بریده‌ها و براده‌ها

#مقاله
Канал
Блоги
Новости и СМИ
Образование
Психология
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayПродвигать
7,84 тыс.
подписчиков
19,9 тыс.
фото
6,22 тыс.
видео
44,5 тыс.
ссылок
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
JRR_Volume 6_Issue 12_Pages 29-46.pdf
1.7 MB
🔖#مقاله

🔰مهم‌ترین مضامین ادعیه شیعی و مسیحی

نویسندگان :
#مهراب_صادق‌نیا،#فاطمه_قربانی 


🔻دیدگاه عمومی این است که دعای ابزاری برای درخواست از خدا و برآورده شدن نیازهای آدمی است. حال در همۀ ادیان و به‌ویژه ادیان ابراهیمی دعا فراتر از درخواست و نشان‌دهنده باورهای انسان و ادیان درباره به خدا است. بررسی ادبیات دعایی در اسلام و مسیح نشان می دهد دعا وجوهی فراتر از درخواست دارد. هم در اسلام و هم در مسیحیت دعا، تجربۀ ناب عرفانی و مقدس معرفی می‌شود. 

🔻دعا پیوندی ناگستنی با الهیات دارد و بسیاری از اندیشه‌های الهیاتی اسلام و مسیحیت در دعای بازنمایی و بازسازی شده است. از سوی دیگر، ماهیت دعای ارتباط و گفت‌وگو با خداوند است و اگر این ارتباط، فقط به زبان آوردن کلمات و واژگانی بی‌روح دیگر باشد و مانع و ارتباط پویا و متقابل را در بر گرفتن این گفت‌وگو به‌درستی صورت گرفته است. این گفت‌وگو که صمیمانه و دوسویه از سطح ارتباط من- او خارج می‌شود و به ارتباط من- تو می‌رسد.

https://t.me/sadeghniamehrab/980

@andishedinimoaser
📖 #مقاله «گذر از میان زاگرس»‏: گزارشی ارزشمند از کوچ عشیار بختیاری

👈 مجله اسمیتسونیان که نشریه‌ای بسیار معتبر در عرصه معرفی فرهنگ‌های جهان است و از سوی موسسه اسمیتسونیان در واشنگتن آمریکا منتشر می‌شود، اخیراً مقاله‌ای ارزشمند درباره کوچ عشایر بختیاری در کوه‌های زاگرس منتشر کرده است.

👈 در این مقاله گزارشی از کوچ سالیانه این عشایر پرافتخار به همراه عکس‌های زیبا ارائه شده است. برای مطالعه این مقاله می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.

👈 امید است در آینده غنای فرهنگی کشورمان، در قالب گزارشهایی از سوی نهادهای فرهنگی معتبر بین المللی، هر چه بیشتر به جهان عرضه شود و از این طریق مقدمات افزایش میل جهانی گردشگری در ایران فراهم آید و شناخت ها از آن بیشتر شود؛ چنان به فرهنگ ارزشمندمان بگوییم: «باش تا صبح دولتت بدمد / کاین هنوز از نتایج سحر است».

#ایران_شناسی

کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
https://t.center/peymaneshaghi110
#مقاله_ها
☑️ افغانستان به اعتبار آمریکا آسیبی نزده است.

▫️استفان والت استاد سیاست بین الملل در هاروارد
فارین پالیسی، ۲۱ اوت ۲۰۲۱

🔖 نکات مهم:
۱. گروهی از تندروهای مخالف خوان، دشمنان فرصت طلب خارجی و حتی برخی مفسران معقول، نتیجه گرفتند که با افتضاحی که در افغانستان به بار آمد، اعتبار آمریکا آسیب دیده یا نابود شده است. فردی مثل بِرِت استفانزِ فوقِ تندرو در نیویورک تایمز نوشت که همه متحدان آمریکا این درس را می گیرند که به حال خود رها شده اند.
۲. روزنامه گلوبال تایمز، سخنگوی دولت چین هم به رهبران تایوان هشدار داد که اگر پکن به آنها حمله کند، ارتش آمریکا برایشان نخواهد جنگید. حتی آدم خوش فکری همچون گیدون راچمن از فایننشال تایمز هم بر این باور است که فاجعه افغانستان تاییدی است بر اینکه نمی توان به تضمین های آمریکا دل خوش کرد.
۳. با اینحال، دلایل فراوانی برای این باور هست که این پیامد تراژیک در افغانستان، چندان بر اعتبار آمریکا تاثیر نمی گذارد و چه بسا که هیچ تاثیری بر آن نداشته باشد. نخستین دلیل، یک منطق ساده است: از تصمیم به ادامه ندادن یک جنگ بی حاصل بر سر آنچه که منافع حیاتی آمریکا نیست، مطلقا نمی توان نتیجه گرفت که یک قدرت بزرگ، اگر منافع جدی ترش در خطر بیفتد، نخواهد جنگید.
۴. خروج از افغانستان پس از بیست سال و هزینه بیش از یک تریلیون دلار و مرگ ۲۵۰۰ آمریکایی، به این معنی نیست که آمریکا برای آلاسکا، هاوایی یا فلوریدا هم نخواهد جنگید. نباید هم اینگونه نتیجه گرفت که ایالات متحده برای جلوگیری از تثبیت هژمونی چین در آسیا یا سرکوب تهاجم روسیه به ناتو هم نمی جنگد. در همه این موارد، منافعی حیاتی در میان است که می تواند اثرات عمیقی بر امنیت آمریکا داشته باشد.
۵. از اینها گذشته، با حذف چاه وِیل درازمدتی که منابع آمریکا را می بلعید، واشنگتن می تواند وقت، پول و توجه خود را روی اولویت های بزرگتر بگذارد و این به افزایش اعتبار تعهدات دیگرش و نه بی اعتباری آنها می انجامد. همانطور که جورج کِنان درباره ویتنام گفت: "یک تصمیم شجاعانه و مصمم برای رویگردانی از مواضعِ ناسالم گذشته، احترام بیشتری را در چشم جهانیان با خود می آورد تا پافشاری لجوجانه بر پی جویی اهدافی گزاف و بی حاصل."
۶. تاریخ، یک درس دلگرم کننده دیگر هم دارد: ایالات متحده، شکست خوارکننده دیگری هم در ویتنام داشت. عقب نشینی آمریکا و سقوط سایگون، موجب فروپاشی ناتو نشد، متحدان آسیایی آمریکا را به آغوش شوروی یا چین نینداخت و دولت های وابسته به آمریکا در خاورمیانه هم به راه دیگری نرفتند.
۷. خروج از ویتنام به آمریکا اجازه داد نیروهای متعارفش را در جاهای ضروری تر بازسازی کند و ١٤ سال بعد، این شوروی بود که به زباله دان تاریخ رفت و جهان شاهد سقوط های دومینویی شرق اروپا شد.
۸. می توان همین وضعیت را در عقب کشیدن های سبک تر آمریکا هم دید: سقوط شاه ایران، کنارکشیدن از لبنان، عقب نشینی از سومالی یا اشغال شکست خورده عراق. این رخدادها، همگی پیامدهایی منفی جدی داشتند اما موجب نشد دیگر دولت ها به این نتیجه برسند که آمریکا یک قدرت قابل اتکا نیست.
۹. دولت ها می دانند تعهدات میان آنها تنها زمانی معتبر است که بازتابی از منافع مشترک باشد و همراهی های کور، وزن چندانی در رویکرد و رفتار قدرت های مهم ندارد. یک عنصر کلیدی در نفوذ جهانی آمریکا، شهرتی است که از توانش و داوری درست این کشور از جمله توانایی گرانسنگ اش در خوانش یک وضعیت، تصمیم گیری های دشوار، انتخاب اهداف واقع بینانه و سپس تعیین و طراحی درست راهبرد، بدست می آید.
۱۰. افغانستان، این تردید را می آورد که آیا دستگاه سیاست خارجی آمریکا، هنوز هم قادر به انجام این تکالیف هست یا نه. درسی که باید بگیریم این نیست که آمریکا باید درگیر جنگ های احمقانه بیشتری شود و کسب اعتبار کند بلکه از کسانی که مسوول این خطاهای مکرر هستند، حساب و کتاب بکشیم و آنها را پاسخگو کنیم.
۱۱. برخی کشورها هم باید از آنچه در افغانستان رخ داد، درس های نگران کننده ای بگیرند. کشورهای ثروتمندی که به توانمندی های دفاعی خود بی توجهی کرده و بیش از حد بر حفاظت و حمایت آمریکا متکی شدند، باید در رویکرد خود تجدیدنظر کنند. رهبران بی کفایت و فاقد مشروعیتی که حکومتشان غرق در فساد است هم باید به سرنوشت اشرف غنی فکر کنند. همچنین قدرت های بزرگی که از دو دهه گیر افتادن آمریکا در باتلاق افغانستان بهره های فراوان بردند، باید نگران باشند که آمریکا آرام آرام، خود را باز می یابد. اما کشوری که یک متحد معقول نیرومند است و سهم منصفانه اش در دفاع از خود را بر دوش گرفته و امنیتش برای حفظ موازنه قدرت در آسیا، اهمیت دارد، از نگرانی به دور خواهد ماند.

:
https://foreignpolicy.com/2021/08/21/afghanistan-hasnt-damaged-u-s-credibility/

@yekhezaran
Forwarded from یک حرف از هزاران (حسین جابری انصاری)
خارجی_خاورمیانه_ای_چین_در_پرتو_نظم_نوین_جهانی.pdf
497 KB
#مقاله_ها | سیاست خارجی خاورمیانه ای چین در پرتو نظم نوین جهانی، دکتر محمد محمودی کیا، فصلنامه سیاست خارجی، پائيز ۱۳۹۸، صص ۲۸ - ۱
@yekhezaran
Forwarded from اتچ بات
#مقاله_ها
📚 آسیب‌شناسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نهادگرایی
🖋 روح الله اسلامی، زهرا اکبری
فصلنامه علمی مطالعات راهبردی سیاست گذاری عمومی، شماره ۳۵، تابستان ۱۳۹۹، مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
🌐 http://css.ir/tqgupq

🔹این پژوهش به بررسی آسیب‌شناسی نهادهای تصمیم‌گیرنده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (مذهب‌گرایان، دیوان‌سالاری، مردم‌سالاری و نظامی‌گرایان) پرداخته است.

فرازی از مقدمه مقاله:

🔹فرض کلی سیاست خارجی این است که دولت به‌عنوان نهادی اجتماعی در دو محیط قرار دارد: از یک‌سو، محیط داخلی که متشکل از همه نهادهای دیگر واقع در قلمرو مشخص شده توسط دولت و تعاملات آن‌ها با یکدیگر است، و از سوی دیگر، محیط خارجی که متشکل از همه دولت‌های دیگر و تعاملات آن‌ها با محیط و یکدیگر است. نظریه روابط بین‌الملل متعارف فرض می‌کند که دولت پیوسته درگیر تلاش برای مداخله در هر دو محیط است؛ یعنی در سیاست داخلی و خارجی وارد می‌شود (براون؛ آینلی، ۱۳۹۱: ۱۰۱). سیاست خارجی تصمیم‌ها، کنش‌ها و اقدامات یک کشور در قبال سایر بازیگران و محیط بین‌المللی است (رینولدز، ۱۳۸۰: ۶۳)؛ که بر پایه یک طرح و برنامه و راهبرد از پیش تعیین شده به‌وسیله تصمیم‌گیرندگان برای تأمین اهداف مشخص و معین صورت می‌گیرد (دهقانی فیروزآبادی، ۱۳۹۴: ۲۱). به‌بیان‌دیگر، سیاست خارجی متشکل از اهداف، استراتژی‌ها، تدابیر، روش‌ها، دستورالعمل، رهنمودها، برداشت‌ها و توافق‌ها است (خوشوقت، ۱۳۷۵: ۱۴۵). همه دولت‌ها به‌واسطه این حقیقت صرف که موجودیت جدای بین‌المللی دارند به یک سیاست خارجی راهبردی در قبال دولت‌های دیگر و سایر بازیگران بین‌المللی متعهد هستند. سیاست خارجی با این نیت دربرگیرنده اهداف و تدابیری است که تصمیمات و اقدامات دولت را در ارتباط با مسائل خارجی- به‌ویژه با سایر کشورها- راهبری می‌کند (جکسون؛ سورنسون، ۱۳۹۴: ۳۹۳- ۳۹۲)

🔹ما در این نوشتار در پی بررسی آسیب‌شناسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه گذشته از منظر نهادگرایی هستیم. ما همچنین به دنبال این هستیم که چرا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی منزوی است؟ چرا از تریبون‌های مختلفی که مواضع سیاست خارجی را اعلام می‌کنند گزاره‌های متفاوت اعلام می‌شود؟ چرا نهادی در ایران به دنبال تنش‌زدایی و نهادی دیگر به دنبال دکترین مقاومت است؟ کدام نهادها در سیاست خارجی نقش تعیین‌کننده‌ای دارند و آیا ساختار دولت در جمهوری اسلامی ایران تأثیری بر فلسفه، دکترین و سیاست امور خارجه دارد؟ بر این اساس سؤال اصلی که در این پژوهش در پی پاسخ‌گویی به آن هستیم عبارت است از این‌که نهادهای اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران کدامند و چرا این نهادها به برخی از اهداف سیاست خارجی خود دست پیدا نمی‌کنند؟ در پاسخ و به‌عنوان فرضیه اصلی این پژوهش باید گفت که موازی‌کاری‌های نهادهای تعیین‌کننده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (مذهب‌گرایان، دیوان‌سالاری، مردم‌سالاری و نظامی‌گرایان) و عدم رعایت الزامات نهادی از سوی این نهادها، منجر به عدم موفقیت آن‌ها در اهداف سیاست خارجی‌شان شده است.

🔗 پیوست: فایل پی دی اف متن کامل مقاله
#یک_حرف_از_هزاران
▶️ گزیده های ایران و جهان ◀️
@yekhezaran
CoViD-19-The Lancet-Letter-Final Version-Farsi.pdf
196.1 KB
#مقاله منتشر شده در لنست، نسخه‌ی فارسی
مبارزه با کووید-۱۹ در جریان سخت‌ترین تحریم‌ها علیه ایران
COVID-19 battle during the toughest sanctions against Iran
نسخه‌ی انگلیسی در پیام بعد
🆘 مطالب تخصصی و عمومی کووید-۱۹:
@nouritazeh
«سه فوریت در راهبرد ارزی» (دنیای اقتصاد ۱۳۹۷/۰۵/۲۷)

در حالی که دلار ۸۰۰۰ تومانی در نیما متقاضی نداره، بازار سیاه دلار رو ۱۰۵۰۰ تومان معامله می‌کنه، و بازار طلا، سکه امامی رو متناسب با دلار ۱۳۰۰۰ تومانی قیمت‌گذاری می‌کنه. چرا صادرکننده، قاچاقچی ارز، و طلا فروش، به سه نرخ مختلف دلار می‌فروشند؟

اگه دلار، از خرداد ۹۲ تا الان، متناسب با تفاضل تورم ایران و آمریکا رشد کرده بود، امروز ۶۰۰۰ تومن می‌بود. اگه دلار، متناسب با تفاضل رشد نقدینگی ایران و آمریکا رشد کرده بود، دلار حدود ۸۵۰۰ تومن می‌بود. با توجه به اینکه واردکننده حاضر نیست بیشتر از ۸۰۰۰ تومن بابت دلار بده، چرا پس‌اندازکنندگان بازاری حاضرند تا ۱۰۵۰۰ تومان، و پس‌اندازکنندگان کارمند حاضرند تا ۱۳۰۰۰ تومان، بابت هر دلار بپردازند؟

خارج‌کنندگان سرمایه، به قصد فرار از ریسک بازار، سرمایه‌ خودشون رو خارج می‌کنند. بعبارت دیگه، این روزها، خریدن ارز و سکه نوعی پس‌انداز نیست، بلکه نوعی خریدن بیمه است؛ «بیمه دلاری». بیمه رو برای حفظ سرمایه دربرابر شوکهای بزرگ می‌خرند. امروز هم تو بازار ارز و تو بازار سکه، یک فرآیند بیمه نسبت به شوکهای ریالی شکل گرفته.

چرا بازار انتظار شوک ریالی داره؟ تحریم بانک مرکزی که از دو هفته پیش شروع شده بود! سد نقدینگی هم که شکسته و ارزش ریال تقریبا روشن شده است! پس آیا بازار در انتظار سیل نقدینگی ۱۲ شهریور و تحریم نفتی آبان ماهه؟ خیر؛ از اونجا که زمان و کیفیت بروز هر دوی این وقایع شناخته شده‌ست، شوک ایجاد نمی‌کنند. اما بازار یک دلیل موجه برای احتمال بالای بروز یک شوک اقتصادی داره!


دلیل بازار برای بروز شوک اقتصادی، طرز تفکری که بستر شوک اقتصادی رو ایجاد کرده، و همینطور سه راه حل سیاستی برای کاهش ریسک اقتصاد رو اینجا گوش بدید 👈 https://t.me/Economics_and_Finance/560

یا در سایت دنیای اقتصاد مطالعه بفرمایید 👈 https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3428650

#مقاله #دنیای‌اقتصاد
قحط‌الرجال؛ از مجلس مشروطه تا مجلس گلابی‌خوران!

شاید حتا نامش را نشنیده باشد: «ناصرالملک»، از رجال برجستۀ قاجار. اما این مرد 46 ماه نایب‌السلطنۀ ایران بود، یعنی کارهای اجرایی شاه (احمدشاه) بر عهدۀ او بود.
ناصرالملک لقبش بود، نام اصلی‌اش ابوالقاسم خان قراگوزلو بود، متولد 1245 شمسی. او اولین تحصیل‌کردۀ ایران در دانشگاه آکسفورد بود. 1257 تا 1262 در اروپا هم تحصیل کرد و هم برخی کارهای سفارت را انجام می‌داد و به هلند و آلمان نیز برای کارهای دیپلماتیک رفته بود. مرد جهان‌دیده‌ای بود و سواد عصر جدید را هم در انبان داشت، برخلاف اکثر رجال آن دوران و برخلاف عموم مردم و علما. در دورۀ مظفرالدین‌ شاه، سال‌های 1275 تا 1277 وزیر مالیه بود. پس از اعلام مشروطه دو بار نخست وزیر شد. پس از برکناری محمدعلی شاه (1288) و تعیین احمدشاه نابالغ به عنوان شاه ایران، ابتدا عضدالملک و بعد از مرگ او، ناصرالملک 4 سال نایب‌السلطنۀ ایران بود. پس از آن‌که احمدشاه در هجده سالگی تاج‌گذاری کرد، ناصرالملک مسئولیت‌هایش را واگذار کرد و به لندن رفت.

اما نامۀ ناصرالملک به آیت‌الله طباطبایی
در روزهایی که علما به همراه سایر عدالت‌خواهان در پی مطالبات خود برای مجلس و عدالت‌خانه بودند، ناصرالملک نامه‌ای به آیت‌الله طباطبایی که از رهبران عدالت‌خواهان بود نوشت و تلویحاً اشاره کرد این راه که او و سایر عدالت‌خواهان می‌روند درست نیست. در واقع تمام حرف ناصرالملک در آن نامه را می‌توان خلاصه کرد در این‌که به گمان او مشکل اصلی ایران به زبان امروزی «ضعف منابع انسانی» است؛ این ضعف هم به دلیل این است که ما در ایران افراد باسواد و آگاه به علوم جدید نداشتیم، که این نیز در به دلیل ضعف، یا بهتر است بگوییم، فقدان نظام آموزشی بود. ناصرالملک می‌کوشد با مثال آوردن منظور خود را به آیت‌الله طباطبایی بفهماند. می‌گوید، کاری که عدالت‌خواهان اکنون می‌کنند مصداق این است ران نپختۀ شتری را در حلق بیماری می‌کنند که رو به موت است و او را تازیانه می‌زنند تا از بستر برخیزد و بدود. می‌گوید، باید قطره قطره در گلوی این بیمار ناتوان آب‌گوشت چکاند و زیربغلش را گرفت و او را نرم نرم از جا بلند کرد.
ناصرالملک می‌گوید، اکنون در کل ایران 100 آدم باسواد که بتوان آن‌ها را برای مجلس و برای اجرای امور اجرایی کشور انتخاب کرد نداریم. البته تأکید می‌کند، این‌که یک نفر چنان متکلف حرف بزند که برای فهمیدن منظورش به فرهنگ لغت نیاز باشد، دلیل بر باسوادی و لیاقت فرد نیست؛ بلکه به افرادی نیاز است که سواد مدرن دارند، علوم جدید را می‌دانند.
ناصرالملک ژاپن و اقدامات امپراتور میکادو را مثال می‌زند و در نهایت پیشنهاد خود را هم مطرح می‌کند: او می‌گوید در ایران حدود سه هزار مدرسه است که این‌ها زیر نظر علما اداره می‌شوند و از موقوفات بهره می‌برند. اما این مدارس به هیچ دردی نمی‌خورند، زیرا علوم جدید در آن‌ها تدریس نمی‌شود. پیشنهاد او این است که علما اگر می‌خواهند اقدام مفیدی انجام دهند از این نفوذ خود بهره برند و علوم جدید را به عنواد مواد درسی اجباری وارد مدارس کنند. او نتیجه می‌گیرد:
«برای هر مدرسه یک دوره از علوم عصر جدید را مجبوری قرار بدهند، دوازده سال نمی‌گذرد که دو طبقه شاگردهای فارغ‌التحصیل از این مدارس بیرون خواهد آمد. آن وقت مملکت ایران به قدر کفایت آدم عالم خواهد داشت که بتواند این حرف‌هایی که امروز می‌زنند و ابداً ثمر و فایده‌ای ندارد از روی علم و بصیرت به موقع اجرا بگذارند.»

ناصرالملک از معدود رجال قاجار است که می‌توان او را بسیار جدی گرفت. وقتی مشروطه پیروز شد، او کوشید به عنوان میانجی رابطۀ شاه و مجلس را درست کند. شاید به همین دلیل بود که بعدها فروغی، رئیس مجلس، برای نایب‌السلطنه شدن او تلاش کرد، زیرا او را قابل اعتماد و لایق‌تر از دیگر رجال قاجار می‌دانست.

اکنون 111 سال از نگارش این نامه می‌گذرد، نام ناصرالملک فراموش شده است، اما معضل «ضعف منابع انسانی» همچنان پابرجاست. معضل نظام آموزشی همچنان پابرجاست. مسیر انسان‌های لایق به خارج از کشور بسیار هموارتر است تا به میدان بهارستان و مجلس! و مجلس همچنان برای گلابی‌خورها درهای گشوده‌تری دارد تا برای آدم‌‌ها بزرگ. ژاپنی که ناصرالملک مثال زد، فاصله‌اش با ما روز به روز بیش‌تر شد و ما ایران ماندیم. گویا سرنوشت اندوه‌بار ما را پایانی نیست...

در ادامه نامۀ ناصرالملک را خوانده‌ام و فایل صوتی آن را ضمیمۀ این نوشته کرده‌ام. بشنوید تا با هم غصه بخوریم.

مهدی تدینی

#مقاله، #مشروطه، #تاریخ_ایران

@tarikhandishi
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
شهروند مسئول

تصویری از علی کریمی بازیکن سرشناس فوتبال در هنگام شرکت در یک برنامه افشاگرانه در سیمای جمهوری اسلامی در صفحات اول روزنامه های امروز نقش است که از وی به عنوان شجاع و صدیق و دلسوز و مسوول یاد کرده اند. در مقابل وی دبیر فدراسیون فوتبال کشور نشسته بود.

بهار در #مقاله ای نوشته: کاش در بخش بخش این کشور یک برنامه نود بود و چند نفر علی آقای کریمی، کاش فرصتی باشد علی کریمی‌ها هر از گاهی این‌گونه شجاعانه صحبت کنند، حتی اگر تپق بزنند، کلماتشان قشنگ چفت و بست نشود یا حتی اطلاعاتی کم در بعضی از حرف‌هایشان باشد، فقط باشند و صحبت کنند، رگ گردنشان ورم کند و همان شکست و بسته بگویند که دارید دزدی می‌کنید، دارید خیانت می‌کنید، بپرسند که این همه میلیارد میلیارد پول کشور کجا رفته؟ با کدام حساب و کتاب؟

به نوشته این مقاله: علی کریمی در مناظره با محمدرضا ساکت دبیر فدراسیون فوتبال از تنها چیزی که مطمئن بود قانون مدار نبودن فدراسیون بود، او خوب می‌دانست که مثل خیلی از بخش‌های دیگر کشور، نگاه فرد محوری و قانون گریزی بر فدراسیون حاکم است و این نهاد با کدخدا منشی اداره می‌شود. آنجایی که از ماجرای سامانه‌ هواداری و حق پخش تیم‌ها صحبت کرد، از قراردادهای گنگ مالی فدراسیون پرده برداشت، از واریز پول به حساب شخصی برخی افراد گفت و از اساسنامه فوتبال که تاییدیه هیچ نهاد بین المللی را ندارد.

بهار نوشته: شاید به جای به کار بردن کلماتی مانند قهرمان و سوپرمن برای علی کریمی، بهترین واژه انسانی مسئول باشد، شهروندی که گمشده جامعه امروز ایران است، انسانی که وقتی ناراستی‌ها را می‌بیند نمی‌تواند سکوت کند و برای اصلاح روندها پیش قدم می‌شود، فریاد می‌زند، سوال می‌پرسد، پاسخ می‌خواهد و وادار به پاسخگویی می‌کند.
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
هزینه ناآرامی‌ها را مردم ندهند

#محمود_صدری دولت نباید در این دام بیفتد که ریشه اصلی اعتراضات، سیاست‌های اقتصادی اوست. در واقع یکی از هزاران علت اعتراض‌های اخیر مسائل اقتصادی است. این درحالی است که برخی سعی دارند تا ریشه اتفاقات روزهای اخیر را به سیاست‌های اقتصادی دولت مرتبط کنند و برای مثال خواستار تغییر بودجه سال آینده شده‌اند. حال در صورتی که دولت به این دام بیفتد که سیاست‌های اقتصادی او باعث شکل‌گیری این اعتراضات است ممکن است به سمت سیاست‌هایی مانند دستکاری در قیمت‌های بازار سوق داده شود که به نفع اقتصاد ملی نیست و شاکله‌های اقتصاد را برهم بزند.

نویسنده اقتصاددان تاکید کرده که دولت روحانی بخصوص دولت نخست او (دولت یازدهم) از نظر شاخص‌های کلان اقتصادی جزو دولت‌های موفق بوده است و سال ۹۵ نیز یکی از سال‌های خوب اقتصاد ایران بود که در آن درکنار مهار نرخ تورم، رکود اقتصادی به معنای دقیق نیز تاحدود زیادی از بین رفت. البته سیمای واقعی رکود اقتصادی در سال‌های اخیر از سوی برخی از جریان‌ها تغییر داده شده است و عده‌ای سعی دارند تا بخشی از اقدامات دولت‌های قبل را به پای دولت روحانی بنویسند.

به نظر #مقاله روزنامه دولت: هم اکنون بنیادهای اقتصادی کشور به خوبی کار می‌کند و جهت‌گیری‌های آن نیز به درستی تعیین شده. بودجه سال ۹۷ نیز با دو رویکرد اساسی افزایش اشتغالزایی و فقرزدایی توسط دولت تدوین شده که در شرایط کنونی اقتصاد ایران نسخه مؤثری خواهد بود. دولت نباید به انتقادهای غیرکارشناسی نسبت به لایحه بودجه تدوینی خود شک کند و متناسب با واقعیت های موجود ، منافع ملی ، ظرفیت مردم و کشش اقتصاد مسیر را ادامه دهد.
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
«ما» مردمیم

#ثمینا_رستگاری در #مقاله اصلی اعتماد نوشته: از نظر مای روزنامه‌نگار اتفاقی افتاده است. عده‌ای نگران از معیشت خود و تنگ آمده از فقر و نداری هرروز اخبار را دیده‌اند و شنیده‌اند که مدیرانی که باید وضع آنها را سامان دهند برده‌اند و خورده‌اند و دست کسی هم به آنها نمی‌رسد. آنها در روزنامه‌های مخالف دولت خواندند، از نماز جمعه‌ها و تلویزیون شنیدند که هر‌چه دولت برای مذاکره با غرب رشته پنبه شده و اگر امیدی به تغییر وضع‌شان در نتیجه انتخاب روحانی داشته‌اند اشتباه بوده و اگر در صف‌های طولانی برای رای دادن ایستادند خوش‌خیالی کرده‌‌اند از سوی حامیان دولت هم بیشتر حرف شنیدند تا اینکه عمل ببینند. همه در گرفتن امید از مردم با هم مسابقه گذاشتند و حالا میوه تلخ آن سبقت‌ها به ثمر نشسته است.

به نوشته این مقاله: درست است که ایران دشمن دارد. عربستان از خیال خام شکستن شاخ فاتح مبارزه با داعش بدش نمی‌آید. امریکا خواهان تضعیف قدرت منطقه‌ای ایران و ساکت شدن صدای مخالف ٤٠ ساله‌اش است. منافقین و سلطنت‌طلب‌ها هویت‌شان در گروی تغییر رژیم ایران است. چه چیزی برای آنها بهتر از این است که تصویری که از ایران می‌بینند آتش و دود باشد. اینها هم درست است، هم بدیهی و هم مهم. نادیده گرفتن این واقعیات در تحلیل‌ها اصل آن تحلیل را زیر سوال می‌برد اما نکته مهم‌تر این است که همه دشمنان مردم ایران نه بر نقاط قوت که بر نقاط ضعف ما سرمایه‌گذاری می‌کنند. هیچ ایرانی تمایلی به از دست رفتن تمامیت ارضی و سوریه شدن ایران ندارد.

مقاله اعتماد به این جا رسیده: جنس اعتراضات اخیر را باید بشناسیم. آن را نمی‌توان در قالب تجربیات گذشته صورتبندی کرد. نمی‌توان برای آن فقط یک مقصر انتخاب کرد. در تمام ٤٠ سال گذشته هر جا صدایی بلند شده نیروهای اپوزیسیون خارجی در پی مصادره آن بوده‌اند این اعتراض‌ها هم از آن قاعده مستثنی نیست اما نشنیدن جان کلام صدای معترضین هم خطاست. هر گونه بی‌تدبیری و بی‌مسوولیتی هیزمی درون آتش انداختن است.
بریده‌ها و براده‌ها
علی اشرف درویشیان – هندوانه گرم
نوشتن در عمق طبقات محروم

#هوشنگ_مرادی_کرمانی در #مقاله ای در اعتماد نوشته: علی اشرف درویشیان سهم مهمی در ادبیات ما داشت. او نویسنده‌ای بود که توانست محدوده قلم را گسترش دهد و در آثارش به جای پرداختن به کودکان اقشار مرفه جامعه، به اعماق جامعه و طبقات محروم و فرودست توجه داشت و به لایه‌های زیرین اجتماع نفوذ کرد. او گستره قلم را به کودکان طبقه فرودست جامعه برد و از تنهایی‌ها و رنج‌ها و آلام این کودکان نوشت؛ کودکانی که طبیعت و جامعه هر دو به آنها ظلم کرده بودند. او از کودکان محروم منطقه‌ای مانند کرمانشاه نوشت و با به تصویر کشیدن رنج‌ها و مشقات آنان، آثاری ماندگار در ادبیات ما خلق کرد.

به نوشته این نویسنده موفق ادبیات کودکان: درویشیان مهم‌ترین نویسنده‌ای است که در همان راهی قدم گذاشت که پیش‌تر صمد بهرنگی رفته بود اما درویشیان به شیوه خود و به شکلی قوی‌تر و واقعی‌تر آن راه را ادامه داد. صمد بهرنگی، بنیانگذار داستان‌نویسی درباره کودکان زجر کشیده روستایی و تنهایی‌ها و دشواری‌های زندگی آنان بود و درویشیان هم تجربه‌های عملی و زیستی خود را در قالب داستان‌ها و واقعیات اجتماعی با قلمی شیرین، ساده و روان ماندگار کرد.

در ادامه مقاله اعتماد آمده:من هرچند دنباله‌رو ایشان نیستم، اما به شخصه از آقای درویشیان بسیار آموختم و ویژگی مشترک همه نویسندگانی مانند ما پرداختن و تمرکز بر کودکان طبقات محروم و تهیدست است. همه ما به این کودکان و دردها و رنج‌های آنان، رویاها و ناکامی‌هایشان، آرزوهای کوچک و بزرگ‌شان فکر می‌کنیم و از آنان می‌نویسیم؛ اما هر یک به شیوه خود. حرف و سخن‌مان شبیه یکدیگر است ولی ظرف و قالب‌مان با یکدیگر متفاوت است و شیوه نوشتن‌مان متفاوت است.

https://t.me/M_Behnoud/3029
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
امنیت پایدار

#عباس_عبدی در سرمقاله شهروند امنیت پایدار را مهم ترین نیاز کشور دیده و در تعریف آن نوشته: گرچه امنيت در يك جامعه مفهومي پويا و شناور و مثل امنيت در يك موجود زنده است، ولي براي تقريب به ذهن مي‌توان امنيت پايدار را به‌مثابه يك ميز در نظر گرفت كه روي چهارپايه قرار گرفته است. اين ميز وقتي داراي پايداري است كه هر چهارپايه آن محكم و مشابه باشند و بار بيش از حدي نيز روي ميز قرار نگيرد. آن‌ بار هم به صورت متعادل روي ميز باشد. امنيت اين ميز در تحمل بار به اندازه قدرت ضعيف‌ترين پايه آن است.

به نوشته این جامعه شناس:جامعه‌اي كه از اقتصاد درون‌زا و برون‌گرا كه وابسته به نفت نباشد و ثبات نسبي سياست اقتصادي برخوردار باشد، بيكاري در آن كم و نرخ فعاليت بالا باشد، فقر به‌طور نسبي كم و نابرابري قابل تحمل باشد، فساد استثنا و نه قاعده باشد، دستگاه قضائي آن قدرتمند و بي‌طرف و مستقل باشد، رسانه‌هاي آن به‌طور نسبي آزاد باشند، حقوق شهروندي رعايت شود. چنين جامعه‌اي داراي امنيت پايدار است مشروط بر اين‌كه اهداف خود را نيز با توان اجزايش متعادل كند.

#مقاله شهروند در نهایت نوشته: نمونه روشن آن صدام حسين در گذشته و عربستان و قطر امروز است. هر سه نظام از برخي جهات قدرتمند بودند، ولي دو مسأله موجب از ميان رفتن امنيت آنها شد. در درجه نخست نامتوازن بودن مولفه‌هاي قدرت اين كشورها و سپس انتخاب اهدافي كه بار آنها بر دوش اين سه كشور سنگيني مي‌كرد و در نهايت آنها را زمين‌گير کرد.
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
آتش به اختیار چه معنایی ندارد

#عباس_عبدی در تفسیر اصطلاح آتش به اختیار در گفته های رهبر جمهوری اسلامی در اعتماد نوشته بهترست گفته شود چه معنايي را ندارد. به طور قطع مي‌توان گفت كه توجيه و مجوز اقدام خلاف قانون نيست، اگر اين را بپذيريم، بقيه معاني آن مشكلي ندارد و مساله‌اي نيست. در واقع اين برداشت نادرست به ويژه نزد اصلاح‌طلبان ريشه در همان برداشت‌هاي ناصوابي دارد كه درباره انتخابات داشتند. مشكل اين است كه آنان نمي‌توانند ميان روش و محتوا تمايز قايل شوند.

به نظر این جامعه شناس برای شناخت بهتر معنای سخن رهبر بهترست گزارش یکی از حاضران جلسه دیدار با دانشجویان را شنید که در آن آمده:« ايشان با لبخند گفتند عده‌اي از دوستان از ما گلايه مي‌كنند كه شما دايم تاكيد مي‌كنيد كه چرا به ملت مي‌گوييد بيايند راي ‌بدهند خب اين هم نتيجه‌اش! (خنده آقا و حضار) من مي‌گويم اين وظيفه من هست كه مردم را به حضور دعوت كنم. خب شما برويد كار كنيد و فعاليت كنيد تا اين راي نياورد و آن يكي راي بياورد. (خنده حضار) مصيبت آن روزي است كه مردم پاي صندوق‌هاي راي نيايند و دشمنان در آرزوي اين موضوع‌اند.» اين بخش تاريخي‌ترين ايده سياسي است كه مي‌توان براي مردم‌سالاري ايران یافت.

نویسنده #مقاله اعتماد تاکید کرده: اين جملات نشان مي‌دهد كه رهبري به عنوان يك قاعده و روش خواهان مشاركت حداكثري است. جملات در اين زمينه بسيار صريح است و با عملكرد گذشته نيز تطابق دارد. مهم‌تر اينكه شايد برخي استنباط كنند كه رهبر به لحاظ محتوايي با نگرش‌هاي رييس‌جمهور منتخب زاويه دارند و اين چندان هم عجيب و ناآشكار نيست. ولي اهميت آن در همين است كه با وجود اين تفاوت و زاويه چنين انتخاباتي برگزار مي‌شود.

به نوشته این مقاله: اگر همسويي كامل وجود داشت كه مي‌گفتيم اين براي حكومت و نظام از نظر محتوا تحصيل حاصل است و به روش انتخابات به اين دليل تن داده‌اند كه محتوايش تضمين شده است. ولي اكنون چه بايد گفت؟ تفاوت نظر و ديدگاه موجود نشان مي‌دهد كه اتفاقا رهبري و كل ساختار به شيوه مردم‌سالاري و انتخابات با حداكثر مشاركت ملتزم و پايبند است.
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
رای مردم شرکت سهامی نیست

#بهمن_کشاورز در #مقاله ای در شرق با اشاره به قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره کرده که این قانون زمینه مشارکت در تمام مراحل تصمیم‌گیری‌های سیاسی و سرنوشت‌ساز را برای همه افراد اجتماع فراهم کرده است تا در مسیر تکامل انسان هر فردی دست‌اندرکار و مسئول رشد و ارتقا و مديريت شود. آنچه گاهی مورد بحث و مناقشه قرار می‌گیرد روش و کیفیت اعمال این حق است.

این حقوقدان سپس افزوده: قائل‌شدن صفت برای آرای افراد یا گروه‌های گوناگون در جامعه ما و با توجه به اصول قانون اساسی که اصل تساوی را مقرر اعلام کرده است، پذیرفتنی نیست. رأی مردم سهام شرکت‌های سهامی نیست که احیانا «سهام ممتازه» داشته باشیم. همچنین بحث از «آرای کیفی» که تلویحا مردم را از نظر حق رأی به طبقاتی تقسیم می‌کند در شأن ایرانیان نبوده و آن بیان مشهور را به یاد می‌آورد که «همه مردم برابرند اما بعضی برابرترند».

شرق در نهایت نوشته: اینکه در موضوع واحد در دو زمان از دو فرد یا دو شخص مطلب واحدی شنیده شود اما حکم یک مورد گرفتاری و رد انتقاد شدید و حکم مورد دیگر، تأیید یا سکوت باشد به‌شدت محل تأمل است. خلاصه اینکه اگر مردم صاحب مملکت هستند-که هستند-باید ولی‌نعمت‌بودن و سروری آنها را پذیرفت.
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
سراب‌های اقتصادی

#سعید_شیرکوند در #مقاله ای در ایران ضمن اشاره به شعارهای پوپولیستی در مبارزات انتخاباتی بدون نام بردن از باقر قالیباف نوشته نامزدی مدعی می‌شود که جامعه ایران بعد از گذشت ۳۹ سال از انقلاب در اثر سیاست‌های اتخاذ شده توسط مسئولان کشور به دو بخش تقسیم شده و در اثر مدیریت نظام جمهوری اسلامی، امروز کشور دارای ۴ درصد جمعیت رانت‌خوار، زالوصفت، ثروتمند و برخوردار از همه امکانات است و در مقابل آن ۹۶ درصد جامعه در محرومیت، فقر و بدبختی قرار گرفته‌اند.

صرفنظر از اینکه این ادعا تا چه اندازه ارزش‌های نظام و مردم را مورد غفلت قرار داده و آن را به چالش می‌کشد، از نظر اقتصادی با این سؤال اساسی روبه‌رو است که مبنای این طبقه‌بندی چیست؟کدام پژوهشگر، مؤسسه پژوهشی و مجموعه علمی در ایران حتی در قالب یک مقاله یا پژوهش به چنین اطلاعاتی دست یافته است؟ مگر می‌شود در اقتصاد هر چه اراده کنیم را به عنوان شاخص بگوییم؟ در مقابل این ادعای ۴ درصدی و ۹۶ درصدی از کسی بگوید که این تناسب ۶ درصد به ۹۴ درصد است، چه پاسخ علمی برای آن وجود دارد؟

مقاله روزنامه ایران بدین جا رسیده که در مورد ایجاد شغل و فرصت‌های شغلی حاصل از برخی فعالیت‌ها، تغییر یارانه دهک‌های مختلف و نحوه شناسایی دهک‌ها چه راهکار علمی و عملی وجود دارد؟ متأسفانه برخی از نامزدها قائل به این نیستند که هر کدام از این واژه‌ها دارای یک تعریف شناخته و معیار ارزیابی هستند از نظر این افراد، مردم و جامعه کسانی هستند که فاقد قدرت تشخیص، ارزیابی و فهم مشکلات و راه‌ حل آنها هستند. لذا بر اساس این دیدگاه کافی است که از مردم دلبری کرد و با بیان یک سری آرمان‌ها، آرزوها و شعارهای بدون منطق آنها را به سمت خود جلب کرد.
Forwarded from ترفند مدیریت
🔳⭕️ داستان های مدیریتی(ساختن پارکینگ دوچرخه)

@tarfandemodiriat

⭕️▪️نورس‌کوت پارکینسون،مورخ و نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۵۷ «اصل پیش‌پاافتادگی» یا «قانون علاقه به چرندیات» را مطرح کرد.

او متوجه شد مردم به موضوعات مبتذل و پیش ‌پاافتاده ارزشی بیشتر از موضوعات تخصصی می‌دهند.

👈نظریه‌ی پارکینسون بر اساس مشاهداتش از کمیته مسئول تصویب طرح احداث یک نیروگاه اتمی بود.

💡ماجرا از این قرار بود افراد کمیته اکثر وقت جلسات را صرف بحث روی موضوعات بیهوده و پیش‌پا افتاده و غیرمهم، ولی قابل فهم برای عوام کرده بودند.

🔍درباره امضای قرارداد ده میلیون پوندی ساخت راکتور ظرف ۲.۵ دقیقه گفتگو تصمیم‌گیری شد، اما کمیته روی پارکینگ دوچرخه‌ ۴۵ دقیقه بحث کرد تا میان پارکینگ «بهتر و راحت‌تر» یا «ساده‌تر و ارزان‌تر» تصمیم بگیرد،
حال آنکه فرق دو حالت حدود ۵۰ پوند بود.

🏳یک راکتور بقدری پیچیده و گران‌قیمت است که یک انسان معمولی قادر به درک آن نیست و تخصصی در مورد ساختار و تجهیزات آن ندارد،لذا به راحتی با جمع کنار می‌آید و برای اینکه احمق به نظر نرسد سکوت می‌کند،

اما
👈همه می‌توانند یک پارکینگ دوچرخه ارزان و ساده را در ذهنشان مجسم کنند و هرکسی می‌تواند یکی از آنها بسازد.
در نتیجه افراد عادی برای اینکه در بحث حضور داشته و درتصمیم‌سازی نقش داشته باشند وارد این بحث کم ‌اهمیت شده و برنامه‌ریزی برای این موضوع ساده منجر به بحث‌های چرند بی‌پایان می‌شود و هرکسی می‌خواهد چیزی اضافه کند و سهم خودش را در تصمیم‌گیری کلان نشان دهد.

⭕️▪️نتیجه ی راهبردی:
اصطلاح «ساختن پارکینگ دوچرخه» استعاره از بحث‌های بی‌اهمیتی است که منجر به مذاکرات گسترده می‌شوند،

پای مردم و رسانه‌ها را به میان می‌ کشند و باعث غفلت از موارد مهم و اصلی می‌شوند،چرا که برای گفتگوی بی‌خاصیت طولانی در مورد موضوعات پیش‌پاافتاده مدرک و تخصص خاصی نیاز نیست و می‌توان تا پایان دنیا در مورد آن بحث کرد.

#مقاله
#پارکینگ_دوچرخه
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BYihXkC2_EMn7nJlBAaRJw
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
مخالف‌خوانی

#نغمه_ثمینی در #مقاله ای در شرق نوشته: تا چند وقت پیش خیال می‌کردم ما ایرانی‌ها در بعضی نقاط فکری، بی‌اماواگر مشترکیم. مثلا یکی‌اش همین فرمان ترامپ که خیال می‌کردم ایرانی در جهان نیست که این فرمان را تحقیرآمیز و پوک و پوچ نداند. اما با کمی گشت‌وگذار در فضایِ مجازی دریافتم که آن حالت غیرقابل‌تحملِ مخالف‌خوانی با هر بها و بهانه‌ای، حتی در این نقطه اشتراکِ واضح و مبرهن نیز فعال شده است. برخی از ایرانی‌های مقیم آمریکا نوشته بودند که خیلی هم این فرمان ترامپ خوب است. برخی ایرانی‌های داخل نوشته بودند دودش برود به چشم اغنیایِ گرین‌کارت‌دار! ما که از هفت‌دولت آزادیم.

این فیلمنامه و داستان نویس ادامه داده: این یادداشت کوتاه را در واقع انگار دارم برایِ آن مخالف‌خوان‌های جهان مجازی می‌نویسم که از همین حالا و چه‌بسا از دیشب بازی را شروع کرده‌اند. می‌خواهم بگویم من درک می‌کنم و می‌پذیرم که این فیلم را بهترین اثر سازنده‌اش ندانیم و نقدهایی بر آن وارد کنیم. من درک می‌کنم و می‌پذیرم که به مراسم اسکار اعتماد نکنیم و حواسمان به پشت‌پرده‌های احتمالی‌اش باشد.

مقاله شرق افزوده: اما درک نمی‌کنم و نمی‌پذیرم که چطور می‌شود این جایزه را یک اتفاق بزرگ و ویژه و بسیار مثبت در وضعیتِ سرزمین ما ندانست، وقتی می‌تواند جنگ محتملی را در نطفه خفه کند و احتمالش را پايين بياورد: حمله به سرزمين مردمی که سینمایش این‌طور پیشرفته و جهان‌گیر است ممکن نیست. یا دستِ‌کم به‌آسانیِ حمله به سرزمینی نیست که هیچ بروز فرهنگی در جهان ندارد. این جایزه می‌تواند به صاحبان قدرت بگوید که هنوز هنر بی‌مرز است و هنوز از سیاست جلو می‌زند.
Forwarded from Masoud Behnoud - مسعود بهنود
طفره‌روی از قوانین شفاف؟

#علی_نوذرپور در #مقاله ای در روزنامه ایران بر اساس قانون شهرداریها نوشته: شهرداری برای تأمین ایمنی و حفظ شهر نیازی به اخذ حکم قضایی ندارد و می‌تواند رأساً حتی برای رفع خطر اقدام کند چرا که ذیل همین بند، قانونگذار تکلیف کرده اگر ساختمانی ناایمن بود طبق نظر مأمور فنی، شهرداری باید به مالکان اخطار داده و برای رفع خطر، مهلتی را تعیین کند و چنانچه مالکان بعد از مهلت قانونی برای ایمن‌سازی بنا اقدام نکردند شهرداری خود رأساً برای رفع خطر و ایمن‌سازی اقدام کند و هزینه‌های پرداخت شده را به اضافه 15 درصد خسارت از طرف مقابل دریافت کند. اما آیا شهرداری در مورد پلاسکو رأساً وارد عمل شد؟

به نوشته رییس جامعه مهندسازان شهرساز ایران در این مقاله: اینکه مرتباً ادعا می‌شود شهرداری نمی‌توانست بدون اخذ حکم قضایی برای ایمن‌سازی پلاسکو اقدام کند اصلاً صحیح نیست بارها از اداره کل حقوقی قوه قضائیه استعلام و پرسش شد که آیا شهرداری نیاز به حکم قضایی دارد و هر بار پاسخ داده شد خیر و حتی این نظریه‌های حقوقی در کتاب قانون شهرداری‌ها به چاپ رسیده است.

مقاله روزنامه ایران اما در مورد این ادعای شهردار تهران که پلاسکو کارگاه بوده و ایمن‌سازی آن وظیفه وزارت کار بوده، نوشته: طبق آمارها تنها حدود ۴۸ واحد از مجموع ۵۷۲ واحد پلاسکو کارگاه بوده اگر فرض کنیم که این واحدها کارگاه‌های غیر مجاز بودند باز هم مطابق قانون کار، اداره کار فقط مسئول تأمین ایمنی داخل کارگاه است نه مشاعات یا کل سازه ساختمان؛ پلاسکو هم جزئی از اماکن عمومی بوده که ایمن سازی‌اش مستقیماً وظیفه شهرداری بوده است. سوماً کاربری ساختمان پلاسکو کاربری «تجاری، خدماتی و اداری» بوده نه کارگاهی.
Ещё