تو کیستی
تو چیستی – به چه نام – از کدام بام
کاینگونه بیهراس
در چشم این عقاب خستهی نومید، اعتماد را
با اضطراب خویش
پیوند میزنی
و میسرائی ایثار را
با واژههای زخمی خونبوسههای خطر!
ای آهو! ای گریزان از جفت!
ای دلسپرده به رنگینکمان بازوی صیادی برگشتهبخت که من باشم!
– برگشته بخت
و بازگشته از خلنگزاران پیکانهای رهاشده از چلۀ کمان خود، تا خود! –
ای آهوی شگفت! چرا اینچنین رهاشده، – سرشار از یقین –
در عمقِ دشتهای نظرگاهِ من
تندیس بدگمانی نیستی؟
ای دوست!
تو کیستی که چنین سادهوار و بیتشویش
بر شانههای خستهی من تکیه میکنی
و بیمی از سقوط نداری
از ارتفاع این شب پتیاره؟
به راستی تو کیستی
ای دوست دوباره ...!
آواز مردی که از کرانهی تردید میآید
#منوچهر_آتشی(درگذشت ۲۹ آبانماه )