تو تمناے من و جان من و یار منے
پس بمان تا ڪہ نمانم بہ تمناے کسے
من سراپا همہ یڪ جلوه اے از ؏شق توأم
؏شق را جز تو ندیدم بہ سراپاے ڪسے !
#حضرت_مولانا
ڪــانــالــے
بــا زیــبــاتــریــن اشــعــار نــاب
و مــطــالــب ادبــی و...
تـ℘ـمنـای عــ℘ـشـق
کوچه پس کوچه های #قلبت چه جای امنی برای #قدم های من است دوست داشتنت #قشنگ، #عشقت پر از امنیت و #خواستنت پر از لطافت است حالا با این همه خوبی چرا من هم #تو را نخواهم؟ میخواهمت #جان دلم با تمام قلبم
بانو جان ؛ امشب دستانت را با جمله ی «دوستت دارم» بر گَردنم حلقه ن تابوسه هایم به پرواز درآیند ومن شراب را ؛ ازشاتوت ِ لبانت بیازمایم ..!! امشب ؛ نوشیدن ِ شراب سرخ هوس کردهام
وقتی کنار قلب تو ایستادم خطابهایی از او با تو آشنایم کرد کنار قلب تو ظرفیت خطاب گرفتم به کوبههای بیشکل در نگاه که کردم پیمانهای نور صدایم کرد او از هزار روز بیرون آمد خندیدم و از هزار روزن در تو گریختم وقتی میان قلب تو ایستادم او در هزار شکل به در کوبید و حسرت ندیدن او وایم کرد
من تورا با آن سری که سخاوت بیشتری دارد، با آن دلی که محبت بیشتری دارد، دوست دارم، من تورا با آن خنده ای که در دهانم نمیگنجد، با آن گریه ای که در نهانم پنهان نمیماند دوست دارم، من تورا با تمام دشواری های عشق باتمام دلتنگی ها با تمام گرفت و گیرهایش، با تمام فراز و نشیب هایش، دوست دارم، راستی! تا یادم نرفته، من تورا با تمام کم فروشی هایت، تمام دوست داشتن های نصفه و نیمه ات، باتمام دور، دیر، و پرهیز هایت دوست دارم...
زنی ڪه بی صدا شعرهایش را در گوشِ ستارگان میخواند و زخم هایِ دفترش را میانِ عریانیِ واژه ها به هراسِ ماه پیوند میزند قربانیِ تلاقیِ بی تڪرارِ ماه و آسمان است! ڪه سینه یِ فراخِ شب را ڪبود و ڪبودتر ترسیم ڪرده است...