از عزیزان رفتهرفته شد تهی این خاکدان
یک تن از آیندگان نگرفت جای رفتگان
عالم از اهلِ سعادت یک قلم خالی شدهست
زآن همایونطایران ماندهست مشتی استخوان
نیست جز سنگِ مزار از نامداران بر زمین
نقشِ پایی چند بر جا مانده است از کاروان
زیرِ گردون راستکیشان را نمیباشد قرار
منزلِ آسایشِ تیر است بیرون از کمان
بازمیگردد به جانِ بینَفَس سوی عدم
هر که
در مُلکِ وجود آید ز روشنگوهران
ما به این ده روزه عمر از زندگی سیر آمدیم
خضر چون تن داد ــ حیرانام ــ به عمرِ جاودان؟
پیش از این بر رفتگان افسوس میخوردند خلق
میخورند افسوس
در ایامِ ما بر ماندگان
مستیِ غفلت شعور از خلقْ صائب برده است
تا که پیش از مرگ برخیزد از این خوابِ گران؟
#صائب_تبریزی #غزل_کامل #در_وصفدیوان صائب تبریزی، به کوشش محمد قهرمان•
@be_ghole_ghazal