.
برای کیوان صمیمی که آگاهانه در جانب ستم و استبداد ایستاد
در بزنگاههایی که میبایست کنار مردم میایستادی، پای در رکابِ ستمگران بودی و سد و مانعی شدی بر مسیر رهایی.
تو غروب دلگیر زندان را برای برخی دلگیرتر از پیش و کام خانوادههای دادخواه را تلختر از زهر نمودی.
اتفاقا بدان که در کمپ استبداد ایستادهای و پروژهای هستی برای پیشبرد اهداف فرصتطلبان.
تو همردیف امثالِ زیدآبادی ایستادهای که شرفِ قلم را به ابتذال و شری علیه مردم بدل کرد.
ما رهروانِ مسیری که از انقلاب مشروطه تا کنون به خون کامرانها و ساسانها و فرزادها گلگون شده است؛ اگرچه در فقر تحزب و آموزههای سیاسی زیستیم اما تفاوتِ خودکشیِ سیاسی و بازویِ پنهانِ قدرت بودن را خوب میفهمیم و میدانیم “نجات ایران” و التیامِ زخمهایی که بر بدن دارد، نه از روزنههایی این چنینی، بلکه با خیزشی تمامعیار و آگاهانه و از مسیر
خیابان میسر است.
تو حتا واژهی “عمو کیوان” _که بسیاری از سر مهر بر تو نام گذاشتند_ را برای رقابتِ بینِ دو بالِ قدرت، چوب حراج زدهای.
کاش سوسیالیسم را آلودهی معاشقههای سیاسی خود نکرده بودی.
گلرخ ایرایی
زندان اوین
تیرماه ۱۴۰۳
#کف_خیابان #زن_زندگى_آزادى#اعتصابات_سراسری