بریده‌ها و براده‌ها

#یاد_داشت
Канал
Блоги
Новости и СМИ
Образование
Психология
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayПродвигать
7,86 тыс.
подписчиков
19,9 тыс.
фото
6,22 тыс.
видео
44,5 тыс.
ссылок
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
🔍 یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
✍️عباس کاظمی

🔸اگر آدمی موجودی است که در شبکه زیست‌ می‌کند، آن‌وقت خودش نیز بخشی از آن نیروی شبکه‌ساز جامعه خواهد بود. بااین‌حساب، برای فردی که مهاجرت می‌کند، دو پدیدۀ هم‌زمان رخ خواهد داد:
اول اینکه، در کشور جدید، با مبرم‌ترین مشکل خود یعنی ایجاد شبکۀ جدید یا درافکندن خود درون شبکه‌هایی ازپیش‌موجود برای گریز از انزوا مواجه می‌شود.
دوم اینکه، فرد مهاجر، فقط شبکۀ ازپیش‌موجودش را از دست نمی‌دهد، بلکه تکه‌ای از شبکۀ موجود در جامعه را پشت سر خود پاره می‌کند.

🔸اگر هر شبکه را چونان توری فرض کنیم، با سرعت‌گرفتن جریان مهاجرت، ما با تورهایی پاره‌‌شده‌ مواجه می‌شویم که تعاملات ما انسان‌ها در آن گسسته شده است؛ پس مهاجر فقط خود نیست که در مقصد سرگردان می‌شود، بلکه آدمیان جامعۀ مبدأ نیز از پی او به سرگردانی دچار می‌شوند.
👌چه بسیار از ما که در کشور ماندیم، با مهاجرت دوستان و همکاران و همکلاسی‌های خود، دچار تنهایی و انزوای بیشتر شده‌ایم؛ بدین‌طریق، بسیاری از حلقه‌های ارتباطی‌مان تخریب شده‌اند و اگر این تورهای تخریب‌شده به جمعیت میان‌سال برگردند، تا اندازۀ زیادی ترمیم‌ناپذیر باقی می‌مانند
(این روزها جمعیت میان‌سالان و جمعیت در سن شغل، بیشترین جمعیت مهاجر را تشکیل می‌دهند؛ پس بخشی از نارضایتی، درون جمعیت برجای‌مانده در همین بازۀ سنی تولید می‌شود).

🔹وقتی‌که به ۱۵ سال قبل خود برمی‌گردم، کنار خود دوستانی داشتم که تعاملاتم را غنی می‌کردند (در فراغت، مهمانی، ورزش، سفر و در محل کار). اکنون اغلب آن دوستان هریک از روی اجبار یا ناامیدی به کشوری سفر کردند (و من بر این مؤلفۀ اجبار یا ناامیدی تأکید می‌کنم). با رفتن هریک از آنها، شبکۀ تعاملات قوی من نیز بیشتر ویران شده‌است و علی‌رغم تعاملات گسترده‌ام (به‌دلیل شغل معلمی‌ام) به‌شدت بخشی از تعاملات زندگی‌ام غیرقابل ترمیم شده‌است؛ برای‌آنکه شبکه‌های تعاملی‌مان، فقط ما را به هم وصل نمی‌کنند، بلکه پشت سرخود تاریخی را شکل می‌دهند که با تخریب آنها، بازماند‌گان را نیز با حسی مستمر از غریبگی و تنهایی روبرو می‌سازند.
تا همین چندی پیش فکر می‌کردم که رفتن یعنی گسستن از شبکۀ نیرومند تاریخ‌سازمان، حالا فکر می‌کنم رفتن هریک از آدم‌ها یعنی تخریب شبکه‌های بازماندگان؛ بدین‌شکل، با حسی از تنهایی در هر دو سو روبرو می‌شویم‌.

اما آنانی از طبقۀ حاکم که می‌گویند اگر از ما یا نظاممان خوشتان نمی‌آید آزادید که بروید، نه‌تنها بر مهاجران، بلکه با برجای‌ماندگان نیز جفا می‌کنند. چرا‌که این «باقی‌ماندگان» در نهایت، چیزی جز «پسماند (left-over)» از شبکه‌‌ای ویران نخواهند بود.

مهاجرت فقط گسستن از شبکۀ خود نیست، بلکه «شبکه‌گسستن» نیز است. اگر این‌طور باشد، نیروهایی که به تسریع مهاجرت و محوکردن افق‌های امید، و واپس‌روی بیشتر کشور دامن می‌زنند، درواقع مسئول ویرانی جامعه‌اند. آنها که با سرخوشی و تبختر، رفتن مردم را به جشن می‌نشینند، روزگاری در مقابل خود، به‌جای تورهای برسازندۀ جامعه، با رسن‌ها و دام‌های ویرانگر و کشنده‌ روبرو خواهند شد. پیامد جامعۀ گسسته، لرزش‌ها‌ی بیشتر و زلزله‌های ویرانگرتر خواهد بود.

#مهاجرت #یاد_داشت

۱۱ آذر ۱۴۰۲

https://t.center/Varijkazemi