📝 نوشته یکی از کودکان زلزله زده:
روز های سخت زلزله به سرعت می گذشت...
اهالی سرپل
ذهاب غمگین و دل شکسته روزهایشان را می گذراندند. هر لحظه ترس وقوع دوباره زمین لرزه قلب کوچک کودکان را بیشتر می فشرد. امید و
سر زندگی کوله بارشان را جمع کرده و از شهر ما رفته بودند. زندگی ها فقط به معنی گذشتن عمر بود. دیگر نه خبری از فریاد های شادمانه کودکان بود، نه خبری از کوچه پس کوچه های رنگین شهر...
همه ی مردم می دانستند که 40 سال به عقب بازگشته اند. به همان زمان جنگ با دولت صدام ... همان موقعی که صدای بمب و موشک و تیر و شلیک گوش ها را می خراشید ... آن زمان که هیچ جایی برای سکونت نبود و مردم آواره بودند. همه ی مردم احساس می کردند در دنیای سیاه و سفیدی زندگی می کنند که متعلق به زمان جنگ است، اما زندگی همان طور باقی نماند...
یک روز صبح که اهالی سرپل بیدار شدند، همه جا را پر رنگ و چشم نواز دیدند. تعجب سراسر شهر را فرا گرفته بود. درخت ها شکوفه داده بودند، گل ها شکفته بودند و این آواز بلبلان بود که آهنگ صبحگاهی مردم بود که صدای آوار شدن خانه هایشان ...
کم کم خبر سفر نور را به شهرشان شنیدند، همان نور الهیت همان آقای مهربان ایرانیان حضرت آیت الله خامنه ای ... با گذاشتن گام های پرمهر رهبر انقلاب بر دیدگان سرپلی ها، نور و رنگ و روشنایی به شهرشان تابید. خانه ها آباد شدند. کودکان خوشحال شدند و زندگی معنا پیدا کرد...
وقتی در شهر پرسه میزنی دیوار خیابان ها پر است از درد و دل مرم داغدیده با پدر خوبشان. کودکی نوشته بود امام مهربانم نمیدانم چرا وقتی تو آمدی، آفتاب هم آمد و من دیگر سردم نشد. پدرم خیلی خوشحال است که تو آمده ای. خواهش می کنم نرو چون می ترسم اگر تو بروی آفتاب هم برود و پدرم باز ناراحت شود...
بعد از سفر رهبر به شهرمان دوباره شادمانی به شهر بازگشت و مهمان زلزله زده ها شد ...
خداوندا رهبرم چنان تکیه گاهی برای ایرانیان قرار ده که تن تمام دشمنان بلرزد...
پروردگار مهربانم، رهبرم تا ظهور امام عصر(عج) سالم و تندرست بدار، زیرا تنها ستون ایران، نفس های گرم امامش است...
💌نوشته
#ستایش_مرادی از دانش آموزان و کودکان زلزله زده 14 ساله در
#سر_پل_ذهاب🌀 #دالاهو ، مشارکت در حمایت از دانش آموز و کودکان زلزله زده
🌷نیت کرده ایم تا آن لحظه که آبادی در دل شهر جوانه بزند،
#تنهایشان_نگذاریم#کرمانشاه #زلزله #سرپلذهاب🆔 @j_imamhasan_semnan