ماهیتنی و میکنی از اشکِ من گریز
نه ماهیان کنند وطن گاه زیرِ آب
[...]
تخمِ وفاست دانهی دل چون به دستِ توست
خواهی به زیرِ خاک کن و خواه زیرِ آب
[...]
گریَم چنان که از دمِ دریایِ چشمِ من
هر گوشماهیای شود آگاه زیرِ آب
[...]
حالِ من و تو از من و تو دور نیست زآنک
تو آبِ زیرِ کاهی و من کاه زیرِ آب
[...]
خاقانیا به چاه فرو گوی رازِ دل
کز دوست رازدارتر آن چاه زیرِ آب
#خاقانی#برشی_از_غزلی•دیوان
خاقانی شروانی، تصحیح ضیاءالدین سجادی•
@be_ghole_ghazal