...
..
.
~آواز قو~
آرزوها در دهان تلخ من ماسیدهاند
بوی رویاهای کهنه پرشده در تخت خواب
دارد از دیوار اینجا درد بالا میرود
سقف میبافد برایم شال گرمی با طناب
بوی رویاهای کهنه پرشده درتخت خواب
هرزه شد خوابم میان چنگک کابوسها
ای دریغ از غیرت رندانهی عاشق کشت
راهیم کردی شبانه مثل بی ناموس ها
هرزه شد خوابم میان چنگک کابوسها
دست بردم هر خیال تازه را دندان زدم
سیب سرخ توی سینه از درون پوسیده بود
دست بردم تیشه بر اندیشهی زندان زدم
دست بردم هر خیال تازه را دندان زدم
اشتیاقش در درونم باز رقصیدن گرفت
ناگهان رعدی زدو گوشم به دنیا باز شد
در دلم ابری نشست و چشم باریدن گرفت
اشتیاقش در درونم باز رقصیدن گرفت
زیر باران باله رقصیدم، نتش آواز قو
آخرین چرخش به روی پنجهها تکرار شد
مرگ، گستاخانه با چتری نشسته روبرو
#آرزو_رشیدی#ر_الف#تقدیم_به_معجز_قلمم@frdn_love