بریده‌ها و براده‌ها

#شاهرخ_مسکوب
Канал
Блоги
Новости и СМИ
Образование
Психология
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayПродвигать
7,84 тыс.
подписчиков
19,9 тыс.
фото
6,22 тыс.
видео
44,5 тыс.
ссылок
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
✔️هویت ایرانی، از سوگ سیاوش تا تعزیت عاشوراء🔻

برگزاری باشکوه سالروز رویدادهای تاریخی و فرهنگی هم در جوامع پیشامدرن و هم در دوران جدید از ابزارهای عمده برای تداوم و زنده نگاه داشتن خاطرات جمعی یا هویت قومی و ملی پیشامدرن در گذشته و هویت ملی در دوره ی جدید بوده است. در ایران برگزاری نوروز باستانی و مراسم دهه ی عاشورا، که هر دو از تقدس خاصی برای ایرانیان شیعه برخوردارند، ملاط عمده ی هویت ایرانی شیعه یا، به زبان دیگر، دو ستون اصلی آن را تشکیل می دهند. ظاهرا مراسم دهه ی عاشورا، که به طور رسمی و علنی به فرمان معزالدوله ی دیلمی بویه ای در سال ۳۵۲ ق. در بغداد آغاز شده بود، با نشیب و فرازهایی تا دوره ی صفوی ادامه یافته و همراه با مراسم عید نوروز، که برای آن احادیثی پرداخته شده بود، به منزله ی پراهمیت ترین مراسم سالانه ی ایرانی شیعی نهادینه شده و تا به امروز تداوم یافته است.

البته در آن زمان در بغداد دو جشن ایرانی پراهمیت نوروز و مهرگان برپا می شد. هنگامی که در سال ۳۹۸ ق.، عاشورا و مهرگان در یک روز همزمان شدند، به فرمان شاهنشاه بویه ای ابتدا مراسم عاشورا را برگزار کردند و روز بعد جشن های مهرگان را در زمان شاه عباس که نوروز و عاشورا در سال ۱۰۲۱ ق. همزمان شدند، او هم رویه ی آل بویه را به کار بست.

تعزیه ی شهادت شاه شهیدان امام حسین (ع) از بسیاری جاری شباهت به سوگ سیاوش داشت که سالروز آن در دوران پیش از اسلام برگزار می شد و اشاره به آن در آثار گوناگون نظم و نثر فارسی دیده می شود. سوگ سیاوش چنان ریشه در اسطوره های پیش از اسلام داشت که تا اوایل دوران اسلامی نیز در سغد و خوارزم برگزار می شد. چنان که در تاریخ بخارا آمده است: "
و اهل بخارا را بر کشتن سیاوش سرودهای عجب است و مطربان آن .. سرودها را کین سیاوش گویند. و محمد بن جعفر گوید که از این - تاریخ سه هزار سال است و الله اعلم.

#شاهرخ_مسکوب در تحلیل ماندنی خود از سوگ سیاوش می گوید: «حتا هنوز در پاره ای از گوشه های دور، سیاوش شهید کامل و سرنوشت او نشان ظلمی است که انسان عرصه ی آن است». آن گاه به نقل قول از#صادق_هدایت می گوید: «در مراسم سوگواری نیز در کوهکیلویه زنهایی هستند که تصنیف های خیلی قدیمی را با آهنگ غمناکی به مناسبت مجلس عزا می خوانند و ندبه و مویه می کنند. این عمل را سوسيوش (سوگ سیاوش) می نامند»(نوشته های پراکنده هدایت، با مقدمه حسن قائمیان، امیرکبیر). سوگ سیاوش که در عهد اساطیری تاریخ سنتی ایران در اواخر عهد ساسانی در خدای نامک ها تدوین شده و به ثبت رسیده بود، در دست پرتوان فردوسی در شاهنامه حماسه ای جاودانه شد.

به نوشته ی شاهرخ مسکوب :
سلسله ی سیاوشان تاریخ در سرودهای یارسان، که اهل حق بدانها پایبندند، و روح عالی قلندر از هابیل به جمشید و از وی به ایرج و یحیی و سیاوش و امام حسین در گردش آمده است. آنان برگزیدگان و پاکان و مظلومان تاریخ اند. گردش روح شهیدان بزرگ تاریخ، که سالار شهیدان حسین (ع) بر تارک آنان می درخشد، نشانه ی تداوم تاریخی شهادت در هر دوره ی تاریخی است، چنان که گویی زمین هیچ گاه از شهید خالی نیست. در تشیع ایران، سیاوش، که اسطوره ای بود، جای خود را به شهید کربلا، که وجود تاریخی داشت واگذاشت و بدین گونه تعزیه جای سوگ سیاوش را گرفت.در واقع شباهت های دو مراسم ممکن است تا حدی گسترده محبوبیت عاشورا را در میان ایرانیان تبیین کند؛ همان طور که #احسان_یارشاطر در مقایسه ی خود از دو مراسم نتیجه می گیرد: «شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت او یک زمینه ی واقعی در سنت ایرانی پیدا کرد تا به یک نمایش سوگواری الهام دهنده و سنجیده تبدیل شود. این مراسم وارث ویژگی عمده ی مراسم بسیار کهنی بود که ریشه های عمیقی در روح ایرانی داشت».

✔️هویت ایرانی، احمد اشرف،(دو مقاله از جراردو نیولی و شاپور شهبازی)، ترجمه دکتر حمید احمدی، نشرنی
۱
🔸نقل قول از مسکوب: سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز تهران، نشر خوارزمی
🔸نقل قول از احسان یارشاطر :
Yarshater, Ehsan, "Ta'zia and Pre-Islamic Mourning Rics in Iran", in Peter Chelkowski..
ed., Ta'sieh Ritual and Drama in Iran, New York: New York University Press, New York University Studies in Near East Civilization, Number 7, 1979), pp. 88.94.
@sahandiranmehr
▫️مهر آهو

دیشب «و» چیز عجیبی تعریف کرد. او و [برادرش] در بچگی آهوی کوچک دست‌آموز عزیزی داشتند که او هم دوستشان می‌داشت و به آنها خو گرفته بود. در دِهِ «خانقاه» بودند. برادر حصبه می‌گیرد و در حال احتضار است و دیگران کنار او نشسته‌اند و از ناچاری درمانده و منتظر که مرگ بیاید. آهو وارد اطاق می‌شود؛ دیرگاهِ شب. کسی جم نمی‌خورد و همه خاموشند و با تعجب نگاه می‌کنند. آهو می‌رود کنار بستر بیمار، بویش می‌کند، لحظه‌ای می‌ایستد، دوری می‌زند، می‌رسد بالای سرِ [برادر] یک بار دیگر او را می‌بوید و همانطور که آمده بود، آرام می‌رود. آخر شب برادر عرق می‌کند و از مرگ نجات می‌یابد. همه از خوشی بچه‌آهو را از یاد می‌بَرند. فردا بعد از ظهر به یاد آهو می‌افتند، می‌گردند و در گوشه‌ای از باغ پیدایش می‌کنند. آهو مرده بود.

✍🏻 #شاهرخ_مسکوب
#کتاب «روزها در راه»، ص۷۲۷، نشر خاوران، ۱۳۷۹
#مهر #وفاداری #حیوانات
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
یاسپرس در ستایش افلاطونِ دوستدار دانایی و خرد، می‌گفت که او "دانش ندانستن" را به ما آموخت. گفتگوهای او در رساله‌ها به نتیجه‌ای ختم نمی‌شود، یعنی ناتمام می‌ماند و ما "نتیجه" را چون راهی باز و بی‌پایان، پیوسته پیش رو داریم که خود، آن را تا سرزمین‌های ناشناخته، تا ناکجا برویم.


باری اگر شعر هم با حقیقت پیوندی داشته‌باشد_که دارد_ این حقیقت نامعلوم است و با معلوم علم و یا واقعیت چیزها فرق دارد، زیرا حقیقت شاعرانه، نه عین است و نه ثابت،
بلکه چون افقی که در دیدگاه ضمیر ما گسترده باشد، هرچه به آن نزدیک‌تر شویم، او نیز از ما دورتر می‌شود، اگرچه در این میان، ما نیز دشت‌های تازه‌ای زیر پا نهاده‌ایم.

این حقیقت نه بیگانه، بلکه پیوسته با وجود و مانند آن در هم‌آمیخته، بسیار حال و چهره و دگرگون‌شونده است.


نگاهی ناتمام به شعر متعهد فارسی در دهه سی و چهل

#شکاریم_یک‌سر_همه_پیش_مرگ

#شاهرخ_مسکوب