من یک درختم!

#معرفی_فیلم
Канал
Искусство и дизайн
Юмор и развлечения
Мотивация и цитаты
Персидский
Логотип телеграм канала من یک درختم!
@derakhte_tafakorПродвигать
233
подписчика
128
фото
44
видео
63
ссылки
سر در آسمان پای بر زمین‌... @maryamshavandi
فیلم #داستان_کاراگاه را ویلیام وایلر در سال ۱۹۵۱ ساخته. دقیقا در اوج قدرت سینمای کلاسیک. جایی که داستان‌ها بر اساس الگوهای خیر و شر کارمی‌کردند و مرزکشی مشخصی میان قهرمان و ضدقهرمان وجود داشت. به بیان دیگر در سینمای کلاسیک «بدها» همواره بد می‌مانند و «خوب‌ها» همیشه رستگار. این فیلم اما بر اساس این الگو کار نمی‌کند و شاید همین ویژگی این اثر وایلر را شاخص می‌کند. ما داستان یک کاراگاه را می‌بینیم که رفتارهای صفروصدی دارد. او طرحواره‌های رفتاری از گذشته‌اش آورده که بر اساس آن نمی‌تواند ببخشد و از اینکه آدم‌ بدهای زندگی‌اش را از جایگاه منفور خود تغییر دهد ناتوان است. اما روایت فیلم بر خلاف طرحواره‌های ذهن «جیم» کار می‌کند. فیلم می‌گوید خوب‌ها هم می‌توانند به مجرم بدل شوند و بدها هم آن‌قدر که فکر می‌کنیم بد نیستند. کاراگاه در صحنه مهم فیلم دکتر اشنایدر را در ماشین کتک می‌زند که این تقابل میان خیروشر شکل بگیرد، اما خیلی زود این پیش‌فرض درهم می‌شکند.

#معرفی_فیلم
#سینما_کلاسیک
@derakhte_tafakor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیدن دوباره #دکتر_ژیواگو این روزها برایم مثل معجزه بود. تماشای عشق ورزیدن برای همه حس خوشایندی دارد. همه فکر می‌کنند قصه‌های عاشقانه برای زنگ تفریح خوبند، اما واقعیت این است که عاشقانه‌ها از ضروریات زندگی‌اند. روایت چگونه عاشقی کردن، فراق و وصال‌ها، رنج و خوشی و محبت بی‌منت، مفاهیمی از زیستن است که تماما در مقتضای زندگی عصر جدید تجربه نمی‌شود. ما آدمهای قرن جدید در زندگی پرسرعت و بی‌وقفه، بی‌اندازه خودخواه و خودمحور شدیم و دیگر وقتی برای تجربه‌های یکتای عشق نداریم. آنچه از عشق باقی مانده در روزمره‌های ملالت‌بارمان حل شده و دیگ شخصیتی منحصر به زمان و مکان ندارند. این قصه‌ها هستند که ما را به خودمان می‌آورند، به ما نهیب می‌زنند که چقدر می‌توانیم لطیف و وسیع باشیم.
دکتر ژیواگو چنین کرد با من..
شما هم ببینید❤️

#معرفی_فیلم

دکتر ژیواگو، ۱۹۶۵
کارگردان: دیوید لین
@derakhte_tafakor
فیلم #نبراسکا را به تازگی دیدم. راستش از فیلم‌های جدیدی که با رنگ سیاه‌وسفید ساخته می‌شوند حس خوبی نمی‌گیرم. در اولین نگاه برداشتم این است که یک ادای پوچ است برای ادای احترام به کلاسیک‌ها. اما نبراسکا من را به خاطر این قضاوت زودهنگامم شرمنده کرد.
فیلم درباره سفر یک پدر و پسر به ایالت نبراسکاست. پدری که توهم دارد جایزه یک میلیون دلاری مجله را برده است و می‌خواهد در مقصد آن را تحویل بگیرد و پسری که دوست ندارد به این زودی‌ها پدر را ناامید کند. نبراسکا در زمره‌ی فیلمهای جاده‌ای به شمار می‌رود و پر است از لانگ‌شات‌هایی از طبیعت سفر. اما در هر پلان به اصطلاح کارت‌پستالی، رنگهای سیاه و سفید مانع می‌شوند تا ما طبیعت را به رنگ ستایش‌کنندگان ببینیم. انگار فاصله‌ای ایجاد می‌شود بین ما و طبیعت تا به‌اندازه از دنیای آدم‌ها خارج نشویم. این کارکرد رنگ، بسیار جالب و کم‌نظیر بود.
تمام ویژگی‌های یک فیلم باوقار را دارد. از انتخاب ریتم، بازیگر و موسیقی گرفته تا داستانی که بر مدار انسانیت می‌چرخد. و البته شعار هم نمی‌دهد.

فیلم در یک جمله: در موقعیت برنده‌ها بازی کردن، چیزی کمتر از برنده بودن ندارد.
#معرفی_فیلم
@derakhte_tafakor