@flith کانال پروازفکرواندیشه
❄️#شاهنامه داستان سی
و پنجم
#شاه_هاماوران_و_سودابه پس از پیروزی بر دیوان مازندران کیکاوس با لشکری فراوان به سوی توران
و چین
و مکران حرکت کرد
و پس جنگ
و پیروزی در مهمانی رستم در زابلستان بود که به او خبر رسید تازیان در مصر
و شام
و هاماوران سر به شورش
و گردنکشی برداشته اند. پس کاوس کشتی
و زورق فراوان مهیا کرد
و سپاه را از راه دریا به بربرستان برد که سپاهیان هر سه کشور در آنجا گرد آمده بودند. جنگ سهمگینی در گرفت که به پیروزی ایرانیان انجامید وشاه
هاماوران به عذر خواهی
و پرداخت خراج پیش آمد. به کاوس خبر دادند که
شاه هاماوران دختر زیبایی دارد به نام
سودابه. کاوس
سودابه را خواستگاری کرد.
شاه هاماوران قلبا به این وصلت راضی نبود ولی با نیرنگ ، کاوس را به مهمانی فراخواند. کاوس بدون توجه به هشدار
سودابه با چند نفر از بزرگان به آن مهمانی رفت.
شاه هاماوران بعد از چند روز خوشگذرانی کاوس
و همراهانش را دستگیر
و درون دژی زندانی کرد.
سودابه را هم که از عمل پدر ناراحت شده بود در همانجا زندانی کرد. سپاه ایران از راه دریا بازگشتند
و چون این خبر به افراسیاب رسید با لشکری انبوه به ایران تاخت. افراسیاب سه ماه در جنگ بود
و سرانجام همه را شکست داد. چون این خبرها به رستم رسیداول پیغامی برای کاوس فرستاد که دل غمگین مدار
و شاد باش که برای نجات تو می آیم. آنگاه نامه تندی به
شاه هاماوران نوشت
و او هم جواب تندی به رستم داد. رستم با سپاهی از راه دریا به
هاماوران رفت. سپاه مصر
و بربرستان کمک خواست. آنها هم لشکر بزرگی به میدان فرستادند
و روز جنگ گرازه سمت راست لشکر ایران
و زواره در سمت چپ
و رستم در قلب سپاه جنگ را اغاز کردند
و چون کشتار شروع شد
و شاه بربرستان
و شام گرفتار شدند
شاه هاماوران شرایط رستم را پذیرفت
و تسلیم شد.
چو از دژ رها کرد کاوس را
همان گیو
و گودرز
و هم طوس را
کاوس همراه
سودابه به سوی ایران زمین حرکت کردند. کاوس نامه ای به قیصر نوشت. قیصر که از شکست سپاه مصر
و بربر ها
و هاماوران خبر داشت. پاسخ مودبانه ای فرستاد . سپس کاوس نامه ای به افراسیاب نوشت. افراسیاب شکست خورده
و به توران گریخت. کاوس شاد
و خرم به پارس بازگشت
و به رستم که روزگار خوشش را مدیون او بود لقب جهان پهلوان داد.
جهان پهلوانی به رستم بداد
همه روزگار بهی زو شمرد
آنگاه فرمان داد تا در جایی در البرز که دیوان هم به آن دسترسی نداشتند کاخی بنا نهند از سنگ خارا
و میخ های پولادین
و ستونهای سنگی.
با یوانش یاقوت برده بکار
زپیروزه کرده برو بر نگار
منبع: گفتار شورانگیز فردوسی
به کوشش : سهراب چمن آرا
@flith کانال پروازفکرواندیشه
❄️