شعرخوانی🎙
طاها میرحسینی
بر تخت، غرّهای که اجل چون بگیردت؟
خون ریختی، ببین که همین خون بگیردت
از دانه دانه کُشته که در خاک میکنی
دستی به انتقام چو قارون بگیردت
نفرین زندهرود و دماوند اگر نشد
خشم خزر، تلاطم کارون بگیردت..
تا خیرهای که پرچم کاوهست بر زمین
از ناکجا کمند فریدون بگیردت
قومی که ایلغار مغول را به راه کرد
از روی خود چنان کف صابون بگیردت
نفرین چنان رسیده که خود آرزو کنی
گرگ اجل به گوشهی ناخن بگیردت..
#طاها_میرحسینی
دانشگاه استنفورد
پاییز ۱۴۰۳
#شعر_خوانی
💠خوبان پارسیگو