📝 در جلسه هماهنگی پیش از عملیات «خیبر» مطرح شد به سی کیلومتر پل در یک و نیم ماه آینده نیاز است! ما یک حساب کردیم که هر چقدر سریع باشیم ده تا پانزده روز طراحی آن طول میکشد تدارکات باید حاضر شود. برآورد ما برای این امکانات و حجم کار دو ماه و نیم بود. .... تعطیلی معنا نداشت. کار با تمام توان پیش میرفت. از زمان انقلاب، کارخانهجات با شهید ناجیان (دانشجوی مکانیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر) رفاقت دیرینه داشتند و با تبلیغات خوبی که به صورت جهادی در کارخانهها شده بود حسابی کار کردند. کارگرانی بودند که ۱۰ شبانه روز از کارخانهشان خارج نشدند و حتی برادرانی بودند که آنقدر جوشکاری کردند میکردند که سر ساخت پل خوابشان میبرد.
☑ اگر یک نفر مثلا یک بیل از جهاد به خانه اش می برد و استفاده شخصی از وسایل میکرد، همه نیروهای جهاد میفهمیدند که فلانی بیل جهاد را به خانهاش برده است و دیگر آبرویش میرفت و همه میگفتند که او قابل اعتماد نیست و با او برخورد میشد بنابراین محیط پاک میماند. سیستم بازرسی این گونه بود که همه مراقب بودند که فردی از جهاد گناه نکند، چون میگفتند جهاد وابسته به امام است و در صورت تخلف نیروهای جهاد، آبروی امام میرود و آبروی امام، آبروی اسلام است؛ ولی در ادارات میگویند آبروی دولت میرود و دولت هم ۴ سال دیگر عوض میشود. بنابراین بچههای جهاد خود را مأمور از طرف امام میدانستند. همین که جهاد وزارتخانه شد، این رابطه معنوی قطع شد و جهاد هم دولتی شد.😕