کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گرد

#عزیز_قاسم_زاده
Канал
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Запрещенный контент
Персидский
Логотип телеграм канала کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گرد
@behnimaПродвигать
1,56 тыс.
подписчиков
18,1 тыс.
фото
18,1 тыс.
видео
18,4 тыс.
ссылок
https://t.center/behnima ارتباط با ادمین @BEH_Naam23
🔴برای هنرمند محبوب و کنشگر صنفی عزیز قاسم زاده

اسماعیل عبدی

🔸مردم ایران برای هنرمندان احترام ویژه ای قائلند و از اینرو استاد سخن سعدی شیرازی می گوید: "هنرمند هر جا رود قدر بیند و بر صدر نشیند و بی هنر خوشه چیند". اما شوربختانه حاکمان در ایران هنرمندان مستقل را تبعید کرده، به بند می کشند و از فعالیتهای اجتماعی محرومشان‌ می کنند.

🔸#عزیز_قاسم_زاده  یکی از این هنرمندان مردمی و محبوب است که تا پیش از دستگیری هم جفاهای بسیار دید از حکم تبعید از انزلی به رودبار به واسطه خواندن آوازی در زنگ هنر که گرچه با اعتراض گسترده، نهایتا در تجدید نظر شکسته شد.علاوه بر این،بارها طی چند سال در دهه نود  کنسرت های او پی در پی، علی رغم کسب مجوز و تبلیغات محیطی و چند ماه تمرین با گروه و هزینه های مختلف، لغو می شد. فردای تجمع ۳ مهر ۱۴۰۰ در منزلش در جلوی چشم مادر سالخورده و خواهر زاده سه ساله اش با خشونت و ضرب و شتم دستگیر می شود و بعد از دو هفته به قید وثیقه آزاد می شود در ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ برای دادگاه او لشکری را برای تعطیل کردن شهر گسیل کردند معلمانی را کتک زدند و دستگیر کردند و معلمان دیگری را ضرب و شتم کردند که برخی از آنها روانه بیمارستان شدند. مادر سالخورده اش که برای حمایت از پسرش در جلوی دادگستری آمده بود، با خشونت هل دادند.

🔸 به رغم این فشارها او در تمام تجمعات پس از آزادیش از زندان، همواره از معلمان زندانی دفاع کرد در تجمع  لاهیجان محکم و استوار بر سکو ایستاد و از اخراج ۲۸ هزار معلم پس از انقلاب گفت و از ظلم هایی که بر فعالان صنفی معلمان از جمله اینجانب رفته، سخن  گفت و آزادی همه معلمان زندانی را خواستار شد‌.

🔸در تجمع ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ او به رغم شرایط امنیتی و در حضور ماموران در حالی که درب اداره کل را بسته بودند،روی نرده های اداره کل در اعتراض به صدور احکام امنیتی برای فعالان صنفی از جمله اینجانب اعلام کرد که اعتصاب غذا می کند. در ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ او با ضرب و شتم چند مامور در حضور معلمان دستگیر شد و در نهایت به یک سال زندان در دادگاه رشت محکوم شد.در زندان دچار مشکلاتی چون فشار خون و سنگ صفرا و سرطان پروستات شد و به رغم همه این بیماری ها،تجمیع او در لحظه آخر انجام شد و در حالی که با احتساب بازداشت موقت، او می بایست در ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ آزاد می شد تا روزهای آخر خرداد ۱۴۰۳ تجمیع او انجام شد و عملا با چند ماه اضافه زندان، دوران حبسی که غیر قانونی بود را هم کشید.

🔸 پس از آزادی تا به امروز مدام  او در راهروی آزمایشگاه های مختلف و پزشکان مختلف رفت و آمد کرد تا اینکه در نهایت مشخص شد،پروستات او که به توده بدخیم دچار شده،راهی جز تخلیه و عمل جراحی  ندارد و اکنون نزدیک یک ماه است که عزیز قاسم زاده  پس از عمل جراحی سختی که سپری نموده و تحمل فشار های زیاد جسمی و اسپاسم های شدید،همچنان در منزل دوران نقاهت خود را سپری می کند اما  اندیشه اش کماکان  به دردهایی معطوف است که این جامعه بدان مبتلاست.

🔸آموزش و پرورش ایران کینه ای به مراتب بیشتر از قوه قضاییه با عزیز قاسم زاده داشته او را به ۲۵ اتهام ابتدا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کردند و ابلاغیه اتهام را کارمندان آموزش و پرورش در زندان به دستش سپردند. و در نهایت او را به تعبیر خودشان با تخفیف اخراج کردند که متاسفانه دیوان عدالت اداری هم بدون بررسی و اعتراض عزیز قاسم زاده، این حکم ظالمانه را تایید کرد.

🔸عزیز قاسم زاده سخنی نگفته جز اینکه پیوسته و مدام بر مطالبات معلمان و دانش آموزان و تضییع حقوق آنها و تبعات ویران کردن آموزش و تسری یافتن آن  به ابعاد مختلف جامعه و اجتماع به زبانی مسالمت و آرام تاکید داشته است.او در سخنرانی ۳ مهر ۱۴۰۰ گفت: "ما معلمان آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما سخن می گوییم اگر این صدا شنیده نشود،به زودی صداهایی خواهد آمد که همه را با خود،خواهد برد".

🔸معلمانی چون عزیز قاسم زاده با کارنامه ای روشن و شفاف،چرا باید چنین گرفتار ظلم و بی عدالتی شوند؟ آیا حاکمان گمان می برند این تضییع حق ها،معلمان مطالبه گر و معترضان حق جو را از خواسته های خود پشیمان می کند؟ نه تنها چنین اندیشه ای خطا و نادرست است که اتفاقا سنت اعتراض و مطالبه گری را بیشتر توسعه می بخشد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخش کوتاهی از ترانه ی مرا عاشقی شیدا با صدای #عزیز_قاسم_زاده بر روی تخت بیمارستان

یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳
🔴 پیرامون صدور حکم اعدام #شریفه_محمدی
✍️ #عزیز_قاسم_زاده

▪️بنابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «باغی» کسی است که علیه «اساس نظام جمهوری اسلامی» دست به مبارزه و اقدام مسلحانه بزند. ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی در خصوص این جرم می‌گوید: «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه می‌کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌گردند.»

▪️شریفه محمدی از اعضای سابق کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری است. صدور این حکم برای او از دو جنبه حائز اهمیت ویژه است. اولاً اینکه برای نخستین بار است طی این سال‌ها به یک فعال حوزه کارگری اتهام «بغی» منتسب می‌شود و حکم اعدام برایش صادر می‌شود که اساساً با هیچ نگاه حقوقی و هیچ تفسیر موسعی از قانون، چنین اتهام سنگینی نمی‌تواند متوجه یک فعال حوزه کارگری باشد. ضمن اینکه صدور اتهام بغی و مجازات اعدام برای یک کنشگر کارگری، اساساً با هدف افزایش هزینه‌های نامتعارف و نامتوازن و تحمیل آن بر جامعه کارگری و توقف کنشگری در این حوزه انجام می‌شود. اهمیت دوم صدور چنین حکمی برای شریفه محمدی در آن است که در سال‌های اخیر اتهام بغی برای یک زن و صدور مجازات اعدام تاکنون سابقه نداشته است و این امر هم به نوبه خود می‌تواند یک هشدار جدی برای در هم شکسته شدن بیشتر جدول ارزش‌های حقوقی دستگاه قضا تلقی شود. اما تجربه نشان داده که صدور چنین حکم‌هایی نه تنها کمترین اقناعی برای افکار عمومی و عمده کنشگران مدنی و حقوقی نداشته چه که حتی مقامات قضایی هم نتوانسته‌اند خود را برای کمترین توضیح اقناعی پیرامون صدور چنین احکامی آماده کنند. ضمن اینکه با توجه به ابعاد گسترده اعتراض نسبت به صدور چنین حکمی، هزینه دستگاه قضایی به شدت نسبت به صدور این حکم ناروا، ناعادلانه و بدون کمترین پرنسیب‌های حقوقی به شدت افزایش خواهد یافت.

▪️از سوی دیگر هم زمانی این حکم با رقابت‌های انتخاباتی و عدم توجه کلیه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به صدور چنین احکامی و ایجاد دو قطبی سازی‌های کاذب از سوی برخی از طرفداران نامزدها برای جلب اعتماد مردم به کارزار رأی گیری انتخابات اخیر و بی توجهی به صدور چنین حکم ناروا و ظالمانه‌ای، نشان داد که دغدغه حقوق شهروندی کمترین محلی برای اعراب نه در میان نامزدهای انتخاباتی و نه اکثر هراس افکنان دو قطبی سازهای انتخاباتی ندارد. آنچه که این هزینه را بر شریفه محمدی تحمیل کرده رویکردهای ناصواب روابط سرمایه، توزیع وسیع نابرابری‌ها، شکاف عمده طبقاتی، به استثمار گرفتن انسان در حیطه‌های مختلف بوده که در به وجود آمدن این شرایط سهمناک، مجموعه سیاستگذاری‌های کلان از جناح‌های موجود حکومتی از دولت‌های موسوم به اصلاح طلب و اصولگرا نقش به سزایی داشته‌اند. با این نگاه دیگر مسئولیت صدور چنین حکمی نه لزوماً متوجه یک شخص یا یک شعبه دادگاه انقلاب بلکه همه رویه‌های ناصواب غیر عادلانه‌ای است که شریفه محمدی و هزاران کارگر و مزدبگیر را نسبت به آن معترض نموده و تا این رویه‌ها اصلاح نشود این مطالبه‌گری برای برقراری عادلانه‌تر ساز و کارهای ناعادلانه موجود ادامه دارد.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖌 کپشن 👇👇👇👇 از : تارنمای داوطلب
📣 آیین تجلیل از فعالانِ آزاده‌شده با حضور فعالان صنفی و کارگری
با لبخندها و نمادهایی ماندگار

▫️تقدیرنامه سیمرغ زرین‌، نماد جاودانگی و اتحاد، به فعالان آزاد شده اهدا شد.
▫️فعالان صنفی البرز میزبان این آیین بزرگداشت بودند.

آدینه، ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ 

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با به اشتراک گذاشتن تصویری از مراسم دیروز نوشت که از معلمان آزاد شده در ماه‌های اخیر با تقدیم سیمرغ زرین تقدیر شد و میزبانی این آیین را فعالان صنفی البرز بر عهده داشتند.

این منبع اعلام کرد که در این مراسم به پاس تلاش‌ها، روشنگری‌ها و همچنین مصایبی که این کنشگران در راستای دفاع از آموزش رایگان و حقوق دانش آموزان، بهبود شرایط زندگی معلمان و دفاع از حقوق فعالان صنفی و معلمان زندانی و همچنین تلاش‌های آنان در مسیر  تشکل‌یابی مستقل،  از آقایان #اسماعیل_عبدی، #عزیز_قاسم_زاده #جعفر_ابراهیمی، #طاهر_اصغر_پور، #فرزانه_ناظران_پور و #مسعود_زینال_زاده تقدیر و سپاسگزاری به عمل آمد.

شورای هماهنگی اعلام کرد که سیمرغ طلایی نماد جاودانگی و اتحاد است.
#معلم_کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#اعتصابات_سراسری
🔴 بهار زخمیِ این باغ، دلکش است هنوز
اگرچه نغمه به لب خشک شد هزاران را
بهوش باش که خونریزیِ خزان کوشد
که روحِ باغ فرامُش کند بهاران را.

#معلمان_زندانی

#رسول_بداقی
#هاشم_خواستار
#جواد_لعل‌محمدی
#محمدحسین_سپهری
#عزیز_قاسم_زاده
#محمود_ملاکی
#اصغر_امیرزادگان
#احمد_علیزاده
#ناهید_شیرپیشه
#زینب_همرنگ
#محمد_صادقی

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
با پایان ده روز  مرخصی درمانی #عزیز_قاسم_زاده به زندان لاکان رشت بازگشت

امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت و با پایان ده روز مرخصی درمانی عزیز قاسمزاده، این هنرمند و فعال صنفی فرهنگیان گیلان به #زندان_لاکان_رشت بازگشت.

شایان ذکر است زندان این خواننده و معلم در تاریخ هفده اسفند ۱۴۰۲ به پایان رسیده و او به دلیل انجام نشدن قانون تجمیع، علیرغم نیاز به ادامه‌ی درمان، مشغول گذران حبس اضافه می‌باشد.
#اعتصابات_سراسری
🔴 قاضی شهر بین که چون لقمه شبهه می‌خورد...
یادداشت #عزیز_قاسم_زاده پیرامون صدور حکم اعدام #توماج_صالحی

🔸صدور حکم اعدام برای توماج صالحی نه تنها کمترین خوانشی با معیارهای حقوقی ندارد، بلکه تعارض این حکم از سوی دادگاه انقلاب با رأی پشین دیوان عالی و «ارشادی» خواندنِ نقض حکم اعدام دیوان توسط دادگاه انقلاب، گواهی بر فرو ریختن همه‌ی معیارهای حقوقی در صدور این حکم است.

🔸 اینکه هنرمندی با تولید واژه‌ها و با صدا، کلامی اعتراضی خلق کند و خود در راستای عملیاتی کردن همان مولدات هنریش اقدام کند، با چه معیاری افساد فی الارض است و مجازات اعدام دارد؟ ضمن اینکه توماج همواره در آثار خود، رپی اجتماعی- اعتراضی را با رعایت بهداشت کلامی عرضه کرده است تا عدم رعایت عفت کلام بهانه‌ای برای صدور چنین احکامی نباشد.

🔸 در سال ۱۴۰۰ به دنبال گسترده شدن تجمعات معلمان در سراسر کشور توماج صالحی با خواندن ترانه‌ی «چوپ معلم» حمایت خود را از معلمان اعلام کرد. اکنون قدرشناسی اقتضا می کند معلمان هم به بانگ بلند به دفاع از او برخیزند.

🔸 متأسفانه انتظار حمایت جامعه موسیقی از توماج تقریباً انتظار ناامید کننده‌ای است. جز تک ستاره‌هایی چون استاد #کیهان_کلهر که از ابتدا تا به امروز از توماج دفاع کرده است و در شرایطی که از لحظه‌ی صدور این حکم موج گسترده‌ی اقشار مختلف جامعه و گرایشات و سلیقه‌های متکثر و حتی متعارض، در دفاع از توماج صالحی و اعتراض به حکم اعدام او به اتحاد رسیده‌اند، متأسفانه صدایی از جامعه موسیقی و متولیان آن به گوش نمی‌رسد. این سکوت مسلماً قضاوت تاریخ را با خود به همراه دارد.

🔸 درحالی که طیف‌ها و نحله‌های فکری گوناگون جامعه از صدور چنین حکمی شوکه شده و نسبت به آن اعتراض کرده‌اند، اکثریت جامعه هنری به طور عام و اکثریت جامعه موسیقی به طور خاص، نسبت به صدور این حکم بی تفاوت مانده‌اند و این نشانه‌ی شکاف حقیقی میان ذهنیت و عینیت آحاد جامعه با اهالی هنری دارد. در این شرایط، ظهور توماج در مقابل غیاب و بی تفاوتی هنری در ژانرهای گوناگون این جامعه نسبت به ناهنجاری‌ها و نابرابری‌های حاکم بر جامعه را باید یک اتفاق مبارک در حیات تاریخ هنری در روزگار ما دانست. توماج صالحی با اِلمانی از اعتراض، آثار هنری خود را آذین بست و خیلی زود نفوذ خود را در میان جامعه و به ویژه جوانان پیدا کرد. هنرمندی که هر نوع هزینه‌ای را تا غایت پذیرفته و اگر به همان خواندن ترانه اعتراضی بسنده می‌کرد، رسالتش را انجام داده بود اما او می‌خواست بسیار فداکارانه‌تر و ایثارگرایانه‌تر رسالت اجتماعی خود را به پیش بَرد.

🔸 حداقل انتظار از دیگرانی که هرگز کمترین اعتراض را، نه در موضع فکری خود و نه در آثار هنری خود داشته‌اند، پس از صدور حکم اعدام توماج صالحی، این است که به این حکم اعتراض کنند و اگر به این کمترین هم رضایت نمی‌دهند و قناعت پیشه می‌کنند، باید پرسید مردمی که آن‌ها در مصاحبه‌ها و سخنان‌شان خود را عاشق آن‌ها می‌دانند و می‌خوانند، کدام مردمند و در کدام سرزمین زندگی می‌کنند؟ مردم خیالی آن‌ها کجای این سرزمین هستند که رنج بی‌شمارشان کوچک‌ترین عاطفه‌ای از آنان را نمی‌شوراند؟
🔴 خبر فوری

#عزیز_قاسم_زاده خواننده و معلم زندانی دقایقی پیش، اول اردیبهشت ۱۴۰۳ برای ۱۰ روز به مرخصی درمانی اعزام شد.
او به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال زندان محکوم شده بود که این محکومیت در تاریخ ۷ فروردین ۱۴۰۳ پایان یافته است.شایان ذکر است با احتساب ۱۹ روز بازداشت موقت و انجام تجمیع،
عزیز قاسم زاده می بایست در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ آزاد می شد اما تا این لحظه تجمیع پرونده این خواننده و معلم زندانی بر اساس قانون مجازات واحد (مجازات اشد)  انجام نشده است.

#اعتصابات_سراسری
🔴یادداشت #عزیز_قاسم_زاده از زندان لاکان برای #امیرحسین_مرادی و #علی_یونسی

  در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست...

هر گلی کاندر درون بویا بود
آن گل از اسرار کل گویا بود

بوی ایشان رغم اَنف منکِران
گِرد عالم می رود پرده دران

امیر حسین مرادی و علی یونسی دو جوان نخبه المپیادی متولد اواخر دهه هفتاد هستند که ۲۲ فروروردین امسال چهارمین سال حبس و زندان خود را سپری کردند. جوانانی با مدال طلای علمی در حالی که سن‌شان هنوز به بیست سال نرسیده بود، به ناگهان با انفرادی‌های بسیار طولانی و بازجویی‌های پی در پی مواجه شدند. آنان در یاداشتی که به مناسبت چهارمین سالروز دستگیری‌شان منتشر کرده‌اند، نوشته‌اند: «ما در چهارمین سالگرد دستگیری‌مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هرچه قدرهم که این زندان ادامه پیدا کند.» امیر حسین مرادی و علی یونسی در توصیف لحظه دستگیری خود چنین می‌نویسند: «لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاوت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاه‌های برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سال‌های جوانی و از دست دادن موقعیت‌های علمی و تحصیلی. اما چگونه می‌توان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آنکه هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم مانده‌اند و چگونه می‌توان به زندگی در رفاه و شغل پردرآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمی‌دهد. با نگاه به آنچه که مردم از دست می‌دهند، آنچه ما از دست می‌دادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است.»
متن پر از دغدغه‌های انسانی و انتخابگری زندگی فضیلت‌مندانه این دو جوان به رغم کم سن و سالی درسی بزرگ و معلمانه است که باید صمیمانه و فروتنانه از این دو سرفراز آموخت.
اینک پس از مرارت‌های بسیار و انفرادی‌های طولانی و چهار سال زندان، نه تنها اثری از خلل و شکست در اراده و ایمان آن‌ها پیدا نشده بلکه استوارتر و محکم‌تر روی مواضع خود ایستاده‌اند. امیر حسین مرادی و علی یونسی اکنون ائتلافی از نجابتِ توأم با صلابت و استقامتند. میان کسانی که ناکام از آرزوهای بزرگ به حق یا نا حق، جامعه و مدیریت و سیاست حکومت را مسئول سرنوشت غمبار خود می‌دانند و ای بسا جز نق زدنی در پستوی خانه، صدایی از آن‌ها شنیده نمی‌شود، بسیار فرق است با امیر حسین مرادی و علی یونسی که آگاهانه دست به انتخابی از میان محرومیت و ریاضت در راه آرمان متعالی و انسانی و یا نجات زندگی شخصی زده‌اند. نه تنها بسیاری از هم سن و سال‌های این دو در این سن انواع خیال‌ها در حوصله بحر می‌پزند و رسیدن به تک تک تعلقات و آرزوهای‌شان را شماره می‌کنند که اکثر استادان آن‌ها نیز اغلب می‌خواهند آکادمیسینی صرف باقی بمانند و نه روشنفکری دردمند و حقیقت خواه از همین رو جز توزیع مفاهیم درسی، هیچ رسالتی و شأنیتی برای خویش قائل نیستند اما امیر حسین مرادی و علی یونسی که هنوز مرز میان دبیرستان و دانشگاه را تازه می‌پیمودند، کوله باری سنگین و سهمگین از رنج و شکنج را بر شانه‌های نحیف خود هموار کردند و نه چون خسته‌ای از طلب و بی قوت که رسته‌ای از چنگ تعلقات و هوس‌ها و آرزوهای جوانی، دلیری‌ها و دلبری‌ها کردند و بر آن‌ها مرارتی سخت و شرارتی تلخ چنان بارید که ازنهفتنش دیگ سینه می‌جوشد. آنان از صورت گذشته‌اند و از گلخن جَسته‌اند و جنّت معنا، گزیده‌اند. نقد خویش را دیده‌اند که مردانه فسون‌ها و فسانه‌ها را رها کرده‌اند و خود فسانه‌ای جاودان شده‌اند:

گر زصورت بگذرید ای دوستان
جنّتست و گلسِتان در گلسِتان

دزد و قلابست خصم نور کس بس
زین دو ای فریادرس، فریاد رس

هرکِش افسانه بخواند افسانه است
وآنکه دیدش نقد خود، مردانه است

برای این دو جوان دردمند که عافیت طلبی اختیار نکردند و از تیر طعنه و آه گوشه نشینان عافیت طلب حذر نکردند، حافظانه دعا می‌کنم:

یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

عزیز قاسمزاده
سه‌شنبه ۲٨ /۱ /۱۴۰٣
زندان لاکان رشت – بند میثاق
https://t.me/behnima/51877
🔴یادداشت #عزیز_قاسم_زاده برای #رسول_بداقی از زندان لاکان رشت
برای رسول رسولانِ کنشگری صنفی ایران

رسول بداقی را در میان کنشگران صنفی از زوایای گوناگون باید ویژه و مهم ترین شخصیت صنفی ایران نامید. او به لحاظ شجاعت و بی پروایی و تقریر حقیقت و سهولت در پرداخت هزینه بی همتاست. از شروع فعالیت‌های صنفی در اواخر دهه‌ی هفتاد تا امروز، زندان‌های متعدد و طولانی را تجربه کرده، شغلش را از دست داده و بعد از هفت سال زندان بدون مرخصی، با حرارتی تمام‌تر به ادامه‌ی فعالیت صنفی پرداخته است و بعد از آن نیز از ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ تا هم اکنون در زندان به سر می‌برد و مهم‌تر اینکه بدون توجه به چگوگی واکنش دیگران در قبال خدمات و هزینه‌های او، هرگز نه کمترین شکوه‌ای کرده و نه کوچک‌ترین توقعی از کسی داشته است.
او در عین سرسختی نسبت به ایده‌ها و نظریاتش، در کار جمعی کوشاتر از هر کسی است و در امر تشکل سازی و کنشگری بیش از هر کسی تلاش کرده، وقت گذاشته و زحمت کشیده است. حتی دوره‌هایی در زمینه تصویربرداری و تدوین را گذرانیده و این همه را بی مزد و منتی در خدمت صنف قرار داده است. آدمی به لحاظ خصایل انسانی طبیعی است که گاهی غمگین شود، گاهی از کسی دلشکسته و دلگیر و گاه خشمگین شود. اما اینکه کسی با چنین کارنامه‌ای در عرصه‌ی صنفی بی کمترین توقعی از کسی، مسیر مبارزه را طی کند و دچار ملال و یاس نشود، می‌تواند الگو و اسوه برای همگنانش باشد. حقیقت طلبی اقتضا می‌کند اعتراف کنم دست کم در میان کنشگران صنفی چنین شخصی را نیافته‌ام که تا این حد در مسیر هزینه و مبارزه، برای خود هیچ هم نخواسته باشد. گمان می‌کنم سایر دوستان و کنشگران صنفی درباره‌ی این ادعای من در حق رسول با من هم آوا و هم نظر باشند.
گاندی در کتاب «خدا آنگونه که من می‌فهمم» می‌گوید: من بر آن بودم که «خدا حقیقت است» و بعدتر به این نتیجه رسیدم که « حقیقت خداست ». با عنایت به این نکته‌ی ضروری است آدمی به هر حقیقتی که از ندا و وجدان درون بدو می‌رسد دست به اعترافی صمیمانه بزند. حال این حقیقت ممکن است خوشایند عده‌ای نباشد. گاهی آدمیان برای اینکه از ضعف‌های خود فرار کنند، قوت‌های دیگران آزارشان می‌دهد و آن را نشانه می‌گیرند. از همین رو تجربه‌ای که من به مرور در این سال‌ها به ویژه در دوران زندان بیشتر آموخته‌ام این است که از رسول کنشگران صنفی «بی توقعی» را بیشتر و بیشتر بیاموزم. مسیر مبارزه سیاسی و اجتماعی و یا صنفی انتخاب فردی برای پیشبرد مقاصد شخصی نیست بلکه معطوف به یک آرمان جمعی و بشری است. از همین رو هرگونه هوای نفس و معطوف کردن این آرمان‌ها به خویش، نقض غرض محسوب می‌شود. این انتخاب در درون خود انواع و اقسام ناملایمتی‌ها را دارد. ملامت دشمنان را از یک سو و شماتت دوستان را از سوی دیگر در پی دارد. همراهانی گاه تا پای جان و گاه سست و ناتوان دارد. دوستانی همراه را دارد که به تدریج ممکن است به هر دلیلی دشمن شوند. مسیر مبارزه رهزن دل و دین است. از همین رو چنانچه در یاداشتی دیگر نگاشته‌ام، برای هر کنشگر صنفی و سیاسی و مدنی ضروری است که با ادبیات عرفانی غنی ما و بزرگان آن بیشتر و بیشتر مانوس باشد تا از دام‌های پیش رو مصون بماند. خویشتن شناسی و شلاق بر ناکرده‌ها و کرده‌های نادرست خود باید چون چراغی روشن، همیشه همراه ما باشد تا راه ضلالت را نپیماییم.
به رغم شکسته شدن حکم رسول بداقی در دیوان عالی و تعیین شعبه، انتظار می‌رفت او در اواخر اسفند آزاد شود؛ اما همچنان رسول بداقی زندانی است. او برای همه‌ی ما از جان مایه گذاشته است. از کسی هم توقع حمایت و همراهی نداشته است. اما قدرشناسی اقتضایش این است که بیش از همیشه صدای او باشیم و آنقدر از رسول بداقی بگوییم و بنویسیم که هدیه‌ی روز معلم امسال آزادی او باشد. نگارنده در یادداشتی دیگر این دو بیت مولانا را به رسول تقدیم کرده بودم که اکنون هم با این دو بیت این یادداشت را به پایان می‌برم:

چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم

چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
به نهان از او بپرسم به شما جواب گویم

عزیز قاسمزاده
پنجشنبه ۲٣ / ۰۱ / ۱۴۰٣
زندان لاکان - بند میثاق
https://t.me/behnima/51767
عزیز قاسمزاده علی رغم توصیه های پزشکی مبنی بر ادامه درمان و پایان زمان حبس وی راهی زندان لاکان رشت شد.
پنجشنبه شانزدهم فروردین
#عزیز_قاسم_زاده
#زندان_لاکان_رشت
#گیلان
#اعتصابات_سراسری
یادداشت #عزیز_قاسم_زاده از زندان لاکان رشت
«در باب حکم اخراجم از معلمی توسط وزارت آموزش و پرورش»

وزارت آموزش و پرورش در ظلماتی سخت و تنگ فرو رفته است. این نهاد به عنوان متولی امر آموزش به ویژه در سال‌های اخیر، شمشیر خود را بیش از همه سمت و سوی معلمانی نشانه رفته که سال‌هاست به مناصحت حاکمان برای جلوگیری از منازعت بیشتر آن‌ها با آموزش و پرورش نشسته‌اند و در مضرات جانکاه بی توجهی به آموزش و تبعات سنگین آن بر فرآیندهای گوناگون جامعه و خطرات جبران ناپذیر تعطیلی آموزش رایگان، هر نوع مرارت را به جان خریده‌اند. تصور عموم شاید اینگونه می‌بود که با توجه به احتضار و خسارتی که آموزش و پرورش سال‌هاست از این بی اعتنایی دچارش شده، این نهاد، فریادهای معلمان بیدار را سرمایه‌ای برای خود بداند و دست اندرکان این وزارتخانه خدای را شاکر باشند که به پشتوانه‌ی این حق خواهی‌ها سهم آموزش و پرورش را در سیاستگذاری‌های کلان ارتقا ببخشند تا جان فسرده و روح خمیده‌ی این نهاد، دریچه‌ای به حیات و روشنی یابد. اما گمان باطل بود و هست که در این دعوا، متولیان آموزش و پرورش سمت و سوی دغدغه‌مندان آموزش بایستند. وقتی جایگاه این نهاد را افرادی با دغدغه‌های غیر آموزشی، برای صیانت از ارزش‌های مغایر با اهداف آموزش و پرورش، پر کرده باشند و وزرای این نهاد در دوره‌های مختلف با گسترش خصوصی سازی آموزش، بیشترین سهم را در تعطیلی و دشمنی با اصل ۳۰ قانون اساسی ایفا کرده باشند، بدیهی است این نهاد نه تنها مدافع کنشگران صنفی نخواهد شد، بلکه در رقابتی سخت با عوامل بیرونی در تضییع حقوق معلمان، می‌خواهد در سکوی نخست آن تکیه زده باشد. نگارنده وقتی دادنامه‌ی محکومیت قضایی خود را با مدعیات غیر بین، غیر حقوقی و معلم ستیزانه‌ی هیئت تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش، کنار هم قرار می‌دهد، در شگفت می ماند که چگونه وزارت آموزش و پرورش برای محکومیت یک معلم به هزار رسیمان حِقد خود را آویخته و پرویزن عداوت را به شقی‌ترین صورت ممکن بیخته تا بر دوست و دشمن پوشیده نماند که در غزای با معلمان مطالبه گر و حق طلب، گوی سبقت را از دست اندرکاران قضا ربوده است...

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
پیام #عزیز_قاسم_زاده از زندان لاکان #رشت پیرامون وضعیت #جعفر_ابراهیمی

به نام خداوند جان و خرد
متاسفانه باخبر شدم که معلم دردمند و آگاه جعفر ابراهیمی علیرغم حاد شدن بیماری‌اش و خطر نابینایی، که انتظار سریع مرخصی استعلاجی در این موارد کمترین حقوق زندانی محسوب می‌شود، از #زندان_اوین به زندان #قزلحصار منتقل شده است. عدم اعطای مرخصی قانونی و سخت‌تر کردن شرایط برای یک زندانی بیمار نه تنها با آیین مروت و رواداری و مهرورزی  کمترین وثاقتی ندارد، بلکه ناقض صریح قوانین موضوعه و مصرحه کشور در خصوص حقوق زندانیان به ویژه زندانیان بیمار است. انتظار می‌رود مسئولان قضایی و مدیران سازمان زندان‌های کشور با آزاد کردن فوری جعفر ابراهیمی و فراهم کردن شرایط درمان او در محیطی بیرون از زندان، مانع از بروز اتفاقات ناگوار و پیش بینی ناپذیری شوند که زندان‌های ایران در دوره‌های مختلف متاسفانه به شکل‌های مختلف تجربه کرده است.

عزیز قاسم زاده
بند میثاق زندان  لاکان رشت ۱۴۰۱/۰۶/۱۹
پرونده‌سازی هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش استان گیلان برای #عزیز_قاسم زاده معلم زندانی در زندان لاکان #رشت مشتمل بر ۲۵ عنوان اتهامی

هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری  آموزش و پرورش استان گیلان، با ۲۵ مورد عنوان اتهامی از جمله حضور در تجمعات سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، مصاحبه‌ها و آوازخوانی‌های عزیز قاسمزاده در تجمعات معلمان، ابلاغیه‌ای را امروز چهارشنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۲ در زندان لاکان رشت به او ابلاغ کرده است. لیکن نکته جالب توجه این است که علیرغم اینکه ایشان به اتهام تبلیغ علیه نظام به واسطه مصاحبه‌ها و حضور در تجمعات برای احقاق حقوق  معلمان و دانش‌آموزان در زندان به سر می‌برد، آموزش و پرورش به جای حمایت از معلم در بند خود، با فهرست کردن مصاحبه‌ها حضور و آوازخوانی او در تجمعات معلمان، برای او پرونده‌ای تشکیل داده است. از نکات قابل تاکید این ابلاغیه این است که در تاریخ ۱۴۰۱/۰۲/۰۱ هیچ تجمعی از سوی معلمان برگزار نشده است، او در بند ۱۴ اتهامات مندرج در ابلاغیه به حضور فعال در این تاریخ در اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان و "ایراد سخنرانی در بین حاضران و بیان سخنان ساختارشکنانه و خواندن او از با مضامین انحرافی"متهم گردیده است.
همچنین برابر بند ۱۷ ابلاغیه در حالیکه در ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ پیش از شروع تجمع عزيز قاسم زاده به همراه ۵ معلم دیگر از جلوی اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان با خشونت و ضرب و شتم دستگیر شدند، عینا به همان اتهام فوق‌الذکر متهم شده است.
در ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ نیز پس از شکل‌گیری تجمع در جلوی آموزش و پرورش، ماموران نسبت به پراکنده نمودن معلمان اقدام نمودند که باز هیچ سخنرانی و آوازخوانی‌ توسط ایشان صورت نگرفته است ولی در بند ۱۵ ابلاغیه عزیز قاسمزاده را متهم به "ایراد سخنرانی ساختارشکنانه و آوازخوانی با مضامین انحرافی" در این تاریخ نیز متهم ساخته‌اند.

#اعتصابات_سراسری
https://t.me/behnima/43785
🔴 تماس تلفنی عزیز قاسمزاده از اداره اطلاعات سپاه

#عزیز_قاسم_زاده، هنرمند، معلم و فعال صنفی فرهنگیان گیلان در تماس تلفنی کوتاهی که روز شنبه ۳۰ اردیبهشت از اداره اطلاعات سپاه گیلان با مادرش داشت، خبر داد که حالش خوب است.

🔸 در پی انتقال ناگهانی و بدون اطلاع آقای قاسمزاده در روز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت از زندان لاکان به اداره اطلاعات سپاه، بدون آن‌که دلیل روشن و موجهی عنوان کرده باشند، ایشان را در سلول‌های انفرادی نگهداشته و بازجویی می‌کنند.این اقدامات غیر قانونی موجب نگرانی شدید خانواده و جامعه‌ی فرهنگیان شده، برخورد غیر قانونی با فعالان صنفی. به روندی عادی برای نیروهای امنیتی شده است، انتظار می‌رود که مسئولان امر، با عقلانیت، روند قانونی در مورد این معلم شریف را رعایت نمایند.

#جای_معلم_زندان_نیست
#زن_زندگی_آزادی
🔴سه معلم زندانی، محبوس در زندان لاکان رشت، ممنوع‌الملاقات و ممنوع‌ تلفن شدند

آقایان #انوش_عادلی #عزیز_قاسم_زاده و #محمود_صدیقی_پور، از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان گیلان که از ۱۷ فروردین برای گذراندن دوران حبس یک‌ساله در زندان لاکان رشت محبوس هستند، از ابتدای هفته‌ی معلم اجازه تماس تلفنی و ملاقات با خانواده، از آن‌ها سلب شده‌است.

این عمل غیر قانونی، مخالف حقوق زندانی است و هیچ شخص یا نهادی نمی‌تواند این حق را از زندانی سلب نماید.

در اغلب کشورهای پیشرفته‌ی فرهنگی، افرادی که برای ارتقای فرهنگ تلاش می‌کنند، مورد تقدیر قرار می‌گیرند. حال که معلمان خوشنام این مرز و بوم، به‌جای قدردانی، با اتهامات واهی زندانی شده‌اند، آیا رواست که حقوق قانونی آنان تضییع شود؟

#جای_معلم_زندان_نیست
#زن_زنەی_آزادی

#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#توماج_صالحی
#نیکاشاکرمی_میلان_حقیقی_
#تخریب_دوربین_های_مداربسته
#مرگبرسپاهی_ملاساواک_شاهی

https://t.me/+f2d8XXh6XVEzZGY0
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴اتهام: تبلیغ علیه نظام

#عزیز_قاسم_زاده ، معلم و عضو هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان که همراه با #انوش_عادلی و #محمود_صدیقی_پور (اعضای هیات مدیره کانون گیلان) با اتهام تبلغ علیه نظام محکوم و در زندان لاکان رشت زندانی شدند.

در این ویدئو لحظاتی ثبت شده که #عزیز_قاسم_زاده با خانواده خداحافظی میکند تا برای اجرای حبس یک‌ساله راهی زندان شود، این معلم شریف در همان لحظات نیز آرزوی پاینده ماندنِ ایران عزیز را دارد.

#جای_معلم_زندان_نیست

💢دوشنبه ٢٨ فروردين ١٤٠٢

#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#توماج_صالحی
#نیکاشاکرمی_میلان_حقیقی_
#تخریب_دوربین_های_مداربسته

https://t.me/+f2d8XXh6XVEzZGY0
پیام سه عضو هیئت مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان از زندان در خصوص مسمومیت‌های سریالی دانش‌آموزان/ به مسمومیت‌های فرزندان ایران پایان دهید

به نام خداوند جان و خرد

معلمان فرهیخته، دانش آموزان گرامی و مردم شریف ایران

🔸معلمان ایران که سال‌هاست خواسته‌های صنفی خود را در راستای بهبود کیفیت آموزشی، آموزش رایگان و حق داشتن تشکل‌های مستقل، فریاد زده‌ و در این راستا هزینه‌هایی چون‌ تبعید، اخراج و زندان را با آغوش باز برای داشتن آموزش و پرورشی مطلوب، به جان خریده‌اند، اما هرگز گمان نمی‌بردند روزی فرارسد که مدرسه آنچنان فضای ناامنی برای فرزندان ایران شود که ما معلمان خواسته صنفی‌مان، پایان دادن به مسمومیت‌های دختران و نوباوه‌گان سرزمین‌مان باشد.

🔸ما نیز هم‌صدا با همه حقیقت طلبان از پشت میله‌های زندان، مصرانه و به جد خواهان فراهم کردن محیط امن برای فرزندان ایران هستیم.

بی تردید وظیفه ذاتی معلمان است که نسبت به این فضاهای ناامن به وجود آمده برای دانش آموزان به ویژه دختران ایران، به جد معترض باشند.

🔸به مسمومیت دختران دانش آموز پایان دهید و آرامش و محیط امن را برای تحصیل آنان فراهم آورید .

#انوش_عادلی - #محمود_صدیقی_پور - #عزیز_قاسم_زاده

زندان لاکان رشت - بند میثاق

جمعه ۲۵ فروردین ۱۴۰۲

#اعتصابات_سراسری
#ژن_ژیان_ئازادی
#توماج_صالحی
#نیکاشاکرمی_میلان_حقیقی_
#تخریب_دوربین_های_مداربسته

https://t.me/+f2d8XXh6XVEzZGY0
🔴 احضار عزیز قاسم زاده به هیئت تخلفات اداری در ادامه موج تازه فشارهای آموزش و پرورش به فعالان صنفی

🔸 در ادامه فشارهای وارده بر کنشگران صنفی ایران #عزیز_قاسم_زاده عضو هیئت مدیره و سخنگوی کانون صنفی فرهنگیان گیلان به هیئت تخلفات اداری استان گیلان فرا خوانده شده است.نکته قابل تامل این است در این احضاریه به گزارش منبع حقوقی علیه این فعال صنفی در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ اشاره شده است و با توجه به اینکه یک سال از این زمان سپری شده،به نظر می رسد هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش که در ماه های اخیر بازوهای سرکوب خود را در استان ها و شهرستان های مختلف علیه کنشگران فعال کرده،تنها در پی پرونده سازی تازه علیه #عزیز_قاسم_زاده بر آمده است.

🔸در نامه هیئت بدوی بدون ذکر موارد اتهامی نوشته شده «گزارشی علیه آقای عزیز قاسم زاده از سوی منبع حقوقی در تاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۱۱ به این هیئت واصل شده است.» بر طبق این ابلاغیه از عزیز قاسم زاده خواسته شده صبح پنج شنبه مورخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۱ ساعت ۸:۳۰ در این هیات برای ادای توضیحات حضور رساند اما عزیز قاسم زاده گفته است که در این جلسه شرکت نخواهد کرد
https://t.me/behnima/38878
Ещё