بریده‌ها و براده‌ها

#رقابت
Канал
Блоги
Новости и СМИ
Образование
Психология
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayПродвигать
7,86 тыс.
подписчиков
19,9 тыс.
фото
6,22 тыс.
видео
44,5 тыс.
ссылок
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
عکس بالا نمای گویایی از چرایی بخشی از #رقابت #سعودي با #امارات است.
از میان ۵۰ شرکت بزرگ بین المللی که در خاورمیانه دفتر نمایندگی دایر کرده‌اند، ۴۶ شرکت دفتر خود را در امارات قرار داده‌اند و تنها یک شرکت دفترش در سعودی است.
از همین رو #سعودي حدود یک ماه پیش اعلام کرد که این شرکت‌ها اگر همچنان علاقه دارند از مزایای قراردادهای با این کشور منتفع شوند، باید دفتر مرکزی خود را در این کشور دایر کنند. اقدامی که به وضوح نوعی به مبارزه طلبیدن #امارات در رقابت اقتصادی است.
اما این آخر ماجرا نبود، تصمیم اخیر #ریاض مبنی بر حذف امتیازات ترجیحی گمرکی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هم بیشترین ضربه را به #امارات وارد می­کند. عربستان تصمیم گرفته تا کالاهای تولید شده توسط شرکت هایی که با نیروی کار محلی کمتر از 25 درصد را از معافیت مالیاتی حذف نماید.
همچنین #عربستان کالاهای شامل اجزای اسرائیلی یا متعلق به سرمایه گذاران اسرائیلی را نیز از معافیت گمرکی حذف کرده است.
نوک پیکان هر دو تصمیم به وضوح #امارات را نشانه گرفته است.
https://twitter.com/okhovattwt/status/1416747025115324423?s=19

🔹 مطالعات خلیج فارس
@PGulfStudies
روحانی؛ لقمۀ گلوگیر هر دو جناح
هیچکدام از دو جناح سیاسی عمدۀ کشور دیگر علاقه‌ای به حمایت از حسن روحانی ندارند؛ اما روحانی نیز به نوبۀ خود اعتنایی به این موضوع نشان نمی‌دهد چرا که او عملاً لقمۀ گلوگیر هر دو جناح شده است!
به عبارت دیگر، بی علاقگی دو جناح سیاسی به پشتیبانی از روحانی، تأثیر عمده‌ای بر موقعیت کنونی او نمی‌گذارد به گونه‌ای که هر دو جناح مجبورند تا اطلاع ثانوی او را تحمل کنند و کجدار و مریز با او کنار بیایند.
در واقع، حسن روحانی به واسطۀ حمایت بی‌دریغ و در عین حال بی‌قید و شرط جناح اصلاح‌طلب به قدرت رسیده است؛ از این رو، خواه ناخواه بین آنها پیوندی برقرار شده که گسست آن، از یک سو مورد پذیرش افکار عمومی قرار نمی‌گیرد و از سوی دیگر، تهدیدی علیه روحانی تلقی نمی‌شود. اصلاح‌طلبان با فاصله گرفتن کامل از روحانی در حقیقت، موقعیت خود را در دولت او تضعیف می‌کنند بدون آنکه قادر به خلع او از قدرت باشند.
از این جهت به نظرم خیال روحانی از جانب اصلا‌ طلبان کم و بیش راحت است و شاید از همین روست که به انتقادهای آنها نیز وقعی نمی‌گذارد.
جناح میانۀ "اصولگرایان" نیز که این روزها برای فاصله گرفتن از رئیس جمهور تلاش می‌کند؛ چندان روحانی را نمی‌ترساند. این جناح البته به لحاظ نظری می‌تواند از طریق مجلس یا قوۀ قضائیه زمینه‌های استیضاح یا عدم کفایت سیاسی روحانی را فراهم آورد و او را از قدرت خلع کند؛ اما به لحاظ عملی، چنین اقدامی به دلایل گوناگون برای‌اش مقدور نیست.
دلیل نخست در این مورد این است که صرف خلع روحانی از ریاست جمهوری، وضع داخلی و خارجی را بغرنج‌تر و دامنۀ نابسامانی را گسترده‌تر می‌کند. دلیل دوم اما عدم امکان برگزاری انتخاباتی آرام و بی‌دردسر در چنان شرایطی است.
انتخابات به هر اندازه هم که کنترل شده باشد؛ به میزانی از رقابت نیاز دارد. رقابت نیز به سهم خود؛ به ایجاد حاشیه‌ای امنیتی برای تجمع آزاد حامیان نامزدها نیازمند است و این نیز به نوبۀ خود امکانی در اختیار نیروهای ناراضی قرار می‌دهد تا از این فضا به سود خود بهره ببرند.
با این حساب، خلع قانونی و بی دردسر روحانی عملاً امکانپذیر نیست و سایر روش‌های خلع او از قدرت نیز نوعی نقض‌غرض است و بخصوص زمینۀ افزایش فشارهای خارجی را فراهم می‌کند.
بدین ترتیب، روحانی فعلاً "آش کشک خاله"ی هر دو جناح عمده است و در این میان گمان نمی‌کنم که از جناح تندور "اصولگرایان" هم کاری علیه او بر آید؛ مگر دست زدن به همان شیوه‌های غیر متعارفی که سرکنگبین‌اش به قولا حضرت مولانا صفرا می‌افزاید.
این همه، اما به معنای مصونیت روحانی نیست. تنهایی و بی پناهی اش شاید روزی او را به هدف سهل و آسانی برای شکستن تمام کاسه - کوزه ها بر سرش در آورد و به قربانی ‌شدن‌اش بیانجامد!

#حسن_روحانی
#رقابت_دوجناح_سیاسی
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
📝📝📝آسیب‌شناسی گفتمان اصولگرایی و‌پیش‌بینی راهبرد آتی آنان🔻
✍️سهند ایرانمهر
قسمت دوم

۸- دوقطبی دیدن بازیگران سیاسی:
اصولگرایان هنوز چارچوب « رقابت عادلانه» را در گفتمان خود نپذیرفته‌اند و میدان مبارزه سیاسی را در دو‌قطبی حق و باطل یا انقلابی و غیرانقلابی تعریف می‌کنند.
اگرچه می‌توان موارد دیگری را نیز به این فهرست افزود اما به شکل خلاصه می توان به این دلایل بسنده کرد. اصولگرایان در جهت رفع این مشکلات ضرورتن ناچار به استحاله گفتمان خود یا انطباق آن با مفاهیم غربی نیستند زیرا اگر اصول به معنی حداقلی اخلاق اسلامی و اصول مندرج در قانون اساسی تعریف شود و جلوه های مدرن و مدنی نهادینه شده در جامعه منطبق با همان آموزه ها پذیرفته شوند هم می‌توان گفت که اصولگرایی وضعیتی بهتر از وضعیت کنونی خود خواهد داشت و برای جذب رای دهنده نیاز به تقلید کاریکاتوری از رقیب ندارد.(اصولگرایی از نوع علی مطهری با همان وسواس در بیطرفی و رعایت قانون در عین المان های سنتی مثل واکنش به پوشش و نظایر آن نمونه موفق این شیوه مبتنی بر اصول است هرچند در مواردی خاستگاه متفاوت با خاستگاه اصلاح‌طلبان دارد).
این تحول اما عملی نخواهد شد اصولگرایان مخالف اصالت فرد و انسان محق باقی خواهند ماند زیرا عقبه قدرت اصولگرایی در نهادهای انتصابی است و حضورشان در عرصه رقابت نیز از همین سکوهای از پیش تعیین شده صورت می‌گیرد.
همان گوییِ گفتمان اصولگرایی نیز ادامه خواهد یافت زیرا استنتاج نظریه پردازان اصولگرایی بیش از آنکه محصول تقلایی ذهنی باشد بخشنامه‌ای آمرانه است که گریزی از تخطی از آن ندارند و همیشه، پاسخ، از قبل تعیین شده است و تقلای ذهنی متوجه یافتن مسیری است که لاجرم آن پاسخ را بدنبال بیاورد.
بدبینی به شهروندان و طبقه متوسط نیز همچنان تداوم خواهد داشت زیرا اگر بپذیریم که طبقه متوسط موتور محرک جامعه آزاد و دموکراتیک است و سنگ بنای آن پذیرش انسان محق، اصولی که هویت خود را در بازتعریف انسان مکلف بشناسد سرسازگاری با تقویت آن و گسترش نهادهای مردم نهاد نخواهد داشت .
تعریف مستقل از خود نیز به سادگی در گفتمان اصولگرایی به حاشیه خواهد رفت زیرا بخش عمده جبهه اصولگرایی تحت حمایت ساختار غالب و متنعم از مناصب آن است در نتیجه تلاش‌هایی چون تاسیس جبهه‌ای به ظاهر مستقل همچون جمنا و سازوکار به ظاهردموکراتیک تعیین نامزد نیز به مجرد تشخیص ذائقه ساختار حاکم، از گزینه‌های برآمده از خرد‌جمعی خود نیز براحتی چشم می پوشد.
اصولگرایان تلاشی در برسمیت شناختن رقیب اصلاح‌طلب نمی‌کنند و این نگاه سبب اصلی بروز دو قطبی‌هایی است که ناخودآگاه تصویر مبارزه حکومت با منتقدینش را در رقابت میان آنان و اصلاح‌طلبان ایجاد می‌کند و غالبن به زیان آنان تمام می‌شود.( احمدی نژاد دور اول خارج از گفتمان اصولگرایی بود و‌تنش دور دوم وی بدلیل قرار گرفتن در این چارچوب بود).
با این استنتاج این پرسش مطرح می‌شود که اصولگرایان پس از پیروزی حسن روحانی چه رویه ای را در پیش خواهند گرفت: پاسخ بسیار ساده است: الگوی رفتاری اصولگرایان در گذشته نشان داده است که در چنین مواردی ، پس از بازه زمانی کوتاهی که با استیصال و سکوت سپری می شود ابتدا تلاش می‌شود با الگوی "همان گویی" و "تاریخ پریشی" تفسیری خاص از پیروزی رقیب ارایه شود.
این تفسیر همه‌ی همّ و غم خود را در جدا کردن خاستگاه فرد منتخب از آرای عمومی و اراده ملت متمرکز خواهد کرد تا دست کم چهره‌ای مخالف با مردم پیدا نکند.
مرحله‌ی بعد مرحله "واژگان سازی" است. در این مرحله کلید واژه ای ساخته می شود و از طریق تکرار در تریبون ها ، چاشنی دور جدید از حملات لفظی و کارشکنی ها فراهم می گردد. این کارشکنی ها بواسطه آنکه از سوی نهادهای قدرتمندی حمایت می‌شود، می کوشند تا تصویری ناکارآمد از رقیب نشان دهند و دقیقن از همینجاست که "اصول" چنان دچار خدشه می‌شوند که اصولگرایان با چالش های بزرگ اخلاقی مواجه می‌شوند که گاهی به از دست دادن آرای عمومی مردم منجر و گاهی به مدد مشوق‌های مالی یا تدابیر مهندسی شده از طریق ایجاد محدودیت برای رقیب مجال موقتی برای بروز پیدا می‌کند.
اصولگرایان در انتخابات اخیر این پروسه اشتباه را دوباره تکرار کردند و آنگاه که بی ثمری آن را دیدند به کپی برداری از روش هایی پرداختند که تلفیقی از دو شیوه محمود احمدی‌نژاد( اِلمان‌های پوپولیستی دفاع از محرومین) و رواداری اصلاح طلبان(حمایت از هنرمندان و شیوه های جدید تبلیغات) بود.
چنین رویکردی البته که ثمری نخواهد داشت زیرا بن مایه عمل به شیوه رقیب نیازمند تصحیح مبانی رفتاری در قبال آن ۸ مورد پیش گفته است و تعلل در این بازبینی فرجامی جز وضعیت توام با رکود فعلی را برای اصولگرایان رقم نخواهد زد.

#اصولگرایی #رقابت #اصلاح‌طلبان
telegram.me/sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh