⚫️ البته بزرگترین دلیل بر جهل الله در گذشته، وجود آیات منسوخ در قرآن است ؛ الله در ابتدا حکمی را بیان مینماید ، پس از مدتی متوجه میگردد که این حکم دارای اشکالاتی است ، به همین دلیل ، آیاتش را اصلاح میکند:
◾️ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره/106) هر آیه ای را که نسخ كنيم يا آن را به فراموشى بسپاريم بهتر از آن يا مانندش را مىآوريم مگر ندانستى كه الله بر هر كارى تواناست.
💢 اگر زنی شوهرش را از دست داد ، او باید بیشتر از چهار ماه در عده بنشیند ( خود را به هیچ نامحرمی نشان ندهد )این در حالی بود که اگر زنی خوشگل، شوهرش از دنیا میرفت و یا او را طلاق میداد، برخی از اعراب زودتر او را برای خویش خواستگاری مینمودند، این کار از دید اسلام حرام شمرده میشد ، اما قران باز متوجه شد که نمیتواند اعراب را از این عمل باز دارد، و اگر آنها را گناهکار شمارد، یقینا از پیروانش کاسته خواهد شد، این بود که این آیه بر آنها خوانده شد:
◾️ وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا وَلاَ تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىَ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ (بقره/235) و نيز در خواستگارى از زنان [مطلقه، يا همسر مرده] آنچه به كنايه بر زبان آوريد يا در دل نگه داريد، گناهى بر شما نيست، الله مىداند كه به زودى از آنان ياد خواهيد كرد، ولى در نهان به آنان وعده ندهيد، مگر آنكه سخنى سنجيده بگوييد، و آهنگ عقد ازدواج نكنيد تا عده به سر رسد، و بدانيد كه الله از آنچه در دل داريد آگاه است، از او بر حذر باشيد و بدانيد كه الله آمرزگار بردبار است
❎ الله مسلمانان را امتحان میکند تا بداند که آنها چگونه هستند ، و این بدان معناست که او پیش از امتحان نسبت به آنها جاهل بود:
◾️ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللّهُ بِشَيْءٍ مِّنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللّهُ مَن يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (مائده/94) اى مؤمنان الله شما را به صيدى كه در دسترس و نيزهرس شما هست، مىآزمايد، تا بداند كه چه كسى در نهان از او مىترسد، و هركس كه پس از اين از حد درگذرد، عذابى دردناك دارد.
🔶 قرآن هدف از پیدایش و آزاد گذاشتن ابلیس، را در این میداند که الله ، مومنان در آخرت را از غیر مومنان تشیخیص دهد؛
◾️ وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (سبا/21) و او [شيطان] را بر آنان سلطهاى نبود، مگر آنكه سرانجام كسى را كه به آخرت ايمان دارد، از كسى كه از آن شك دارد را شناسائی کنیم، و پروردگارت بر همه چيز نگهبان است.
🔷 قرآن میگوید که ما اصحاب کهف را بیدار نمودیم تا بدانیم که کدام گروه، بهتر مدت زمانی که آنها در خواب بودند را حساب نموده اند:
◾️ ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا (کهف/12) آنگاه آنان را بيدار كرديم تا بدانيم كدام يك از آن دو دسته مدت ماندشان (در خواب) را بهتر حساب كردهاند.
🌐 پیامبر اسلام در ابتدای بیان این دین به مردم ، وظایفی سنگین را برای خویش بیان نمود، تا دیگر مسلمانان بهتر بتوانند احکام این دین را اجرا نمایند ، زیرا آنها با دیدن اینکه نه تنها پیامبر از آنها راحتتر نیست ، بلکه وظایفش در این دین از آنها سنگین تر است، همواره بر ایمانشان نسبت به این دین افزوده میشده ، روی همین اصل بود که او در ابتدای اسلام ، خواندن قرآن را از قول الله در بیشتر از نصف شب بر خویش واجب میدانست:
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ (مزمل/1) اى مرد جامه بر خود پيچيده (پیامبر اسلام)
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (مزمل/2) جز کمی از شب (بقیه را ) بپاخیز (( بیشتر شب را بیدار باش)) و ادامه ی این آیات که جزئیات آنرا را بیان مینماید .
⚜ اما پیامبر اسلام متوجه شد که مردم میدانند ، او اینگونه عمل نمیکند، این بود که در جهت توجیه این امر، این آیه را بیان نمود؛ قرآن میگوید که الله دانست که تو و برخی از کسانیکه با تو (محمد) شب بیداری میکنند، حساب اینکار را ندارند:
◾️ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (مزمل/20) در حقيقت پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند نزديك به دو سوم از شب يا نصف آن يا يك سوم آن را [به نماز] برمىخيزيد و الله است كه شب و روز را اندازهگيرى مىكند دانست كه هرگز حساب آن را نداريد پس بر شما ببخشود [اينك] هر چه از قرآن ميسر مىشود بخوانيد مىداند كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود و ديگر در زمين سفر مىكنند در پى روزى خدا هستند و ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند پس هر چه از ميسر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
🟡 او از کسانیکه مسلمان هستند امتحان میگیرد، تا بداند که آیا آنها از منافقان هستند یا از مسلمانان واقعی ؟ زیرا در آن زمان اخباری از مردم به گوش پیامبر اسلام میرسید که برخی از مسلمانان، در واقع منافق(در دل کافر و ظاهرا مسلمان) هستند:
◾️ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ (محمد/31) و همه گونه شما را امتحان میکنیم تا اینکه مجاهدان و صابران را بدانیم (آنها را بشناسیم) و به احوال و اخبار (که از آنها بیان میشود) رسیدگی کنیم .
🔹 هنگامیکه مسلمانان در جنگ احد از غیر مسلمانان شکست خوردند ، قرآن ، دلیل این شکست را اینگونه توجیه مینماید؛ اولا الله میخواست بداند که کدامیک از شما منافق هستید؟ و ثانیا او میخواهد که برخی از شما را شهید گرداند:
◾️ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آل عمران/140) اگر به شما (در ميدان احد،) جراحتي رسيد به آن جمعيت نيز (در ميدان بدر)، جراحتي همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها را در ميان مردم ميگردانيم تا افرادي كه ايمان آوردهاند را بدانیم (که کی هستند) و (همچنین) الله از ميان شما شهیدانی بگيرد، و خداوند ظالمان را دوست نميدارد.
◾️ وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/166) و آنچه در روز برخورد دو گروه [غزوه احد] به شما رسيد، به اذن الهى بود، تا مؤمنان را بشناسد.
◾️ وَلْيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ (آل عمران/167) و تا (الله) بداند کسانیکه نفاق ورزیدند و به ايشان گفته شد بياييد در راه الله بجنگيد يا دفاع كنيد گفتند اگر جنگيدن مىدانستيم مسلما از شما پيروى مىكرديم آن روز آنان به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان به زبان خويش چيزى مىگفتند كه در دلهايشان نبود و الله به آنچه مىنهفتند داناتر است.
⭕️ در جنگها ابتدا الله برای تحریک و به هیجان آوردن مسلمانان جهت جنگ با توجه به کم بودن تعدادشان به آنان وعده داده بود که هر کدام از شما بر ده نفر از کفار غلبه خواهی نمود:
◾️ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ (انفال/65) اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز، اگر از شما بيست تن شكيبا باشند، بر دويست تن غلبه خواهند كرد و اگر از شما صدتن باشند بر هزار تن از كافران غلبه مىكنند، چرا كه اينان قومى هستند كه چيزى در نمىيابند. تکرار مضرب 10 در این آیه جالب است. اما الله، متوجه گردید که عددی غیر معقول را بیان نموده ، این بود که آنرا اینگونه اصلاح نمود:
◾️ الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (انفال/66) اينك الله از شما سبک نمود (به شما تخفیف داد) و یقین حاصل کرد كه در شما ضعفى هست، در اين صورت اگر از شما صد تن شكيبا باشند بر دويست تن غلبه مىكنند و اگر از شما هزار تن باشند، به توفيق الهى بر دو هزار تن غلبه مىكنند، و الله با شكيبايان است.
‼️ الله بیان میکند که ما برای هر حرکتی که در جهان رخ داده و یا در آینده رخ خواهد داد، کتابی را در ایتدای پیدایش جهان نوشیتم، و در آن از کوچکترین حرکتی که در آینده رخ خواهد داد غافل نشدیم:
◾️ وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (انعام/59) كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آنرا نميداند، آنچه در خشكي و درياست ميداند، هيچ برگي نميافتد مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانهاي در مخفيگاه زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد جز اينكه در كتاب مبین (در كتاب علم الله) ثبت است .
🔰 پس برای چنین موجودی زمان و مکان معنائی ندارد و بر علم او در گذر زمان هم افزوده نخواهد شد ؛ اما آیاتی را در قران مشاهده کردیم و همچنان اشاره خواهیم کرد که خلاف این امر را ثابت مینماید .
✴️ در آیهی زیر نیز قرآن میگوید هرگز پیش از اینکه الله مجاهدان و کسانیکه تنها الله را اولیاء خویش قرار دادهاند را شناسائی نکند، آنان را به صرف اینکه بر زبان چیزی بگویند وارد بهشت نمیسازد:
◾️ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُواْ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُواْ مِن دُونِ اللّهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ( توبه/16) آیا گمان بردید که رها میشوید در حالیکه الله (هنوز)کسانی که جهاد کردند و غیر از الله و فرستادهاش و مؤمنین محرم اسرار نگرفتند را نمیداند و الله به آنچه که انجام میدهند آگاه است.
🅾 یا این آیه که نشان میدهد الله قبلا شک داشت و با بیعت رضوان شکش به یقین تبدیل گردید:
◾️ لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا(فتح/18) بدون شک الله هنگامى كه مؤمنان زير آن درخت با تو بيعت مینمودند از آنان خشنود شد و به آنچه در دلهايشان بود یقین حاصل کرد پس بر ایشان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد.
🔸 موضوعی که در تناقضی است آشکار با صفاتی که از این خدا بیان میگردد:
◾️ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ (آل عمران/142) آیا گمان میکنید که وارد بهشت میشوید در حالیکه الله جهادگران و شکیباپیشگان را ندانسته است(نشناخته است).
💠 و در ادامه برای حفظ روحیه و دلگرمی خانواده و جهادگران میگوید که شهدا را مرده مپندارید، آنان نزد الله زنده هستند و به آنها روزی داده میشود:
◾️ وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون( آل عمران/169) گمان مبر کسانیکه در راه الله کشته شدهاند مردگانند، بلکه پیش پروردگارشان زنده هستندو به آنان روزی داده میشود.
◾️ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُون( آل عمران/170) شادمان هستند به آنچه الله از بخشش خویش به ایشان داده است، (و همچنین شادمان هستند) به خاطر کسانی از همرزمانشان که (هنوز) به آنها نپیوستهاند زیرا نه ترسی بر انان است و نه آنان نگرانند.
🔺 قرآن برای توجیه این شکست موضوع دیگری را بیان مینماید که باز در چارجوب ازمایش و تجربه به قصد دانستن است.
◾️ وَلِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ( آل عمران/142) تا اینکه الله مؤمنان را پالایش و خالص(برای الله) بگرداند و کافران را نابود سازد.
❕این در حالی است که کافران و منکران جهاد خوشحال و خندان بودند.
اما ممکن است که گفته شود، هدف شناسائی کسانی بود که دستور الله و فرستادهاش را برای جهاد در راه الله نادیده میگیرند، پس:
❓ ایا برای شناسائی این گروه از سوی الله باید گروه بسیاری از بیگناهانی که مسلمان بودند مانند حمزه کشته شوند؟
پس از این واقعه بود کسانیکه از جنگیدن خودداری کرده بودند به محمد و یارانش گفتند که اگر آنان(کشته شدگان) مانند ما در خانه مانده بودند هرگز به این بلا دچار نمیشدند، محمد هم از قول خدایش پاسخی منفعلانه و از سر یأس به آنان میدهد و میگوید که اگر راست میگوئید، پس مرگ را از خود دور کنید:
◾️ الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (آل عمران/168) کسانیکه در خانه نشستند به برادران خویش گفتند: اگر از ما پیروی میکردند کشته نمیشدند؛ بگو، اگر راست میگوئید مرگ را از خود دور سازید.
1- اگر تمام مهاجرین و انصار اهل بهشت هستند، پس منافقی که در اینجا مد نظر قرآن است چه کسانی هستند؟ آیا غیر از این دو گروه؟ آیا اینکه الله امتناع کنندگان از جنگ را برادران جهادگران و شهیدان میداند دلیل دیگری بر مهاجر و یا انصار بودن آنها(کسانیکه در جنگ شرکت نکردند) نیست؟❓:
◾️ الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (آل عمران/168) کسانیکه در خانه نشستند به برادران خویش گفتند: اگر از ما پیروی میکردند کشته نمیشدند؛ بگو، اگر راست میگوئید مرگ را از خود دور سازید.
2- آیا الله خدای ناقص است و مانند بشر باید تجربه کند تا بداند؟❓:
◾️ وَلْيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُون( آل عمران/167) و تا بداند کسانیکه نفاق کردند، به ایشان گفته شد که بیائید تا در راه الله بجنگید یا دفاع کنید، آنها گفتند اگر ما جنگیدن را میدانستیم(توانا بر جنگیدن بودیم) از شما پیروی میکردیم؛ آنها آن روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، چیزی را با زبان میگفتند در حالیکه از ته دلشان نبود و الله به انچه که پنهان میکنند داناتر است.
◾️ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ( آل عمران/140) اگر بر شما زخمی وارد شد به آن گروه نیز زخمی مانند آن(در جنگ بدر) رسید و این روزها را در میان مردم میگردانیم تا الله بداند کسانیکه ایمان آوردند و از آنها شهیدانی(گواهانی) بگیرد و الله ستمگران را دوست ندارد.
🔘 هرگز نمیتواند منظور شرکت کنندگان در جنگ باشد، زیرا تمام کسانیکه در جنگ اُحد شرکت داشتند یا مهاجر بودند و یا انصار، دو گروهی که قرآن از آنان اعلام رضایت نموده و وعدهی بهشت را به آنان داده است:
◾️ وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (توبه/100) و پيشگامان نخستين از مهاجرین و انصار و كسانى كه با نيكوكارى از ایشان پيروى كردند، الله ار آنها راضی است و آنان از او راضی هستند و براى آنان باغهائى آماده كرده كه از زير آن جویها روان است هميشه در آن ماندگارند اين است همان پیروزی بزرگ.
♨️ در اینجا کتابی که ادعا میگردد سخن خدای مسلمانان، الله، است را مورد بررسی قرار میدهیم.
قرآن پس از اینکه علیرغم وعدهی پیروزی، مسلمانان در جنگ اُحد از ساکنان مکه شکست خوردند، این موضوع را اینگونه توجیه نمود:
◾️ أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (آل/عمران/165) آیا هنگامیکه (در جنگ احد) به شما آسیب بزرگی رسید (با آن که در جنگ بدر) دو برابرش (به آنها آسیب) رساندید، گفتید که این از کجاست؟ بگو بدرستی که از خود شماست، همانا الله به هر چیزی تواناست.
🔅 قرآن در اینجا تقصیر را بر گردن خود مسلمانان انداخت، اما از آنجائیکه که موضوع خلاف قضا و قدر الهی است، اینگونه اراهی الله را در این موضوع دخیل داد:
◾️ وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ (آل عمران/166) آنچه که در روز برخورد دو گروه به شما رسید با اجازهی الله بود و برای اینکه مؤمنان را بداند (بشناسد).
🔅 به رغم اینکه در آیهی پیش گفته بود که تقصیر از خود شما بود در اینجا هدف از این شکست را شناسائی مؤمنان حقیقی از غیر مؤمنان دانست،
❓ اما چگونه این تشخیص داده شد؟ ❓ ضمنا مگر الله پیش از این نمیدانست که چه کسی مؤمن و چه کسی منافق است؟ ❓ آیا به قیمت مرگ مؤمنان و خرسندی منافقین؟
🔴 هر جا که در قرآن به واژهی علم اشاره شده، به معنای آگاهی و اطلاع از موضوعی است خاص؛ ضد این واژه نیز جهل میباشد. این موضوع در مورد انسانها هم صادق است، بدین صورت که اگر کسی نسبت به موضوعی از لحظهای خاص آگاهی پیدا کرد پس پیش از آن نسبت به آن نادان، نا آگاه و فاقد دانش بوده است.
از صفات بارز انسانها، استفاده از تجربیات دیگران در قالب علم میباشد، بشریت سراغ کسب دانش میرود تا ناشناختهها را بشناسد و بر آنان آگاهی داشته باشد، یکی از راههای رسیدن به دانش، آزمایش و کسب تجربه به منظور آگاهی از موضوعی است خاص؛ انسان آزمایش مینماید تا بداند که نتیجهاش چه خواهد شد؛ بنابراین آزمون و آزمودن ابزار انسان برای رسیدن به دانش است؛ اما ❓ آیا این موضوع در مورد تصور ذهنی که انسانها از خدا دارند نیز صادق است؟ ❓ آیا خدا هم آزمایش میکند، تا بر دانشش افزوده شود؟