❤️بگو دوستت دارم
💙@Bookzic روم باستان در چنین روزی شاهد چنین گجستکبازیهایی بود:
هلن: «فیدیاس! درو ببند کاریت دارم. من هلن بی آزارم.»
فیدیاس: «بیخیال؟! چـــشششم!»
پسر در را بست و در حالی که کف دستانش را به هم میمالید گفت: «خب ما در خدمتیم.»
هلن: «ببین من اصلاً از تو خوشم نمیاد، اصلاً هم آدم رو دادنیای نیستی ولی برای اینکه تمدن منحط غربیمون در مقابل تمدن ۲۵۰۰ ساله ایران کم نیاره، یه فکری دارم.»
فیدیاس: «اولاً که تمدن ۷۰۰۰ سالهی ایران؛ دوماً چه دسیسهای چیدی؟»
هلن: «ما باید در مقابل سپندارمذگان پارسیها یه روزی رو علم کنیم. ما باید توحش و سبعیت خودمون رو پشت نقاب مهرورزی قایم کنیم.»
فیدیاس: «کتاب "ایتالیایی در سفر"م همرام نیست. سبعیت یعنی چی؟»
هلن: «میگم حالا. ما باید روزی داشته باشیم که به بهانهی اون، دکترین غالب هژمونی خودمون رو به وسیله شکلات و عروسک خرسی به مردم پارس بچپونیم.»
فیدیاس: «میخوای درو باز کنم؟! وات ایز هژمونی؟»
هلن: «فید؟ فیدبک درست بده دیگه. حالا هم برای شروع نقشه، بهم بگو دوستت دارم.»
فیدیاس: «بروووو باباااااااا! ما رو یامیام فرض کردی؟ پسفردا میگی روم اسم گذاشتی و باید بیای خواستگاریم و... برو این داف بر مرغ دگر نه. من حال و حوصله قسطمذگان و پوشکمذگان و مادرزنمذگان و... ندارم. ولنتایم هم نخواستیم»
هلن: «گفتم که رو دادنی نیستی!»
#تاریخ_روی_تردمیل#پدرام_ابراهیمی#طنز @Bookzic