میگوید: «او فرستادهی خداوند متعال است».
میگوید: «مَا عَمَلُك به؟»
«چه عملی در دنیا انجام دادهای؟»
میگوید: «قَرَأْتُ كِتَابَ اللهِ وَآمَنْتُ بِهِ وَصَدَّقْتُ بِهِ».
«کتاب خدا را خواندم، به آن ایمان آوردم و آن را تصدیق نمودم».
دوبار فرشتگان بر او نهیب زده و با خشم و غضب از او سؤال میکنند که پروردگار تو کیست؟ دین تو چیست؟ پیامبر تو کیست؟ (همان سؤالات قبلی را دوباره تکرار میکنند) و این آخرین سختی و آزمایش است که مؤمن با آن مواجه میشود، خداوند متعال بر اساس آیه:
﴿يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ﴾ [إبراهیم: ۲۷].
«خداوند مؤمنان را به خاطر گفتار ثابت و استوار (و عقیدهی پایدار) هم در این دنیا (در برابر زرق و برق و بیم و هراس مشکلات محفوظ و مصون مینماید) و در آخرت (ایشان را در نعمتهای فراوان و عطایای بیپایان و جاویدان) ماندگار میدارد».
قدرت و نیروی درست پاسخ دادن را به انسان مؤمن میدهد و او چنین پاسخ میدهد: «پروردگار من الله، دین من اسلام و محمد ﷺ پیامبر من است».
در این هنگام هاتفی از آسمان ندا میدهد: «أَنْ صَدَقَ عَبْدِي فَأَفْرِشُوهُ مِنَ الْجَنَّةِ, وَأَلْبِسُوهُ مِنَ الْجَنَّةِ, وَافْتَحُوا لَهُ بَابًا إلَى الْجَنَّةِ».
«بندهی من راست میگوید، برای او فرشی از بهشت بگسترانید و او را زا لباسهای بهشتی بپوشانید و برای او دری به سوی بهشت بگشایید».
آنگاه نسیم خوش بهشتی کنار او شروع به وزیدن میکند و تا جایی که چشم کار میکند قبرش فراخ میشود. و شخصی زیبا و خوش چهره که لباسهای زیبا و معطر به تن دارد نزدش میآید و میگوید: «أَبْشِرْ بِاَلَّذِي يَسُرُّك, هَذَا يَوْمُك الَّذِي كُنْت تُوعَدُ».
«مژده باد تو را رضامندی و خوشنودی! این همان لحظهای است که خداوند متعال به تو در دنیا وعده داده بود».
مؤمن میگوید: «خداوند به تو بشارت خیر و نیک بدهد، تو چه کسی هستی، چهرهات چهرهای است که خیر و نیکی به همراه دارد».
میگوید: «أَنَا عَمَلُكَ الصَّالِحُ، فَوَالله مَا عَلِمْتُكَ إِلاَّ كُنْتَ سَرِيعًا فِي طَاعَةِ الله بَطِيئًا عَنْ مَعْصِيَتِهِ، فَجَزَاكَ الله خَيْرًا».
«من عمل نیک و صالح تو هستم، قسم به خدا، غیر از اینکه تو در طاعت و عبادت خداوند متعال شتاب میکردی و از معصیت و نافرمانی خداوند متعال رویگردان بودی، چیز دیگری از تو نمیدانم، خداوند متعال بهتو جزای خیر بدهد».
سپس دریچهای از بهشت و دریچهای از جهنم گشوده میشود. به جهنم اشاره شده و گفته میشود: «اگر نافرمانی و معصیت خداوند متعال را میکردی، این منزل و جایگاه تو میبود، ولی خداوند متعال آن را به این عوض نمود» و به بهشت اشاره میشود، و هنگامی که بهشت و نعمتهای جاودان آن را میبیند میگوید: «پروردگارا! زودتر قیامت را برپا کن تا نزد اهل و مالم بازگردم».
به او گفته میشود: «اُسكن»
«آرام و راحت باش».
رسول خدا ﷺ فرمود: «هنگامی که بنده کافر (و در روایت دیگری، گناهکار) رخت سفر بر میبندد و راهی سرای آخرت میشود، فرشتگانی با چهرههای سیاه، خشن و زشت نزد او حاضر میشوند و در حالیکه لباسهایی سخت و خشن که تار و پود آن آمیخته با موی خشن (و تیغدار) و آتش است، در دست دارند، از آسمان فرود میآیند و تا جایی که چشم کار میکند، اطراف او را فرشتگان احاطه میکنند سپس «فرشته مرگ» میآید و در قسمت بالای سر او مینشیند و میگوید: «أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْخَبِيثَةُ, اخْرُجِي إلَى سَخَطِ اللهِ وَغَضَبِهِ».
«ای روح پلید و کثیف، به سوی خشم و غضب پروردگارت بیرون بیا».
روح در تمام جسدش متفرق میشود و مانند درخت خاردار، که دارای شاخههای فراوانی باشد و از میان پشمهای خیس خارج شود، هنگام بیرون آمدن روح، تمام رگهای بدن، پاره پاره میشوند و همه فرشتگان زمین و آسمان به او لعن میفرستند، و تمام درهای آسمان بر روی او بسته میشوند و نگهبانان آسمان دعا میکنند که، این روح پلید از جهت و ناحیهی آنها عروج نکند.
«فرشتهی مرگ» روح او را قبض میکند و داخل پارچهی خشن و آتشینی قرار میدهد و بدترین متعفنترین بوهایی که بر روی زمین بوده از او بلند میشود، فرشتگان که برخورد میکنند، آنها میپرسند: این روح پلید از کیست؟ فرشتگان میگویند: از، فلانی فرزند فلانی است، با بدترین و زشتترین نامهایی که او را در دنیا صدا میزدند، خوانده میشود و هنگامی که به انتهای آسمان دنیا میرسند درخواست میکنند که در آسمان گشوده شود، ولی در گشوده نمیگردد. سپس رسول خدا ﷺ این آیه را قرائت فرمود: