@flith کانال پروازفکرواندیشه
#حکایت🔹دزدی به خانه ای رفت. جوانی را خفته دید. پرده ای که بر دوش داشت بگسترد تا هر چه باید در وی نهاده بر دوش کشد.
🔸جوان بغلتید و در میان پرده بخفت. دزد هر چه گشت چیزی نیافت. چون مراجعت کرد که پرده را بردارد و بیرون رود جوان را دید که با هیبت شیران و هیات دلیران در میان پرده خوابیده است.
🔹با خود گفت: حال مصلحت در آن است که ترک پرده کنم تا راز آشکار نشود. پرده را در خانه رها کرد و از خانه بیرون آمد.
🔸جوان فریاد زد: ای دزد! در را ببند تا کسی به خانه نیاید.
🔹دزد روی برگرداند و گفت: به جان تو! در نبندم زیرا که من زیرانداز تو آوردم، باشد که دیگری رواندازت بیاورد.
#فخرالدین_علی_صفی #لطائف_الطوایف@flith کانال پروازفکرواندیشه
🔷