#حضرت_زینب_ولادت بهشت اهل ولا شد مدینه با
زینبپُر از سرور و صفا شد مدینه با
زینباگر دوباره بود گلشنی تماشائی
چو گل شکفته و واشد مدینه با
زینبهمین نه بیت ولایت از اوست نورانی
کـه غرق نورخدا شد مدینه با
زینبز بس که گل به نثارش ز عرش افشاندند
شکوفـه زار وفـا شد مدینه با
زینببه خط نور نوشته است بر فلک جبریل
که جلوه گاه خدا شد مدینه با
زینبز فیض جلوه ای از آفتاب شرم و عفاف
محیط شرم و حیا شد مدینه با
زینبحسین چون به روی زینبش تبسّم کرد
ز بند غُصه رها شد مدینه با
زینببه اشک و آه و مناجات فـاطمه سوگند
حریم سبز دعا شد مدینه با
زینبقسم به کعبه و زمزم به مروه و به صفا
کـه قبلگاه ولا شد مدینه با
زینببه سوی کعبۀ توحید اگر که ره پوئی
بیا که قبله نُما شد مدینه با
زینبشبی که عزم سفرکرد او از این گلزار
ملول و نوحه سرا شد مدینه با
زینبهمین که از سفر شام و کوفه او برگشت
دوباره کرب و بلاشد مدینه با
زینبسری بزن به مدینه«وفائی»و بنگر
که باغ خاطره ها شد مدینه با
زینب#سید_هاشم_وفائی