اسم تو صبح است
تو رایحه ی خوش بامدادی
که تا تو را نفس می کشم
جان در من جاری می شود
اسم تو صبح است
تو پگاه و سپیده و سحری
همان دخترکان زیبا روی جهان
که تا پا به زمین می گذارند
روز پدیدار می شود
خورشید می تابد
پرنده می خواند
و نسیم می وزد
و من با ذکر نام متبرک تو
زیستنم جریان می گیرد
🤍