تقدیر این نوشته به پیشانیام، ببین!
من یک مهاجرم، به پریشانیام ببین!
من یک مهاجرم! نفسم ابر ممتد است
در چار فصل، یکسره بارانیام، ببین!
معنی مرز: دلهره! معنی راه: صبر!
معنی جنگ چیست؟ به ویرانیام ببین!
من یک مهاجرم، وطنم روی شانهام...
باری به حجم بیسر و سامانیام ببین
ای یار! با نگاه بهارآورت بیا -
پلکی به سرنوشت زمستانیام ببین!
من یک مهاجرم! که نمیآیی از دلم
بشنو مرا، به هستی پنهانیام ببین!
من یک مهاجرم! تو مهاجر که نیستی
میدانم این که هیچ نمیدانیام، ببین -
همسایه جان! یکیست دل و جان و خون ما
لعنت به رنگ و طایفه! انسانیام ببین!
من یک مهاجرم! به چه جرمی در این جهان
هر روز بیمحاکمه زندانیام، ببین!
تاریخ من اگرچه جنون است و انزجار
این نیست افتخار نیاکانیام، ببین!
بر من زمینِ سوخته، جغرافیای جبر-
میراث مانده است، چه تاوانیام ببین!
من یک مهاجرم که در این بازی کثیف
قربانیام فقط، خودِ قربانیام ببین!
بیبال و بیزبان و وطنرانده و غریب
اینگونه زندهام! به گرانجانیام ببین!
شاعر :
#سهراب_سیرتدکلمه و میکس :
#حیدریارhttps://t.center/dkhaidaryar#افغانستان #ایران #دوستی #مهاجر #مهاجرین_افغان #همزبانی #همپذیری #آواره