❗️گویا کارزاری راه انداختهاند به نامِ «پایانِ تکزبانی» و هشتگی را در توییتر داغ کردهاند به نامِ «منوفارسی» و در آن، از ایرانیانی که زبانِ مادریشان فارسی نیست، خواستهاند که «روایتهای تلخِ خود را از زیستن در جامعهای تکزبان و نژادپرست» منتشر کنند. رسانههایی چون «العربیه فارسی»، «بیبیسی فارسی» و «ایران وایر» نیز از این کارزار حمایت کردهاند.
همانندِ مواردِ مشابه – که پرداختن به زبانِ مادری محملی شده است برای تاختن به زبانِ ملی – در اینجا نیز عدهای فرصت را غنیمت شمردهاند تا موریانهوار به جانِ تنها رشتهی پیوندِ ایرانیان، یعنی زبانِ فارسی، بیفتند. آنها بهخوبی میدانند که تنها راهِ تجزیهی ایران، با تأکید میگویم تنها راهِ آن، گسستنِ این رشتهی پیوند است. آنها میدانند که زبانِ فارسی هیچ ربطی به نظامِ حاکم بر ایران ندارد؛ با اینحال، مزوّرانه اعتراضِ خود را پشتِ اعتراض به حکومت پنهان میکنند تا همدلی برانگیزند.
آنها نیک میدانند که اگر افرادی، افرادِ بیشعورِ فارسیزبانِ مرکزنشینی، زبان و لهجهی دیگران را مسخره میکنند، هیچ ربطی نه به همهی فارسیزبانان و نه به زبانِ فارسی، که زبانی بینالاقوامی است، دارد. اینکه بدیهی است! مگر در کشورهایی که انگلیسی و فرانسه و اسپانیایی و ترکی و... زبانِ بینالاقوامی (lingua franca) است – و از این دست بیشعورهای مسخرهکننده هم کم ندارند – چوب را برمیدارند و بر سرِ زبانِ ملیشان میکوبند؟! پس چرا در اینجا دیوارِ زبانِ فارسی کوتاه است؟ مقصود چیزی دیگر است، همان که عرض شد.
برای آنکه عارضهی تحقیر و تمسخرِ دیگران را درمان کنیم، راهاش آن نیست که تنها امکانِ مفاهمه را از میان برداریم! راهاش این است که به لودگیهای مسخرهکنندگان نخندیم. راهاش این است که تمسخر و تحقیرِ دیگران را مصداقِ «نفرتپراکنی» بدانیم. راهاش این است که بنیانهای اخلاقیِ خانواده و جامعه را تقویت کنیم. و همهی اینها در صورتی امکانپذیر است که زبانی مشترک داشته باشیم.
✍🏼 احسان راستان
منبع:
فیسبوک نویسنده
یادداشتی در ضرورت
مقابله با
#نفرتپراکنی و
#مراقبت_از_فارسی در برابر
#قومگرایی و
#پارسیزداییدر «جریان» باشید.
@Jaryaann