#خدا_خیرت_بده ...
👈 تنها حرفی که در مورد اولین راهیان نور دانشجوییم میتونم بگم ، عبارتِ
#بهترین_راهیاننور_عمرم بود..!!!
همین ...
اما اینکه چه افرادی برای این
#بهترین زحمت کشیدن ، بیخوابی کشیدن ، از چند ماه قبل برنامه ریزی و کار کردن و ... برام قابل درک نبود ...
☝️ اما امسال خیلی فرق میکرد ...
🔹وقتی میدیدم بعضی از بچه ها روزی کمتر از ۲ ساعت میخوابیدن ...
🔹وقتی میدیدم قرص میخوردن برای اینکه سردردشون کمتر بشه و بازم بتونن بیدار بمونن تا کارا رو انجام بدن ...
🔹وقتی میدیدم شب ها از شدت خستگی روی تخت بیهوش میشدن ...
😴🔹وقتی میدیدم چشماشون تبدیل به کاسه ی خون میشد اما لبخند از لباشون جدا نمیشد ...
☺️🔹وقتی میدیدم گردن درد و کمر درد میگرفتن چون از ۸ صبح تا ۱۱ شب که برمیگشتیم اسکان باید روی صندلی شاگرد اتوبوس مینشستن و در کل این مدت بیشتر از ۴۵ درجه نمیتونستن سرشونو بگردونن ...
🔹وقتی میدیدم برای شاد کردن زائرا ، شب ها از خواب خودشون میزدن تا چند بیت شعر بگن ...
🔹وقتی میدیدم از شدت خستگی پشت بیسیم اسم خودشونو صدا میزدن و بعد از چند دقیقه که جوابی نمیومد تازه متوجه میشدن که ...
😅😅🔹وقتی میدیدم تو بعضی از یادمان ها که یه فرصت کوتاه برای خلوت کردن با شهدا پیدا میکردن چه قشنگ عشق بازی میکردن ...
😭🔹وقتی میدیدم چجوری به زائرا التماس دعا میگفتن ... ( برادر این یادمان رفتیم یاد من باشی ها ...
منو یادت نره ها ...
🙏داداشم تو همین حالی که داری منم دعا کنی ها ... )
🔹وقتی میدیدم با وجود تمام فشار و خستگی ها هیچ وقت حتی صداشونو برای همدیگه بلند نمیکردن ...
🔹وقتی میدیدم هرشب وقتی میرسیدیم اسکان از ته دل خوشحالن ، چون یه روز دیگه هم مسئولیت رو با موفقیت به انجام رسوندن ...
🔹وقتی میدیدم با همه ی این حرفا بازم میومدن از زائرا عذرخواهی میکردن که ببخشید اذیت میشین ، حلالمون کنین ...
🌹و وقتی از خودگذشتگی هاشون ، صبر و تحملشون و خیلی دیگه از این موارد رو میدیدم ، تازه متوجه شدم که این "
#بهترین " ، به این سادگی ها به وجود نیومده ...
🔸این آخرم میخوام یه تشکر خیلی کوچیک کنم از تمام کسایی که برای
#راهیاننور۹۵ به هر نحوی زحمت کشیدن ...
🌸#خدا_خیرتون_بده دوستان ، اجرتون با ارباب بیکفن ...
#التماس_دعا ...
#یاعــــــــــلےمحمدمهدی امانی
#دلنوشته#راهیان_نور@dubasij