میخوام صریح درباره
#قاسم_سلیمانی نظرم را بدهم.
ماجرای
قاسم سلیمانی را در دو وجه میبینم
_ جایگاه او در جمهوری اسلامی
_ شخصیت فردی
جمهوری اسلامی همان کشوریست که همپای روسیه برای نگاه داشتن بشار اسد اعتراضات مردمی سوریه را به جنگ داخلی بدل کرد و تضعیف حاکمیت سوریه با نقش آفرینی عربستان برای مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی شرایط لازم برای بوجود آمدن نطفه داعش را فراهم نمود.
داعش در غیاب و انفعال نیروهای بین المللی با استفاده از شرایط وخیم امنیتی به نفت سوریه رسید و توانست با تغذیه مالی تا عراق برسد و خلافت اسلامی اش را گسترش دهد. تهدید نه تنها ایران که به کل جهان رسید و جامعه بین المللی تصمیم به ایجاد ائتلاف بین المللی برای حذف داعش گرفت، اما به شرط نقش آفرینی ایران و روسیه به عنوان متحد اسد.
به عنوان شاخه نظامی برون مرزی جمهوری اسلامی
قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس نقش آفرینی حذف داعش را به عهده گرفت و گردانهای مردمی از عراق، سوریه، افغانستان و ایران ایجاد نمود. با استفاده از مکانهای مقدس شیعیان به آن نقش و رنگ وظیفه دینی بخشید و نام آنها را مدافع حرم نامیدند.
اما نظر من این است که ماندگار شدن نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و آن پرچم حزب الله در مرز سوریه و اسرائیل نیت اصلی
قاسم سلیمانی را نشان میدهند.
آنها با همان نام سپاه قدس، قصد رسیدن به مرز اسرائیل را داشته اند.
ساخت کارخانه های ساخت موشک در سوریه و عراق و استفاده از جغرافیای این دو کشور به قصد تقویت شبهه نظامیان در استخدام
سلیمانی تایید کننده آن هستند.
جمهوری اسلامی با همین نیت سعی کرد برای مدت طولانی تری بقای خود را در عراق و سوریه نگاه دارد.
به همین سبب با هزینه های فراوان، به نفوذ در سیستم سیاسی عراق و سوریه دست زد و خدمات نظامی مستخدمینش را با جلوگیری از خلع سلاح تضمین کند.
بازی جایی عوض شد که آمریکا شبکه سازی شیعی جمهوری اسلامی را تا جبلالطارق و پولیساریو و ونزوئلا دید و برای قطع آن تصمیم گرفت جریان مالی ایران را محدود کند. خروج آمریکا از برجام و تحریمهای یکسویه این مهم را محقق کرد.
با خشک شدن شاهرگهای مالی جمهوری اسلامی، جایگاه ایران در عراق و لبنان متزلزل شد و از سه ماه پیش این دو کشور شاهد تظاهرات مردمی علیه دولتهای وابسته شان بودند و اعتراض به دخالت
قاسم سلیمانی و جمهوری اسلامی نیز به آن اضافه شد.
تنشها روز به روز افزایش یافتند و جمهوری اسلامی با استفاده از پراکسیهایش در یمن، سوریه، لبنان و عراق تلاش نمودند متحدان آمریکا در فشار حداکثری را از همراهی بازدارند .
این تنشها در روزهای اخیر با مرگ یک آمریکایی، به حمله به حشد الشعبی و هجوم به سفارت آمریکا و در نهایت کشته شدن صحنه گردانان ماجرا ختم شد.
مرگ
سلیمانی برای من از جنبه فردی او که همان شخص برهم زننده توازن منطقه با مسلح نمودن گروه های شبهه نظامی طرفدارش میباشد حائز دونکته است.
اول: درک این نکته که جمهوری اسلامی توانسته او را به یک قهرمان برای بخشی از ایرانیان بدل کند و با حذف حق حیات مردم سوریه و عراق و یمن، آنها را به مثابه مردمی خود پرست بدل کند که تنها راضی باشند داعش به ایران نرسیده
دوم:حذف نقش نیروهای بین المللی در جنگ داعش که منجر شده از مردم که درباره نقش
سلیمانی بپرسی بگویند او بود که داعش را شکست داد! و احتمالا باقی جهان آنجا تنها کف و سوت زده اند.
اما درباره جایگاه او در جمهوری اسلامی ، رخدادی عظیم و زیرپوستی رخ داده. مرگ
سلیمانی پوشالی بودن ادعاهای آنچنانی جمهوری اسلامی در خصوص نیروهایش را نشان داد
اگر عراق او را لو داده، بیانگر انتخاب آمریکا توسط حکومت عراق در مناقشه ایران-آمریکا است و قصد حذف بی دردسر ایران.
اگر خود آمریکا با رصد اطلاعاتی او را یافته نشان میدهد تا چه حد سطح هوشیاری جمهوری اسلامی در خصوص نیروهای اصلی اش است که از ایران در چتر اطلاعاتی آمریکا قرارداشته و اگر شخصی از داخل او را لو داده نشان میدهد شکاف عمیق میان نیروهای طرفدار خامنه ای و مخالفش در سیستم داخل کشور به وجود آمده.
آنچه این میان برای من بی اهمیت است، حجم علاقه و یا ابراز ناراحتی مردم ایران است در خصوص او
از مردمی تحت تاثیر پروپاگاندای یکسویه و محروم از جریان آزاد اطلاعات نمیتوان انتظار تحلیل درست و ایستادن در جای درست را داشت. موجی که نهایت با تغییر آواتار و پیام تسلیت آرام میگیرد و آنچه باقی خواهد ماند واکنش های پس از این واقعه از سوی صحنه گردانان اصلی یعنی خامنه ای و ترامپ است.
در خصوص شخصیت
سلیمانی من تنها یک دیدگاه دارم:
اگر او یک قهرمان ملی در مبارزه داعش بود، پس از پیروزی بر داعش به کشورش باز میگشت! او تنها یک سردار سپاهی بود که رویای جنگ با اسرائیل را داشت و برای تحققش خونهای زیادی را هدر داد.
پایان
#رشتوhttps://twitter.com/ghalamfarsa/status/1213136160551251968?s=19