#غزل_مثنوی#ترانهبرهای زوزه کشید و دل گرگم ترکید
وسط خنده شدن بغض بزرگم ترکید
.
وسط خنده شدن گریه بغل کرد مرا
طعم مشروب در این مسئله حل کرد مرا
.
وسط خنده به دیوار حسودی کردم
به لبش بر لبِ سیگار... حسودی کردم
.
به جهانم که پُر از حسرتِ آزادی بود
به وجودم که تمامش خلأ شادی بود
.
وسطِ ... گریه شدن خنده فراموشم شد
بغض آمد... بغلم کرد... هماغوشم شد
.
بغلم کرد وَ من یک زنِ خوشبخت شدم
زنِ دیوانه ی گیجی وسطِ تخت شدم
.
وسط خنده غمی کنجِ جهانم افتاد
بغض آمد بغلم کرد.. به جانم افتاد
آه دنیای پر از بغض و غریبی دارم
گریه هر جاست از آن سهم و نصیبی دارم
.
خنجر دوست ترین ها بخدا تیزتر است
«خنده ی تلخِ من از گریه غم انگیزتر است»
.
#مهتاب_يغما🆔 @Bookzic