تو تمناے من و جان من و یار منے
پس بمان تا ڪہ نمانم بہ تمناے کسے
من سراپا همہ یڪ جلوه اے از ؏شق توأم
؏شق را جز تو ندیدم بہ سراپاے ڪسے !
#حضرت_مولانا
ڪــانــالــے
بــا زیــبــاتــریــن اشــعــار نــاب
و مــطــالــب ادبــی و...
تـ℘ـمنـای عــ℘ـشـق
■ زندگیِ زناشویی برای بیست سالگی نهادی لازم و برای سی سالگی نه لازم اما مفید است : اما برای سال های پسینِ زندگی، بسا که زیانبار است و پژمردگیِ جانِ مرد را فزونی میبخشد.
نیچه و حافظ نیچه یکی از نمونههای عالی خردمندی بینای دیونیسوسی خود را در حافظ مییابد. نام حافظ ده بار در مجموعهٔ آثار وی آمده است. بیگمان، دلبستگی گوته به حافظ و ستایشی که در دیوان غربی–شرقی از حافظ و حکمت شرقی او کرده، در توجه نیچه به حافظ نقشی اساسی داشته است. در نوشتههای نیچه نامِ حافظ در بیشتر موارد در کنار نام گوته میآید و نیچه هر دو را به عنوان قلههای خردمندی ژرف میستاید. حافظ نزد او نمایندهٔ آن آزادهجانی شرقی است که با وجد دیونیسوسی، با نگاهی تراژیک، زندگی را با شور سرشار میستاید، به لذتهای آن روی میکند و در همان حال، به خطرها و بلاهای آن نیز پشت نمیکند.
در میان پارهنوشتههای بازمانده از نیچه، از جمله شعری خطاب به حافظ هست:
به حافظ، پرسش یک آبنوش میخانهای که تو برای خویش پیافکندهای فراختر از هر خانهای است جهان از سر کشیدن مییی که تو در اندرون آن میاندازی، ناتوان است. پرندهای، که روزگاری ققنوس بود در ضیافت توست موشی که کوهی را بزاد خود گویا تویی تو همهای، تو هیچی میخانهای، مییی ققنوسی، کوهی و موشی، در خود فرومیروی ابدی، از خود میپروازی ابدی، رخشندگی همهٔ ژرفاها، و مستی همهٔ مستانی. - تو و شراب؟