از تیربارانِ خیابانت
تا از جسدها راهبندانت
در کوچهها تهمینه سوزانت
کابل چه میخواهند از جانت؟!
کابل چه میخواهند از جانت
سرد است گور شاپرکهایت
مرطوب، قبرِ قاصدکهایت
آجر به آجر خونشتکهایت
غرق گل سرخ است دامانت
کابل چه میخواهند از جانت
ای از نسیمِ مرگ آکنده
آکنده از گرگانِ درّنده
گرگانِ در گله پراکنده
درّندگانِ صحنهگردانت
کابل چه میخواهند از جانت
در منتهای جهل میسوزی
خشکیدهای و سهل میسوزی
ای خانه که با اهل میسوزی
ویران شدی با روح و ریحانت
کابل چه میخواهند از جانت
ای مبداء تاریخّ عیاران
ای آسمانت پیش از این طوفان
جای گلوله، بود گلباران.
در جایِ خالیِ دلیرانت،
کابل چه میخواهند از جانت
کابل بگو، باید چه کاری کرد؟!
تا کی برایت سوگواری کرد؟!
تا کی فقط خون خورد و زاری کرد؟!
بیدار شو، جانم بقربانت...
کابل چه میخواهند از جانت
مثل تو تهران نیز تاریک است؛
این رشته همچون موی باریک است
آیا ندارد؛ صبح نزدیک است!
هان، رو کن آن روی خروشانت...
کابل چه میخواهند از جانت...
به قلم
✍ :
#محمد_صمیمی ( ایران )
با صدای
🎙 :
#حیدریار ( افغانستان )
میکس و تنظیم :
#یوسف_ولاییhttp://t.center/dkhaidaryar😢😢😢😢😢😭😭😭😭