سهراب را خیلی ها نقد می کنند و حتا متهم؛ به بی خیالی، در هپروت سیر کردن، فارغ و غافل از تحولات اجتماعی عصرش ووو...
ولی من این طور نگاه می کنم که طبق قاعده ی :
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بِنِه
چون ندیدند حقیقت رهِ افسانه زدند
سهراب خودش جا به جا آینده نگری و طبیعت بشری اش را بیان کرده و شاید این روزهایی را که بشر، لَه لَه می زند برای آرامش، دیده. بشری که شاید آسایش بدنی داشته باشد ولی آرامش روحی نه.
آب را گِل نکنیم...
شاعری دیدم هنگامِ خطاب/ به گل سوسن می گفت: "شما"
من قطاری دیدم
که سیاست می برد
و چه خالی می رفت
...
کودکی هسته ی زردآلو را
روی سجاده ی بی رنگِ پدر_
تُف می
کردحداقلش این است که سهراب مسوولیت دشوار "هدایت" نسل و فرد را بر عهده ی دوش ناتوان خویش نگرفت تا چون روشن اندیشان معاصرش بدینجا راهنمونمان شود.
#سهراب خوب فهمیده بود که زمین که نباشد، زمان و مکان هم نیست. سهراب
زندگی کردن را بلد بود.
#سهراب_سپهری#عباس_بیک_پور #قلندر #زندگی_باید_کردپ.ن ۱ : شاید
#هوشنگ_گلشیری نخستین کسی بود که درنامِ "خرافه زدایی از ادبیات" این نکته را مطرح
کرد که هنر و هنرمند را
باید در قاب هنر سنجید نه اجبار به سیاست گویی و رسالت پیامبرگونه و تعهد به عقاید نسبی.
پ.ن ۲ : سهراب سپهری هم مثل
#نادر_ابراهیمی نه آنچنان که شایسته اش بود دیده شده نه قدر و قیمتش دانسته شده. این ها بزرگان بی ادعایی هستند که من مدیون قلم و تفکرشان هستم.
🆔 @Bookzic