگزارم که با دلی گشاده تجربیاتتان را با من به اشتراک گذاشتید.
پاسخهایتان بسان چراغی در مسیر نویسندگی بود و مرا به تفکر و تعمق بیشتر واداشت.
با هر کلمه شما بر فهمم افزوده شد و امیدوارم روزی برسد که بتوانم به اندازه شما در این راه زیبا و پر از پیچ و خم تجربهای غنی بیافرینم.
منتظر موفقیتهای بیشتر و درخششهای روز افزون شما هستیم.
در پایان بیپایان از شما سپاسگزارم!
«بانو کهکشان»: ثنا بانوی عزیز را سپاس!
امیدوارم در عرصه نویسندگی و تمام امورات زندگی موفق، پیروز و همچون شمع، تابنده بمانید و این پاسخهای من نسبت به سوالات نابِ شما قناعت بخش باشد.
نمونهای از دستنوشتههای کوتاه بانو کهکشان:
_ دوباره برایش غزل سرودی؟
_ بله، سرودم.
_ خسته که نشدی؟
_ مگر میشود خسته شد؟
او برای من همچون غزلِ اجمال میکند و من دوست دارم در میان همان واژههای نامانوس قائم شوم.
✍🏻 #بانو_کهکشانعارفانه:
در زیر عرش افلاک به رقص و سماع آمده بود؛
او هنوز هم در پی جستجوی طرب و همان آرامش دیرین خویش بود.
پا گذاشته بود به دنیای عجیب،
همان دنیای معلّاسرار!
چون پا گذاشت،
آوای طنیناندازِ در میان آلالهها گوشهایش را به صدا در آورد.
آنکه میگفت:
_ خودت را دریاب!
چشمان خویش را بست تا بداند چیست...
ناگهان!
آن غرش مهیب به سراغش آمده و او را در میان دنیای پر از ابهام تنها گذاشت.
درست شبیه همان تیرِ که میان قلبش به رسوخ آمده بود و...
سپس او را در میان کشتارگاه تنها گذاشته و برفت به ناکجاآباد؛
گمانا هنوز زمان زیادی باقیمانده بود تا طرب را دریابد.
✍🏻 #بانو_کهکشانکانال بانو کهکشان
👇https://t.center/kahkashan_dastan#ثنا_غنیزاده@nawisnda_sg