شاید پر بیراه نباشه اگه بگیم مهمترین کاری که
#تبلیغات میکنه، متقاعد کردن یا واداشتن و گاهی فریب ماست تا چیزهایی رو بخریم که اگر هم نخریم اتفاق خاصی نمیافته. اما با خریدنشون، مجبوریم
#پول خرج کنیم و برای در آوردن همبن پول باید
#کار کنیم و هر قدر بیشتر بخریم باید بیشتر کار کنیم تا پول بیشتری دربیاریم و هرچی بیشتر کار کنیم برای پول بیشتر درآوردن، خود فلسفه کار کردن به عنوان تجربهای از خلق خویشتن به حاشیه میره و احتمالاً فراغت کمتری هم خواهیم داشت و تبعاً فرصت کمتری برای تأمل در احوالات درونی خود و احوالات بیرونی جهان.
بعلاوه اینکه همین تبلیغات و همین میل به خریدن چیزهای نوتر، بازههای زمانی
#خوگیری_به_لذت رو کوتاهتر میکنه. زودتر به لذت چیزهایی که داریم، خو میگیریم و دنبال لذتی نوتر یا بیشتر میریم و تبلیغات مختلفی رو میبینیم و میشنویم و وسوسه میشیم که فلان مدل جدیدتر بهمان برند رو بخریم تا شاید حال و احوالمون خوب بشه که البته خوب میشه اما خیلی زود فیلمون یاد هندوستان میکنه و مدل جدیدتر همون بهمان برند سر و کلّهش پیدا میشه و ما باز عزم میکنیم برای نو کردن لذت و دست در جیب میبریم و در نهایت هِی
#خودمون_رو_به_زندگیمون_بدهکارتر_میکنیم.
القصه، صفرهای حساب و کارکردن و پول درآوردن اگرچه مهمند اما بازی نخوردن با تبلیغاتِ تبلیغاتچیها و تن ندادن به بازی
#مصرف_گرایی هم اهمیت بسیاری داره. این دومی حتا میتونه مهمتر باشه چون ممکنه از ما زامبیهای شیک و باکلاس و تر و تمیزی بسازه که فقط عطش پول درآوردن و خرج کردن و خریدن و لذتهای کوتاهمدت از خود بیخودش میکنه، در حالی که حواسش نیست که
#زامبی، زامبیه، در هر لباس و با هر ظاهری...
#محمد_نجفی @i20TA30