من تشنه و پژمرده،تو باران بهاری
گل کن که در این ثانیه ها عشق بکاریم
آه ای تو که در هر چه دل تنگ نشاطی
یک لحظه مرا باش ، در آ از در یاری
من مانده ام و یاد شب آشوب نگاهت
دیگر نه امیدی نه پناهی نه قراری
گفتی نه و گفتی نه و عمری سپری شد
یک بار پذیرای دلم باش که عمری
من سوخته ام کار من از کار گذشتست
تا تازه شوم کاش بر این داغ بباری
#ترانه:
#ابراهیم_اسماعیلیاراضی#خواننده:
#سالار_عقیلی@iraniansarafraz