انقلاب زنانه🚩

#شکنجه_شدم
Канал
Политика
Социальные сети
Новости и СМИ
Образование
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انقلاب زنانه🚩
@enghelabezananehПродвигать
2,85 тыс.
подписчиков
18,8 тыс.
фото
15,5 тыс.
видео
24,3 тыс.
ссылок
انقلاب ایران، یک انقلاب زنانه است؛انقلابی برای زن زندگی آزادی،‌ کرامت و منزلت انسانی سایت انقلاب زنانه https://wriran.com پیامگیر تلگرام https://t.center/WRtamas توئیتر https://twitter.com/enghelabezanane اینستاگرام https://instagram.com/women.revolution
#شکنجه_شدم

از اینستاگرام #رقیه_بیگدلی : روایت از اعتراض به شلیک عمدی و موشک سپاه به #ps752

دی ماه۹۸ پس از آنکه حاکمیت بعد از ۳روز دروغ و کتمان حقیقت موفق به ماستمالی فاجعه نشد و برخورد موشک با هواپیما راتایید کرد برای عزاداری و دادخواهی خون کشته شدگان به خیابان رفتیم
نه سلاح سرد و گرم داشتم نه به اموال دولتی و عمومی آسیبی وارد کردم . عضو هیچ گروه واقعی و مجازی هم نبودم . فقط کیف و موبایلم را برده بودم و یک برگه که روی آن نوشته بودم:
ما آشوبگر نیستیم فقط عزاداریم و دادخواه خون کشته شدگان #هواپیمای_اوکراینی ‌. لطفا به سوال ما جواب دهید، چرا زدید؟
هوا تاریک شده بود .ناگهان چند مرد هیکلی و قوی دوره مان کرده و شروع به زدن کردند .ضربات مشت و لگد و باتوم بود که به سر و صورت و کمرمان میکوبیدند! یکی از انها که لباس نظامی و درجه داشت برگه ام را گرفته و در جیبش گذاشت .من و دخترم همدیگر را محکم بغل کرده و هر یک مراقب بودیم تا ضربه به سر دیگری نخورد.
ترس از اینکه ضربه ای به سر یا کمر دخترم نخورد یا بلایی سرش نیاید نیمی از عمرم را گرفت! چه شکنجه ای ازین بدتر که عزیزترین کس زندگی ات را جلو چشمانت بزنند و کاری از دستت بر نیاید؟؟
ناگهان یکی از ماموران که انگشتر عقیق بزرگی داشت با مشت ضربه ای به صورتم گوشه ابرو دقیقا نزدیک گیجگاه زد .
آنقدر به کمر و سرمان زده بودند که شب با حالت تهوع ، سردرد و احتمال ضربه مغزی به بیمارستان مدنی منتقل شدم . بعد از عکسبرداری احتمال ضربه مغزی رد شد ولی آسیب گردن و ستون فقرات به حدی زیاد بود که دکتر استفاده از بِریس کمر و استراحت مطلق را تجویز کرد . صبح روز بعد با همان حال بد ابتدا به اداره امنیت نبوت و پس از آن به زندان کچوئی منتقل شدم . تورّم چشمم به قدری زیاد بود که نمیتوانستم چشمم را کامل باز کنم و حتی در عکس بی کیفیت کارتکس ورود به زندانم نیز قابل مشاهده است . در بهداری زندان کبودی های روی دست و پا و تورم متعدد در سرم را به پزشک نشان داده و در پرونده ام ثبت شد. بعد از ۱۱روز که با تودیع وثیقه از زندان آزاد شدم هنوز کبودی کمی کنار ابرو و برآمدگی های زیادی روی سرم وجود داشت ولی هیچ گونه امکان پیگیری یا شکایتی نبود چون اسم هیچ کدام از ضاربان را نمی دانستم !(البته دانستن نامشان هم دردی را دوا نمیکرد و بهانه ای بیش نبود!).
با گذشت دوسال هنوز گاهی کابوس می بینم و آسیب روحی که پس از آن شب با من است احتمالا تا سالها رهایم نخواهد کرد ولی هیچ مرجع قانونی این ادعای مرا قبول ندارد و امکان دادخواهی و پیگیری ندارم .
.