بین داستان
#رومینا_اشرفی در دنیای واقعی و دنیای مجازی، یک تفاوت اساسی وجود دارد. در دنیای واقعی،
رومینا توسط یک مرد سی و چند سالهی به احتمال زیاد
#پدوفیلی، مورد آزار قرار گرفته بود؛ در حالی که در دنیای مجازی،
رومینا صرفاً یک دوست پسر عاشقپیشه داشته است. این تفاوت از کجا نشات میگیرد؟
بخشی از این تفاوت احتمالا بخاطر رویکرد رومانتیک
#فمینیسم ایرانی است که به جای برخورد علمی و عینی با پدیده، به برخورد احساسی میپردازد و هر چیزی را ابزار میکند تا توجهات را بیشتر جلب کند. پدوفیلی، مسئلهی کودکان است و تخصصی؛ اما
#عشق، عام است و احساس هر مخاطبی را میتواند درگیر کند.
اما این تفاوت علت دیگری هم دارد: خشم ملی از
#پدر. ما با نادیده گرفتن نقش آن منحرف پدوفیلی، بیشتر میتوانیم پدر
رومینا را مواخذه کنیم. ما با نادیده گرفتن یکی نقشهای کمکی، میتوانیم حکمهای سنگینتری برای قاتل بنویسیم.
اساساً برخوردهای ما با موضوعات اینچنینی، حول محور پدر میچرخد. ما با شوهران و برادران و پسرانی که ناموسکش هستند، کاری نداریم و اخبار آنها را دست به دست نمیکنیم. البته این خشم، خودش یک نمود است و ریشههای مختلفی میتوان برای آن متصور شد؛ اما نکته اینجاست که نباید با خشم به سراغ مسائل رفت.
همین خشم است که باعث میشود به جای دیدن کودکی
رومینا، فقط جنسیت او را ببنیم. همین خشم است که نمیگذارد بپرسیم دختربچهی سیزده ساله را چه به دوست پسر؟ و ایضاً اگر
رومینا پسر بود و دوست دختر داشت هم بود باید این سوال را میپرسیدیم. اما ما سوال نپرسیده حکم میدهیم.
در نهایت اینکه مسئلهی
رومینا، بیشتر از آنکه مسئلهی
#غیرت و
#ناموس باشد، مسئلهی
#کودک است. کودکی که خیلی چیزها را نمیدانست و حق هم داشت که نداند. مسئلهی ما باید این ندانستن کودکانه باشد.
مسئلهی
رومینا بیشتر از آنکه
#جنسیتی باشد،
#انسانی است. پدر، پدر است؛ چه بچهاش دختر باشد چه پسر، مالک اوست و مسئلهی ما باید این
#مالکیت باشد، نه جنسیت. ما باید با طرحوارهی نقش
#مقدس والد مبارزه کنیم. برای ایجاد سازوکارهای حمایتی برای کودکانی که هر روز و هر ساعت مورد اذیت قرار میگیرند، اما متاسفانه نمیمیرند.
پینوشت: البته نحوهی فجیع قتل
رومینا هم مزید بر علت است که بیشتر پدرش را مواخده کنیم.
پینوشت: اینهایی که گفتم صرفاً فرضیه هستند و میتوانند اشتباه باشند.
پینوشت: ایران، فقط اینستاگرام نیست ...
#احسان_احراری@Bookzic