1⃣#نامهای_از_فعال_کارگری_دربند #مهرداد_صبورینام:
مهرداد صبوری فرزند: منصور
صبوریمتولد: ١/١/١٣٦٨
قد: ١٨٥ سانتیمتر
زادگاه: شهرستان کامیاران، روستای گازرخانی نقشه روبەرو (دایره قرمز آلوده شده به گروهکهای چپ)
ساکن: شهرستان کامیاران سنجرآباد (زورآباد) نقشه روبەرو (دایره قرمز آلوده شده به گروەهای جهادی)
وضعیت تحصیلی: ترک تحصیل سال ١٣٨٤
شغل: کارگر ساختمانی
مذهب: تسنن/تشیع؟ هیچ کدام کمونیست.
(سی دی)ات را داریم، حرف نزن احمق کثافت این شهر را به گند کشیدید شما جوجه کمونیستها، پروندهات جلو دستم است فقط گوش کن!
سال ۱۳۸۶دستگیر شدی
سال ۱۳۸۷دستگیر شدی
سال ۱۳۸۸دستگیر شدی
سال ۱۳۸۹دستگیرشدی
سال ۱۳۹۱دستگیر شدی
سال ۱۳۹۲دستگیر شدی
سال ۱۳۹۳ سر کارمون گذاشتی تلفنت را خاموش کردی.
سال ۱۳۹۵ دستگیر شدی
سال ۱۳۹۶ احضار شدی
خفه شو تمامش کن ما خسته شدیم از بس شماها را دستگیری کردیم، خودت خسته نشدی؟
جواب: من جرمی مرتکب نشدەام شما در شهری با جمعیت ۱۴۰ هزار نفر عادت کردەاید که من را دستگیر کنید شما نمیگذارید که ما زندگی ساده و کارگری خودمان را بکنیم آرامش و امنیت ما را بهم زدەاید.
هی صدایتان را بلند می کنید که (سی دی)ات را داریم خوب چرا یک بار (سی دی)ام را پخش نمیکنید تا جامعه جرم و جنایت ما را ببیند و بخشش و گذشت شما را هم ببیند؟
به کدامین جرم؟
به کدامین گناه؟
آیا قاتل کولبران ما بودیم و باید در اسرع وقت دستگیر میشدیم؟
ایا جنایت کرده و باید با کمین و عملیات چندین نفری در محیط کار و زندگی دستگیر می شدیم؟
آیا به قول شما اختلاس کرده و نباید اجازه میدادید که به کانادا برویم و ثروت ملت را غارت کنیم؟
آیا جوانان جامعه را ما به اعتیاد کشانده بودیم ؟
آیا عامل و مسبب ناامیدی و افسردەگی جوانان بودیم؟
به کدامین جرم؟ به کدامین گناه؟
یا شاید به ریش و شاخه و شانه شما و یا به اخم کردن و تهدیدهای تلفنی هر روز شما خندیده بودیم.
چون یادم میآید چندین بار فقط به خاطر خندیدن از کلاس درس بیرون انداخته شدەام.
به کدامین جرم به کدامین گناه؟
بیش از ۱۲سال است که همهی اعضای خانوادەام وقتی شماره ناشناس را روی صفحه تلفن میبینند میدانند که حافظین امنیت ملی هستند و حتماً یکی از ما امنیت موجود را بهم زدەایم.
بیش از چند سال است وقتی ماشین ناشناسی به روستا یا محل کار و زندگیمان میآید احساس استرس میکنیم.
بیش از چند سال است وقتی کسی در خانهمان را تند میزند فکر میکنیم که شما هستید که آمدهاید که یکی از ما را دستگیر کنید.
بیش از چند سال است وقتی از خانه خارج می شوم احساس میکنم که دیگر به خانه بر نخواهم گشت.
به کدامین جرم به کدامین گناه؟
سال ۱۳۸۶ به جرم رفت و آمد به سر کشاورزی در زمینهای نزدیک روستا دستگیرم کردید و با مشت و لگد به جانم افتادید و تهدیدم کردید.
برای اولین بار یاد گرفتم که برای تردد در زمین کشاورزی خودمان و کارکردن آنجا باید از شما اجازه بگیرم!
سال ۱۳۸۷ خودتون را در نقش اداره بهزیستی جا زده بودید و نزد پدرم آمدید با خیال راحت دعوتتون میکردم به صرف چای، در حالی که ما همان موقع لباس و ریش شما را دیدیم و فهمیدیم که این چشم های پر از نفرت کارمندان بهزیستی نیست.
کل خانه را بهم ریختید و تنها یک کتاب و یک دفترچه پیدا کردید، کتاب "چه باید کرد" لنین و یک دفترچه که "اساس نامه" شورای زنان بود که آنها را همانجا کشف و ضبط کردید.
جرم و گناهم داشتن یک دفترچه (اساس نامه شورای زنان) بود چون با دوستان تصمیم گرفته بودیم علیه قتلهای ناموسی، خود کشی، خود سوزی و بی حقوقی که به زنان تحمیل میشود کار آگاەگرانه انجام دهیم. چند روز بازداشت و شکنجهام کردید وخودم عیناً دیدم که از اساسنامه تعدادی کپی گرفتید و با تهدید و شکنجه میخواستید که من قبول کنم که در شهر اساسنامه پخش کردهام، وقتی که من به خواستههای شما تن ندادم ساعت سه بامداد من را از سلول بیرون انداختید و منم چون هیچ مأمن و پناهگاهی در شهر نداشتم تا روشن شدن هوا خیابانها را قدم زدم.
https://t.center/ckateratjanbakteganسال ۱۳۸۸ در سنندج بازداشتمان کردید و تمام انگشتهایمان را آغشته جوهر کردید و به همسایەها گفته بودید که پارتی داشتهاند و مواد روان گردان مصرف کردهاند. جرم و گناەمان حضور در مجمع عمومی کمیته هماهنگی بود جهت حمایت از خواستەهای طبقاتی و تشکل یابی مستقل کارگران.
سال ۱۳۸۸ درشهر پاوه کارگری میکردم و آن زمان چون از فوت سه برادر بزرگتر از خودم زیاد نگذاشته بود فشار زندگی بشدت روی شانههایم بود و باید برای امرار معاش خانواده سخت کار میکردم، همان موقع برای من و چند نفر دیگر احضاریه فرستاد بودید ، وقتی بهتون مراجعه کردیم من و ۷ نفر از دوستانم را به جرم تبلیغ علیه نظام بازداشت کردید.
ادامه
👇👇👇ادامه
⭐⭐⭐✊🔥https://t.center/ckateratjanbaktegan