در خوزستان چه می گذرد
روز چهارشنبه در دزفول در مقابل بازار قدیم آرام آرام جمع شدیم و برخی دوستان از سمت پاساژ امین به چهار راه سی متری می آمدند،وقتی جمعیت شکل گرفت همه به از چهار سو به چهار راه سی متری رسیدیم
و شروع اعتراضات بود و مردمی که هر لحظه به ما می پیوستند
نیروهای وحشی رژیم به تعدادشان افزوده می شد و می دیدیم که بیسیم میزنند و درخواست نیرو میکنند و ما دست می زدیم و شعار میدادیم،شعارها رادیکال تر شد و ما بلند تر فریاد میزدیم تا به سمت ما یورش بردند و نزدیک به ۲۰نفر از بچه ها را بردند
هر کس به سمتی می دوید و شعار میداد و بچه ها پراکنده شدند
فردای آن روز اندیمشک در مقابل بانک ملی و صادرات و داروخانه ی شبانه روزی جمع شده بودند ولی جمعیت کم بود،با تلفن همدیگر را با خبر کردیم و در میدان جمع شدیم و شعار دادیم و کارگران و معلمان و بازنشسته ها اینجا با صدای بلند تری نسبت به دزفول شعار میدادند،جمعیت بیشتر و بیشتر شد،نیروهای وحشی رژیم هم بیشتر شدند تا جرقه های درگیری با گفتگوی پلیس با چند نفر از بچه ها شروع شد و از پشت بچه ها به سمت پلیس که مردم را تهدید کردند سنگ پرتاپ کردند و جمعیت در خیابانها تقسیم شدند و مردان و زنان دوش به دوش هم به سمت وحوش رژیم سنگ پرتاب می کردند،دختران جوانی را می دیدم که حتی برای ما سنگ می آورند و خودشان هم در پرتاپ سنگها به ما کمک می کردند،مردم به سمت محله ساختمان و میدان شهرداری و... حرکت کردند و درگیری ها وسیع تر شد و صدای تیر به گوش می رسید،بچه ها گفتند به سمت صدا برویم،صداییکه از سمت میدان کشتی می آمد رفتیم و گفتند امید را با تیر زدند،می دیدم که سنگبچه ها قدرت بیشتری گرفته بود و عقب رفتن وحوش رژیم را می دیدم چون امید را ناجوان مردانه از ما گرفته بودند
و ما همچنان برای معیشت و منزلت خود دست از مبارزه نخواهیم کشید
انتون جهانبان
#اعتراضات_سراسری #شورش_گرسنگانhttps://t.center/behnima