#یک_قسمت_از_یک_کتاب🤔نفهمیدُم! چرا میخوام منصورِ بگیرن؟
جمشید پرسید.
فکر کردم چه جوابش بدهم. حرفهای منصور به بابا: «بهخاطر ظلم، بهخاطر بیعدالتی، بهخاطر اجنبیها، بهخاطر...» اما معنی خیلی از این حرفها را نمیفهمیدم.
😒ناصر به جای من جواب داد: «بهخاطر اینکه ظالمان، بهخاطر اینکه اجنبیپرستان. خیالت برا چی اون دفعه، اون پاسبون بیپدر، مو و ککامِ زد؟ بهخاطر یک انگلیسی، یک انگلیسیِ مست!»
😁جمشید خنده خنده گفت: «عامو تو که زدی شیشه ماشین یارو یه پوکوندی، میخواستی نازت کنه؟!»
ناصر صدایش را بالا برد: «میخواست ککامِ با ماشینش زیر بگیره. مست بود، میفهمی؟ ماشینش که خورد به جدول و اومد بیرون، تلوتلو میخورد و فحش میدادو مو هم رفتُم که حقشِ بذارم کف دستش. یهو نمیدونم سر و کله اون پاسبون لعنتی از کجا پیداش شد!»...
👈ادامه داستان در
👇📚 #سه_سوت 📚⬅️از مجموعه
#در_هوای_انقلاب🦋از
#کتاب_های_پروانه 🦋🖊نویسنده:
#علی_مهر 🖊📗ناشر:
#به_نشر 📗📘قطع: جیبی
📘📙شمارگان: 1500 نسخه
📙💰قیمت: 140 هزار ریال
💰#دهه_فجر_گرامی 👈این کتاب را میتوانید از
www.Behnashr.com و فروشگاههای
#کتاب #به_نشر (
#انتشارات_آستان_قدس_رضوی ) تهیه کنید.
🆔 @behnashr📩30003209
http://uupload.ir/files/ah3x_در_هوای_انقلاب_(4).jpg