بریده‌ها و براده‌ها

#مولانا
Канал
Блоги
Новости и СМИ
Образование
Психология
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayПродвигать
7,84 тыс.
подписчиков
19,9 тыс.
фото
6,22 тыс.
видео
44,5 тыс.
ссылок
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
دیده بگشا زین سپس با دیده‌ی مردم مرو !

#مولانا❤️

خسته از کار و دوندگی‌های امروز، وقتی به خانه رسیدم، هوس کردم که خوشه ای انگور بخورم. نشستم روی صندلی و مشغول خوردن انگور خنک و شیرین و آبدار شدم.
طعم گوارای انگور که حال خوشی به من داد به کنار. یک لحظه انگار کسی از بیرون، تمام توجه مرا معطوف به دهانم و فعالیت‌هایی که حین خوردن انگور در آن رخ می‌دهد، کرد. انگورها را دانه دانه در دهانم گذاشتم و چشمانم را هر بار بستم و فقط به خوردن انگورها توجه کردم. با خودم گفتم انگور را که در دهان می‌گذاری چند عضو بدن، همین اولِ کار با هم همکاری می‌کنند که دانه انگور یکهو در دهان بترکد و آن آب شیرین و خوشگوار در درون دهان پخش شود و بعد از قورت دادنش تازه لذتش را در می‌یابی و حالت خوش می‌شود. و همین چند لحظه خود به تنهایی چه داستان مهیجی است !
دقت کردم و دیدم برای هر دانه انگور چشم و دست و زبان و لثه‌های پشت دندانِ ردیف بالا همه دست به دست هم می‌دهند تا انگور بترکد و در دهانِ من شیرینی و خنکی و طعم خوش منتشر شود... بیشتر از همه از همکاری زبان و لثه های پشت دندان حیرت زده شدم؛ چون اصلا و ابدا و تا به امروز به فعالیت آنها حین انگور خوردن فکر نکرده بودم؛ اینکه چطور دانه انگور توسط زبانِ نرم از پایین و لثه‌ی سخت از بالا تحت فشار قرار می‌گیرد و کمی هم دندان‌های کرسی همکاری می‌کنند و  از راه گلو، این دانه ها، یا بهتر است بگویم عصاره شیرین و خنکِ انگور روانه تن و بدن من می‌شوند. حالا دیگر خبر ندارم که بعد از بلعیدن انگور، در اندرونی من چه اتفاقات دیگری می افتد !!! ولی همین قدر را هم که فهمیدم، هم حیرت زده شدم و هم خجالت زده و هم خوشحال و کیفور.

راستش بلند شدم و رفتم جلوی آینه؛ در چشمانم زل زدم و خیلی جدی به خودم گفتم: کی گفته که " تو کافی نیستی؟!" همین قدر که امروز فقط مصرف کننده اندیشه دیگران نبودی و خودت تعقل کردی و برای خودت اندیشه‌ای تولید کردی و فرایند انگور خوردن را نظاره کردی، یعنی اتفاقا تو به اندازه کافی، کافی هستی.

اگر جهان امروز مدام در گوشم زمزمه می‌کند که تو کافی نیستی و می توانی بیشتر بخواهی و بیشتر داشته باشی و بیشتر مصرف کنی و... امروز با کشف این معنا که من خود به تنهایی جامعه‌ای بزرگ هستم متشکل از اعضایی بس متحد و منضبط که مرا در زندگی به پیش می برند، فهمیدم که به شدت کافی هستم؛ خیلی بیشتر از آنچه نظام سرمایه داری و جهان امروز از من انتظار دارد؛ جهانی که هر بار با انواع القائات بی سر و ته تکرار می‌‌کند که "مصرف کن چون کافی نیستی" و برای هر قشری هم به گونه ای این القائات را تکرار می کند: برای قشر فرهیخته با ایجاد عطش سیری‌ناپذیرِ دانستنِ انواع دانستگی ها و برای قشر عادی جامعه، با تبلیغ خرید بیشتر و بیشترِ انواع لوازم و انجام بیشتر و بیشترِ عمل‌های زیبایی و رژیم‌های لاغری و چاقی و غرق شدن در شادی‌های کاذب و تفریحات دروغین... یاد ابلیس و فریب‌کاری‌هایش در قرآن می‌افتم که مدام با همین دست القائات اهل دنیا را می‌فریفت و وقتی آن ساده‌دلان و خام‌اندیشان در قعر جهنم اسیر شدند‌ زبان به شکایت گشودند که چرا تو ما را فریب دادی؟ و ابلیس در کمال خونسردی جواب داد: و شما چرا به حرف های من گوش کردید؟ مگر خودتان عقل نداشتید؟! می خواهم بگویم در خط پایانِ زندگی هیچ کس مسئولیت هدررفتِ زندگی ما برای هیاهوی بسیار بر سر هیچ را، به عهده نمی‌گیرد و دودش فقط در چشمان خودمان فرو خواهد رفت.

و امروز با صدای بلند با خودم مکرر کردم که:
" تو کافی هستی. از راهی که اکثریت می‌روند نرو، که گمراه خواهی شد..."

وقتی کافی نبودن به اشکال مختلف شعار غالب و رایج زمانه شده، من دوست دارم  پرچمی درست کنم و رویش بنویسم :" من برای امروزم کافی هستم و برای فردای خودم به قدر وسع می‌کوشم" و با پرچم خودم در راه خودم به زندگی ام ادامه می‌دهم. کافی هستم، چون کشف کردم که تنِ من و انگور چگونه در یک اتحاد و همکاری حیرت‌انگیز، لذتی وصف ناشدنی را در وجودم منتشر می‌کنند.
و از همزمانی این اتفاق زیبا با پستی که در کانال وزین آقای دانیالی دیدم شگفت زده شدم.

یقین حاصل کردم که باید انگور خودم را بخورم و مدام به خودم یادآوری کنم که صرف نظر از اینکه برای دنیای امروز کافی هستم یا نه، خودم خودم را بپذیرم و کافی بدانم.

برای دو روز دنیا اصلا نه حوصله‌اش را دارم و نه فرصتش را که برای کافی بودن در نظر دیگران تقلای اضافه کنم....

مقصد، یعنی پیوستن به هفت هزار سالگان، زیاد دور و دیر نیست... مدام بیخ گوشمان فراخوان می‌دهد که آماده باش برای رفتن عزیزم !
کافی هستی جانم ! بیا برویم...

#خویشتن

https://t.me/gozidehayeroohafza/1325
خود غریبی در جهان چون شمس نیست
مجید سلیمانی
💠 خود غریبی در جهان چون شمس نیست.
گفتاری دربارۀ #شمس_تبریزی و #مولانا
🎙 مجید سلیمانی
🔗 منبع (نسخۀ تصویری همراه با پرسش‌ها و پاسخ‌ها)
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
ابوعلی سینا هم افندی شد

وقتی یونسکو سال 2007 را به نام «مولانا» نامگذاری کرد، وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه چهار میلیون دلار وسط گذاشت تا قطار فرهنگی عشق و بردباری مولانا را روانه اروپا کند. برنامه مفصل بود؛در واقع ترکیه قصد داشت به نام مولانا و به کام ترکیه هم مولانا را شاعری ترک معرفی کند که موفق شده است و هم گردشگران بیشتری از طریق موزه‌ها، عکس‌ها، نمایشگاه‌های چندرسانه‌ای، مراسم سماع و کنسرت‌های اشعار #مولانا در ایستگاه‌هایی که این قطار در سراسر اروپا در آن توقف می‌کند، بیاورد.آنها حتی غذایی به نام «غذای مولانا» را برای سرو در واگن‌های این قطار تدارک دیده بودند
بنابراین ترکیه برای ابن سینا هم برنامه مفصلی دارد اما در این سوی مرز هیچ خبری نیست. ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اطراف در حالی به دنبال مصادره میراث معنوی و ناملموس ایرانی هستند که همین میراث می‌تواند زبان دیپلماسی ایران با کشورهای فارسی زبان منطقه برای حل مناقشات فی مابین باشد
اما مسئولان فرهنگی کشور هرگز برنامه‌ای برای استفاده از آن نداشته‌اند. بسیاری در زمانی که غنی، رئیس جمهور افغانستان بود راهکار حل مناقشه آبی بین ایران و افغانستان بر سر هیرمند را برگزاری کنسرت‌هایی باحضور خوانندگان آواز سنتی ایرانی در افغانستان می‌دانستند و می‌دانند؛ چون مذاکره تنها راه دیپلماسی نیست. زبان فارسی می‌تواند بهانه‌ای برای حضور گردشگران فارسی زبان در خراسان رضوی به مقصد مشهد و نیشابور باشد. مسیری که دنیا به آن «گردشگری ادبی»می‌گوید و از رهگذر حضور آن نه تنها آبرو کسب می‌کند که به درآمد ناخالص ملی‌اش هم می‌افزاید. این یکه‌تازی‌های ترکیه مگر جز در سایه گردشگری است؟ ترکیه نه صنعت خاصی دارد نه اقتصاد ویژه‌ دیگری. کشور ترکیه بر مدار گردشگر اداره می‌شود. این مسأله می‌تواند بهانه‌ای برای حضور در همدان و دیدار با ابوعلی سینا و باباطاهر عریان باشد. سعدی و حافظ در شیراز اصلاً نیازی به یادآوری ندارد اما همگان نظاره‌گر از دست رفتن میراث ناملموس و ثبت بزرگان ادب وهنر ایران به نام کشورهای اطراف هستند؛ تنها ترکیه هم سودای هویت‌سازی از داشته‌های ایران را ندارد. با وجود این در ایران هر روز خانه یک شاعر یا نویسنده به تیغ لودر سپرده می‌شود.خانه حسین منزوی در زنجان تخریب می‌شود. بلدوزر به جان خانه صادق هدایت می‌افتد اما برای مثال امریکایی‌ها از گردشگری ادبی خود سالانه یک میلیارد دلار درآمد دارند.خانه «عارف قزوینی» شاعر ملی در قزوین را هم کوبیده‌اند و به جای آن یک خانه مسکونی ساخته‌اند اما در شهر«پراگ»، زادگاه «کافکا» مسیرهایی برای گردشگری ادبی تعریف میشود تا گردشگران از میدان‌ها و کافه‌های محل گذر و استراحت این نویسنده دیدن کنند.

زهرا کشوری


‌‌


من خواجــهٔ گفتاری بســیار شنیده‌سـتم
من خواجه ندیده‌ستم گفتاری و کـرداری

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹نظر مولانا دربارهٔ نصیحت‌کردن



نظر مولانا دربارهٔ «نصیحت‌کردن» خیلی جالب است. مولانا معتقد است که نصیحت‌کردنِ مستقیم نه‌تنها مؤثر نیست، بلکه گاهی نتیجهٔ عکس می‌دهد! به‌خصوص در فرهنگ ما که نصیحت‌کردن خیلی جایگاه مهمی دارد و هر کسی را می‌بینی می‌خواهد دیگران را نصیحت کند و واعظِ غیرمُتّعِظ شود.
«واعظ غیرمتعظ» یعنی کسی که دیگران را نصیحت می‌کند، ولی خودش اصلاً عمل نمی‌کند به آن چیزهایی که می‌گوید.
مولانا برای این‌گونه نصیحت‌کردن‌ها کوچک‌ترین ارزشی قائل نیست و می‌گوید:

پنـدِ فـعـــلی خلــق را جـــذاب‌تـر
که رَود در جانِ هر باگوش و کـر

اَنـدرو  وَهــمِ امیــــری کـــم بـُود
در حشَــم تأثیــر آن محکــم بـود

▫️ببینید مولانا در دیوان شمس می‌گوید:

من خواجـهٔ گفتـاری بسـیار شـنیده‌سـتم
من خواجه ندیده‌ستم گفتاری و کرداری

یعنی کسی که به حرفی که می‌زند و آن چیزی که می‌گوید، خودش پایبند باشد و عمل کند. «پندِ فعلی» یعنی پند عملی؛ یعنی کسی که می‌خواهد دیگران یک راه درستی را پیش بگیرند، باید خودش از همان راه حرکت کند و در عمل نشان بدهد که این راه نتیجهٔ مثبت دارد و آدم را به مقصود می‌رساند. مثلاً در داستان «طوطی‌ و بازرگان»:


گفت طوطی کو به فعلم پند داد
که رهــــا کــن لـطـف آواز و وِداد

زانکـه آوازت تــو را در بنـــد کـرد
خویشــتن مُرده پیِ این پنــد کرد

یعنی آن طوطی عملاً پندِ فعلی به آن طوطی دیگر داده است.
هر چقدر هم آدم‌ها کر باشند وقتی یک پند عملی را با چشمشان ببینند رویشان اثر می‌گذارد.
بیت دومش یک نکتهٔ بسیار روان‌شناسانهٔ عمیقی‌ است که خیلی باید روی آن دقت کرد می‌گوید:

انــدرو وهـــمِ امیــری کـم بُـود

یعنی یک نفر که نشسته دارد یک نفر دیگر را نصیحت می‌کند، در عمل دارد به او می‌گوید من بهتر از تو می‌فهمم و عقلم بهتر می‌رسد و تو محکومی که بنشینی و به حرف‌های من گوش کنی و بپذیری و عمل کنی و چون آدم‌ها هیچ‌کدامشان حاضر نیستند قبول کنند که عقلشان از آن  دیگری کمتر است، بنابراین دربرابر چنین کاری، حالت دفاعی می‌گیرند به خودشان.
شیخ اجلّ، سعدی شیرازی، می‌فرماید:

▫️همه‌کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.

یعنی هر کس را می‌بینی فکر می‌کند عقلش از همه بیشتر کار می‌کند و بچه‌اش از همه خوشگل‌تر است؛ حتی سوسک به بچه‌اش می‌گوید قربان دست و پای بلوری‌ات.
دکارت، فیلسوف بزرگ فرانسوی، این نکته را از سعدی گرفته و این‌گونه پرورانده که: آدم‌ها ممکن است در مورد خیلی چیزها شکْوِه داشته باشند؛ مثلاً یک نفر شکایت داشته باشد از اینکه چرا قدش از آن دیگری کوتاه‌تر است یا ثروتش یا علمش از آن دیگری کمتر است، ولی تا‌ به‌حال هیچ‌کس شکوه نکرده است که: «چرا عقل من از آن دیگری کمتر است؟» و هیچ بنی‌بشری پیدا نشده که اعتراف کند و ناراحت باشد از این که عقلش کم است؛ بنابراین کسی که نشسته و یکی دیگر را نصیحت می‌کند، غیرمستقیم به او می‌گوید که من بهتر از تو می‌فهمم. «امیر» هستم و تو باید اطاعت کنی و طرف مقابل هم جبهه می‌گیرد و حالت دفاعی می‌گیرد به خودش و ممکن است نتیجهٔ عکس بدهد.

#مولانا
@dr_mehdi_nourian
هدف از خلقت چیست؟

دکتر سید استاد فلسفه دانشگاه الله‌آباد از باگوان پرسیدند: "هدف از خلقت چیست؟"
باگوان معمولاً به زبان‌های تامیل یا مالایالم یا تلوگو پاسخ می‌دادند اما این بار مستقیماً به انگلیسی صحبت کردند و پرسیدند: "آیا چشم‌ها می‌توانند خودشان را ببینند؟"

دکتر سید پاسخ دادند: "البته که نه. آن‌ها می‌توانند هر چیز دیگری جز خودشان را ببینند."

و در جوابِ باگوان که پرسیدند: "اگر چشم‌ها بخواهند خودشان را ببینند چطور؟" ایشان گفتند: آنها فقط می‌توانند خودشان را در آینه ببینند.
باگوان سپس اظهار داشتند که: "همین است، خلقت آینه‌ای است برای «من» تا خودش را ببیند."
باگوان #رامانا ماهارشی

" گنج مخفی بُد ز پُری چاک کرد
خاک را تابانتر از افلاک کرد

گنج مخفی بُد ز پری جوش کرد
خاک را سلطان اطلس پوش کرد"
#مولانا

WHAT IS THE PURPOSE OF CREATION?

Dr. Syed, Professor of Philosophy, Allahabad University, asked Bhagavan, “What is the purpose of creation?”
Usually Bhagavan gave replies in Tamil, Telugu or Malayalam. This time He spoke directly in English, and asked, “Can the eye see itself?” Dr. Syed replied, “Of course not. It can see everything else, but not itself.” To Bhagavan’s question that “if it wants to see itself”, he said, “It can see itself only in a mirror.” Bhagavan then commented, “That is it. Creation is the mirror for the ‘I’ to see itself.”

Face to Face with #RamanaMaharshi (Prof. G.V. Subbaramayya's account)

https://t.center/selfinquiry
Forwarded from جریانـ
هشتم مهر روز بزرگداشت مولوی

مولوی مرزگستر قلمرو زبان فارسی
مولوی در پروردن و نگاه داشتن قدرت زبان فارسی و نشر و گسترش فکر و تمدنی که زاده و برخاسته از قلمرو اقوام هوشمند ایرانی است سهمی گرانقدر و ماندگار دارد.
فرزند بلخ نزدیک به شصت سال از زندگی را در «روم» گذرانید و هیچگاه نتوانست به زادگاه خود بازگردد. عمر او در شهر و دیاری گذشت که مردمش فرهنگی دیگر داشتند و گروه‌هایی از باشندگان آن‌جای به زبان‌های دیگر (یونانی و ترکی) متکلم بودند. با این وجود، مولوی که در کودکی بدان گوشه مهجور درافتاده بود به زبان فارسی- یعنی زبان پدری‌اش که کتاب بزرگی چون شاهنامه در آن زبان سروده شده بود و سخنوران بزرگی در بالیدن آن زبان کوشیده بودند- دو کتاب جاودانی سرود و به یادگار گذاشت. توانست اندیشه‌های انسانی بسیار گرانمایه را در آن دو کتاب بپروراند و تأثیری بگذارد که فرزندان و بالیدگان مکتبش به همان زبان فهم سخن کنند و خود نیز بدان زبان شعر بسرایند و «فارسی‌زبان» و «ایرانی‌فرهنگ» بمانند.
مولانا سخن‌ها و اندیشه‌های ضمیر پرجوش و خروش را در چندین هزار بیت (مجموعۀ دو کتاب) سروده است. اما بنیادگذار مکتبی نفوذکننده در تصوف ایرانی و اسلوبی آشنایی‌پذیر در شعر فارسی شد و پیروان بسیار و مقلّدان متعدد یافت. بی‌گمان نیرومندی و توانایی زبان تصوف او- یعنی زبان فارسی- موجب آن است تا اندیشه‌های انسانی ژرف او- که در مواردی چند به هموزنی سخنان متفکران طراز اول جهان است- ارزنده و زنده و یا به سخنی روشن‌تر «همیشگی» و جاودانه باشد. چگونه ممکن است چنین سخن‌ها و اندیشه‌های روح‌نواز سروده به فارسی از میان برود؟

آتش‌ست این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مُهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

در مذهب عاشقان قراری دگرست
وین بادۀ ناب را خماری دگرست
هر علم که در مدرسه حاصل گردد
کاری دگرست و عشق کاری دگرست

✍🏼 ایرج افشار
متن کامل:
مولوی و امیرخسرو دهلوی دو مرزگستر قلمرو زبان و ادب فارسی
منبع:
کانال بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

#ایران_فرهنگی #شعر #فارسی #مولانا
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from تفحص خویش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"او میکشد قلاب را"

"ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی
زاری از ما نی، تو زاری میکنی
ما چو نائیم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست"
#مولانا
Forwarded from جریانـ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶 #موسیقی ایرانی و شعر فارسی، به عنوان #صادرات_فرهنگی

«اندک اندک» یکی از مشهورترین تصنیف‌های شهرام ناظری روی شعر #مولانا حاصل همکاری او با جلال ذوالفنون است که در آلبوم گل صدبرگ در سال ۱۳۶۰ و به مناسبت هشتصدمین سالگرد تولد مولانا منتشر شد.

این تصنیف خاطره‌انگیز برای ایرانیان را این‌بار نه در ایران، که در ژاپن بشنوید. جایی که خواننده ایرانی ساکن ژاپن، امین چوقادی با همراهی نوازندگان خوب ژاپنی سازهای ایرانی این تصنیف را در توکیو اجرا می‌کنند.

منبع
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from دغدغه ایران
فقیهان و مردم: فاصله‌ای عظیم

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

خبر آمده که شماری از روحانیون درخصوص ساخته شدن فیلمی درباره مولانا و شمس تبریزی از دو فقیه پرسیده‌اند. آن دو فقیه نیز رأی به حرمت ساخت فیلم یا سریال درباره شمس و مولانا داده‌اند.

چندین ملاحظه درخصوص این فتوا هست که موضوع بحث من نیستند و نگاه من فقط جامعه‌شناختی است و جدای از نگاه دینی یا صحت و سقم نظر ایشان، فقط مایلم فاصله نگاه و تصور برخی فقیهان و مردم جامعه را نشان دهم.

این موضوع برای نشان دادن چنین فاصله‌ای از آن جهت مناسب است که شاخصی عددی برای آن وجود دارد.

حکم به حرمت ساخت این فیلم در شرایطی صادر شده است که سایت مرجع کتاب نشان می‌دهد کتاب «ملت عشق» نوشته الیف شفق – نویسنده ترکیه‌ای - که رمانی بر پایه داستان مولانا و شمس است، در ایران 155 بار از سال 1393 تاکنون منتشر شده است.

مجموع تیراژ ترجمه‌های متعدد این کتاب بالغ بر 498 هزار نسخه است. 21 ناشر هر کدام ترجمه‌ای از این کتاب را منتشر کرده‌اند و نسخه قطع رقعی جلد شومیز آن به چاپ 101 رسیده است.

خوب به این اعداد دقت و لحاظ کنید که تیراژ هر چاپ اغلب کتاب‌ها در کشور به 300 و 500 و حداکثر 1000 نسخه رسیده است. ناشر کتاب من با عنوان «دغدغه ایران: راه‌هایی به سوی آزادی، امنیت و توسعه پایدار» (انتشارات کویر، 1398) وقتی ظرف دو ماه 600 نسخه از کتاب فروش رفت و به چاپ دوم رسید، می‌گفت در این بازار کتاب، فروش خوب بوده است. اکثریت بقیه کتاب‌ها هم همین وضعیت را دارند.

وجود بیش از بیست ترجمه از یک کتاب و پانصد هزار نسخه فروش، نشانه رخداد فرهنگی قابل توجه و شایسته مطالعه است، اما شاخصی کمی از فاصله میان نگاه فرهنگی جامعه ایرانی و نگاه گروهی از روحانیت و شماری از فقیهان است.

این فاصله اگرچه در این اعداد و ارقام بازتاب می‌یابد، اما در این امر کیفی نیز بازتاب دارد که برخی فقیهان شمس و مولانا را به صوفیه و ضلالت منتسب کرده‌اند و جمع عظیمی از مردم کتاب‌خوان، ضلالتی در این حکایت ندیده‌اند و صدها هزار نسخه از کتابی درباره این موضوع فروش رفته است.

فاصله‌ای که میان این دو نگاه مشهود است، در بقیه عرصه‌ها – از رفتن زنان به ورزشگاه تا دوچرخه‌سواری زنان و ... – نیز وجود دارد. این فاصله منشأ بخش مهمی از تنشی است که در جامعه ایرانی امروز دیده می‌شود.

این فاصله اگر در حیطه اعتقاد و دایره مقلدان باقی بماند، از منظر اجتماعی تنش‌آمیز نمی‌شود؛ اما آن‌گاه که این فاصله بر سیاست‌گذاری اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سایه می‌اندازد، جامعه متکثر و مطالبه‌گر امروز را بسیار می‌آزارد و به فاصله و شکاف دولت و ملت تبدیل می‌کند.

#فقیهان_و_مردم،
#سیاست_گذاری_اجتماعی،
#ملت_عشق، #الیف_شفق،
#شمس_تبریزی، #مولانا

(اگر می‌پسندید، به اشتراک بگذارید.)
@fazeli_mohammad

دغدغه ایران در اینستاگرام: 👇👇
https://www.instagram.com/p/B2WkmVkBJnV/?igshid=txe0br0bhnpf

سایت مرجع کتاب ایران: Ketab.ir

عضویت در کانال «شبکه توسعه»، شبکه علاقمندان به توسعه ایران را امتحان کنید: http://t.center/I_D_Network

کانال «موفقیت‌های_کوچک_ایرانیان»: http://t.center/IR_S_S
گر ز حال دل خبر داری،بگو
ور نشانی مختصر داری، بگو
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیک‌تر داری، بگو

#جعلی
از #مولانا نیست
@jaliyat
@jaliyat
این دل پاره پاره را پیش خیال تو نهم...
#مولانا
#پاییز
به گزارش خبرنگار مهر، «لطف‌الله ساغراوانی» مدیر نشر هرمس از انتشار «مثنوی معنوی» به تصحیح استاد دکتر محمدعلی موحد تا پایان آبان ماه امسال از سوی این موسسه انتشاراتی خبر داده است.

به گفته وی، جلد اول این اثر در هزار صفحه شامل مقدمه استاد موحد در ۱۲۰ صفحه و نیز دفتر اول، دوم و سوم مثنوی و جلد دوم نیز شامل سه دفتر بعدی (چهار، پنج و شش) به انضمام کشف الابیات خواهد بود و حجم جلد دوم هم ۱۰۰۰ صفحه خواهد بود.

برابر این خبر، هر دو جلد این #کتاب در قطع وزیری و با کاغذ کرم رنک خفیف و با صحافی گالینگور منتشر می‌شود.

یکی از ویژگی‌های تصحیح دکتر محمدعلی موحد این است که با نسخه‌های کامل و یا ناتمامی که تا ۱۵ سال پس از فوت #مولانا ، کتابت و تاکنون شناخته شده‌اند؛ مثل نسخه قونیه و نسخه قاهره و... کار تصحیح را با ذکر تمام نسخه بدل‌ها به انجام رسانده است.
https://goo.gl/rabwgm