امروز، ۷ نوامبر، زادروز آلبر کامو است؛ نویسندهای که رد پایش در ژرفای اندیشههایمان پیداست و گویی همواره با ما در مسیر پرپیچ و خم زندگی همراه بوده است. کامو متفکر، مبارز، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس و رماننویس بزرگی بود که در زمانهای آشفته و سردرگم به مسئلۀ ابسورد نگاهی شجاعانه و انسانی داشت تا ما را از هراس بیمعنایی به سوی نوعی رهایی هدایت کند.
در جهانِ نوشتههای او، معنا آن چیزی نیست که باید دنبالش بگردیم، بلکه حقیقتی است که باید با دستان خودمان بسازیم. در اسطورۀ سیزیف، او به ما میآموزد که حتی در مواجهه با پوچترین سرنوشت، میتوان با پذیرش رنج و تکراری بیپایان، زندگی را به نبردی ارزشمند بدل کرد. او رهایی واقعی را نه در رسیدن به قله، بلکه در مبارزه با شکستهای پیاپی میدید. کامو در رمانهای بیگانه و طاعون شخصیتهایش را وامیدارد تا در جهانی که همهچیز بیمعناست، خودشان منشأ معنا باشند؛ در دنیایی که اخلاق و حقیقت متزلزل و ناپایدار به نظر میرسد، خود بازآفرین نور و امید باشند.
زیباییِ کامو در صداقت بیپیرایهٔ اوست؛ او نه وعدۀ آرامش ابدی میدهد و نه به دنبال تسکینی سطحی برای زخمهای زندگی است. او ما را با رنجها و پرسشهایمان تنها میگذارد، اما در همان تنهایی هم ندای نوعی از امید را میشنویم؛ امیدی که از عمق رنج و مبارزه بیرون میآید، امیدی که به ما میگوید حتی در جهانی بیمعنا، بودن و زیستن خود نوعی پیروزی است.
شاید امروز بتوانیم به افتخار او با نگاهی جسورانهتر به زندگی و چالشهایش بنگریم.
حتی اگر زندگی پر از لحظاتِ شکست و بیمعنایی باشد، که هست، شاید ما نیز بتوانیم، همچون سیزیف، با سنگینی بار سرنوشت بجنگیم و آزادی و شرافت خود را در همین مبارزه بازیابیم.
محمدرضا عشوری
@qoqnoospub