خیال تو را برای روز مبادا
به سینه ریزم اویخته ام
به آینه نگاه میکنم
چشمانم را دوست دارم
تورا در مردمکهایشان میبینم
گونههایم را بیشتر دوست دارم،
که طعم بوسههای تو را چشید،
و قلبم را، که برای چشمهای تو می تپید.
چشمانم را می بندم
گوش می دهم به هیاهویِ دنیا
گیلاسها رسیده اند و دست به دست می شوند
و هیچ چیزی به غیر از تورا نمی بینم
هیچ صدای به غیراز صدای تو نیست
من هستم
پشتِ پنجرهی تابستان ایستادهام
وفقط از پشتِ همین پنجره تنها تو را میبینم.
#مینو_پناهپور