درود بر رفقا و دوستان عزیز
سالروز تولدم یکبار دیگر رسید و رفقا و دوستان زیادی مرا مورد لطف و مهربانی شان قرار دادن و تبریکاتشان را دریافت کردم که واقعا از همه ی این دوستان عزیز و بزرگوارم از صمیم قلبم سپاسگزارم.
هیجده مرداد که سالروز تولدم بود یکسال دیگر از عمرم سپری شد. نیمای عزیزم چند ماهی است که دیگر در کنارمان نیست و چقدر جایش و حضورش در کنار خود و خانواده ام خالی است.
نیما کوه مقاومی بود برای من و وجودش در کنار من و خانواده ام مایه ی امید و دلگرمی بود که انتها نداشت. با اینکه متاسفانه بیشتر سالهای عمرش رو بیمار بود و درد و رنج بیماری را بر دوش می کشید و نیز با اینکه وقتی در زندان بودم؛ کل خانواده ام از نظر خبر رسانی خصوصا پدرم کم نمیگذاشتن ولی
نیما برای من خیلی خاص بود و وجودش برام دلگرم کننده بود.
حدود ده، سال از سالروزهای تولدم را یا در زندان بودم و یا در کنار تخت
#نیما در بیمارستان و برای همین فرصتی برای اینکه دور هم جشنی بگیریم پیش نیامد.
اما اینجا یادی میکنم از تولدهایی که در زندان گذراندم و نیمای عزیز در بیرون از زندان یاری ام میکرد.
همیشه در سالروز تولدم نامه ای می نوشتم و یا یک پیام ویسی میدادم و توسط
نیما آن را منتشر میکردم.
نیما ویس ها و نوشته های من رو به بیرون از زندان میرساند و در اختیار دوستان و فعالین میگذاشت و یا روی پیچ فیسبوکی پایگاه خبری خانواده
#بهنام_ابراهیم_زاده قرار میداد.
در تمام سالهایی که زندان بودم نیمای عزیزم در کنار چند نفر از دوستان خوبم ادمین پیج فیسبوکی پایگاه خبری خانواده بهنام ابراهیم زاده ووبلاگ ازادی برابری وجوانان ودانشجویان ازادیخواه وبرابری، طلب (ج داب) بود و خبرها و مطالبی که از زندان به دستش میرساندم مرتب انتشار میداد و حتی بارها خودش مصاحبه کرد و مطالب ونوشته هایی در مورد وضعیت زندان من وبیماری خودش، منتشر میکرد. در اخرین دستگیری ام که منتهی شد به محکومیت دوباره ام از سوی دستگاه قضایی وقتی ماموران سپاه در تهران در اذر ماه 97 به منزل ما هجوم آوردن علی رغم اینکه بارها
نیما را تهدید کردن؛ که خبری از بازداشت من درج نشه ولی به محض اینکه ماموران من رو با خود بردن و حتا گوشی
نیما را هم ازش گرفتن فورا با پدرم و دوستان تماس میگیره و خبر ریختن ماموران به خانه ام و بازداشت مرا به آنها میدهد.
نیما یک جوان آگاه و فعال بود و اگر چه درد و رنج بیماری اش بسیاری از فرصتها رو ازش گرفت ولی همیشه و همواره در کنارم بود و در فعالیتهای سیاسی ام یاری ام میکرد. او قلبش، برای ازادی وبرابری وانسانیت می تپید.
یاد و خاطرش همیشه در دلم جاودانه است و با یاد و خاطرش زنده هستم و نفس میکشم و همواره مرگش را کیفر خواستی علیه جمهوری اسلامی اعلام میکنم و انگیزه ای برای ادامه ی فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی ام میدانم .
در پایان بار دیگر از دوستان عزیزم بابت پیامهای تبریک پر مهرتان سپاسگزارم.
بهنام ابراهیم زاده ۱۹ مرداد ۹۹
@behnima