#پریرخ_دادستان1312 – 1389 / تهران
مادر روانشناسی ایران
پریرخ عاشق درس خواندن و یاد گرفتن بود. تابستانها به دوستانش که تجدید شده بودند درس میداد و آنها با نمرههای خیلی خوبی قبول میشدند. مسئولان مدرسه فکر میکردند این دانشآموزان معلم خصوصی گرفتهاند، در حالی که معلم آنها کسی جز
پریرخ کوچک نبود.
پریرخ در شانزده سالگی دیپلمش را گرفت و تنها زنی بود که در آزمون اعزام به خارج قبول شد و برای ادامهی تحصیل به سوئیس رفت. او آنقدر در درسهایش موفق بود که دکتر ژان پیاژه، یکی از معروفترین روانشناسان دنیا، استاد راهنمایش شد. سوئیس کشور گرانی بود و
پریرخ وضع مالی چندان خوبی نداشت و بیشتر وقتها غذایش نان و پنیر بود. یک بار که امتحان درس پیاژه را داشت، یکی دو روز بود غذا نخورده بود و چون پول کافی برای قایق سوار شدن نداشت، مجبور شده بود از خانهاش ساعت 5 صبح پیاده راه بیفتد تا به موقع به امتحان برسد. وسط امتحان از خستگی و گرسنگی داشت از هوش میرفت که دوستش برایش کیک و قهوه خرید و او را نجات داد.
پریرخ آن امتحان را با نمرهی خوبی قبول شد.
پریرخ با همهی این سختیها دورهی لیسانس را به جای چهار سال سه ساله خواند و دکترایش را هم گرفت و تصمیم گرفت به ایران برگردد. پیاژه آنقدر به توانایی
پریرخ باور داشت که سعی کرد او را از برگشتن منصرف کند و پیشنهاد ریاست مرکز شناختی نیویورک را به او داد. اما
پریرخ عاشق ایران بود و تصمیمش را گرفته بود. به پیاژه گفت: «شما امثال من زیاد دارید ولی مملکت من ندارد و من باید برگردم».
پریرخ بعد از برگشتن به ایران درسهایی را که از پیاژه آموخته بود در ایران اجرا کرد و آموزش داد. در سال 1354 در دانشگاه تهران شروع به تدریس کرد و بعدها استاد دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه آزاد تهران جنوب نیز شد. علاوه بر حضور در دانشگاه، در خانهی او هم همیشه به روی دانشجویانش باز بود و آنها را مثل فرزندان خودش راهنمایی و هدایت میکرد. او تحقیقات زیادی در زمینهی روانشناسی انجام داد و کتابها و مقالههای بسیاری نوشت که خیلی از آنها برندهی جایزه شدند.
پریرخ در سال 1381 چهرهی ماندگار روانشناسی ایران شد. خیلیها به او «مادر روانشناسی ایران» میگویند.
نویسنده:
#الهام_نظری
داستان زندگی زنان پیشرو را در کانال «دخترها تسلیم نمیشوند» بخوانید.
@doxtarha