#خودشناسی واژهای است که این روزها در محیطهای مجازی و روزنامهها و مجلات بسیار با آن مواجه میشویم. شاید با شنیدن این واژه، برای برخی از ما این سؤال پیش بیاید که مگر «خود» هم نیاز به
#شناختن دارد؟ وقتی میدانیم کی هستیم، چکار میکنیم، از چه چیزهایی خوشمان میآید و از چه چیزهایی خوشمان نمیآید، آیا چیز بیشتری هم برای
شناختن باقی میماند؟ اما مواقعی در زندگی پیش میآید که احساس میکنیم آنقدرها هم که فکر میکردیم خودمان را نمیشناسیم. مثلاً وقتی در مقابل انتقاد پدر و مادر، دوست یا همکارمان به هم میریزیم و
#واکنش تندی نشان میدهیم، در یک موقعیت به ظاهر ساده دچار
#درماندگی میشویم و دست روی دست میگذاریم یا در
#روابط شخصیمان بارها اسیر یک الگوی مخرب تکرارشونده میشویم و… آن وقت است که پیش خودمان میگوییم:
«انگار خودم نبودم» یا «انگار آنقدرها هم که فکر میکردم خودم را نمیشناسم». در این مواقع است که شک میکنیم ما چیزی فراتر از همین «من» هستیم که در طول شبانهروز آن را ادراک میکنیم و احتمالاً ترغیب میشویم که راجع به خودمان و آن چه فراتر از «من» هست، چیزهای بیشتری بدانیم.
بخش اول «خودشناسی: چرا و چگونه؟» را میتوانید از طریق این لینک بخوانید و نظرات خود را با ما درمیان بگذارید
👇http://20ta30.com/?p=2541کانال تلگرام بيست تا سی:
🆔 @i20TA30