تو تمناے من و جان من و یار منے
پس بمان تا ڪہ نمانم بہ تمناے کسے
من سراپا همہ یڪ جلوه اے از ؏شق توأم
؏شق را جز تو ندیدم بہ سراپاے ڪسے !
#حضرت_مولانا
ڪــانــالــے
بــا زیــبــاتــریــن اشــعــار نــاب
و مــطــالــب ادبــی و...
تـ℘ـمنـای عــ℘ـشـق
چشم هایت همه چیز را لو می دهد نگو که عاشقم نیستی ... انگار که بخواهی بوی عطری تند پیچیده در اتاقی کوچک را انکار کنی .... ساکت نباش عشق را باید فریاد زد
صدای پای رفتن اسفند را می شنوم صدای آمدنت را نه ! حتی ماهی های قرمز به هوای تو دریا را رها کرده اند ... ! راستی کدام بهار زیبایی چشمان تو را دارد یا عطر آغوشت را...؟
شنیده ای با یک گل بهار نمی شود ؟ باور کن می شود اگر تو بیایی
چشم هایت همه چیز را لو می دهد نگو که عاشقم نیستی ... انگار که بخواهی بوی عطری تند پیچیده در اتاقی کوچک را انکار کنی .... ساکت نباش عشق را باید فریاد زد
دلم روشن است می آیی ... هوا دوباره خوب می شود دلم دوباره پر می گیرد دوباره هزاربار عاشقت می شوم تو یک بار می گویی : " دوستت دارم " و من از شوق ، هزار بار می میرم دلم روشن است دوباره عاشقم خواهی شد ...