♦️جامعهشناسی کاغذی، جامعهشناسی حل مسأله♦️▪️در آپارتمانشان، همسایهها با هم نمیسازند. دو تایشان شارژ نمیدهند. سه تای دیگر با هم مدتهاست دعوا کردهاند و در جلسههای ساختمان شرکت نمیکنند. یکی دیگر کلی از وسایلهایش را توی پاگرد ول کرده. سه چهار همسایه هم این وسط هم شارژ را به خوقع میدهند، هم مشتاق بهتر کردن وضعیتاند اما کاری از دستشان برنمیآید. همه هم از وضعیت ناراضیاند. در این آپارتمان، یک استاد
جامعه
شناسی ساکن است. اما او هم فقط غر میزند. گردن این و آن میاندازد. حکومت و دولت و باقی مردم و «سطح فرهنگ» را مقصر همه چیز میداند. مثل بقیه.
▪️انجمن
جامعه
شناسی ایران، صدها عضو دارد. سالهاست که دارد فعالیت میکند. قرار است که مستقل هم باشد. مثل هر انجمن صنفی و حرفهای دیگر. قرار است با مشارکت و حق عضویت اعضا اموراتش بگردد. اما بخش بزرگی از همین جمع چندصدنفره از
جامعهشناسان، حق عضویت زیر دویست هزار تومانی سالانهشان را هم به موقع نمیدهند. انجمن مدتهاست مشکل جا دارد. ساختمانی که مال خودش باشد و بتواند برنامههایش را مستقل برگزار کند. اما این چند صد نفر، هنوز نتوانستهاند با مشارکت جمعی، یک ساختمان ولو کوچک برای انجمنشان تهیه کنند.
▪️جامعه
شناسی خوانده. از وقتی میشناسمش، فعالیت مدنی میکرده: گروه میساخته. تیمساز قهاری است. زبان آدمیزاد واقعی را بلد است. برای کتابخانههای مدارس مناطق محرومنگهداشتهشدهی استان محل زندگیاش، کتاب جمع میکرده. با معلمین مدارسشان ارتباط گرفته و کتابها را مرتب برایشان میفرستاده. اهل سفر است. میداند با مردم کوچه و بازار چطور باید ارتباط بگیرد.
▪️اهل عدد و رقم است. بودجه میداند. چندین بار تا الان سر حساب و کتابهای زندگی گیر کردهام و با فهمش از اعداد به داد رسیده. زبان کارگرها را بلد است. میتواند در مصاحبههای جذب و استخدام، مدیران شایسته انتخاب کند. مدام در حال یادگیری است: زبانها جدید، سفرهای جدید، همکاریهای بین رشتهای جدید.
▪️جامعه
شناسی اول برای من، «
جامعه
شناسی کاغذی» است.
جامعه
شناسی روی کاغذ و برای کاغذ.
جامعه
شناسی جملهها.
جامعه
شناسی ایدهها.
جامعه
شناسی نقل قولها.
جامعه
شناسی خواندهای که خواندههایش، به «کار»ی نمیآید. به «درد»ی نمیخورد. «
مسأله»
حل نمیکند. کشور و شهر و محلهاش که هیچ، خانواده و آپارتمان محل زندگیشان هم از چیزی که خوانده بهرهمند نمیشوند. تا دلتان بخواهد از این
جامعه
شناسی خواندهها. غالباً هم طلبکار از زمین و زمان. غالباً هم منتظر تغییرات سیاسی بزرگی که معلوم نیست از کجا و توسط چه کسی باید رقم بخورد. از جنس «ما میدانستیم»ها.
▪️جامعه
شناسیخواندههای دوم اما، «
جامعه
شناسی حل مسأله»اند. کماند. اما
جامعه
شناسیشان به درد میخورد.
جامعه
شناسی که در خانواده و خیابان و آپارتمان، در دعوا و تنش و گیر و گرفت، به کار میآید. از
سعید مدنی گرفته تا
رضا امیدی، از
محسن گودرزی تا
یاسر باقری، از
یاشار دارالشفاء تا
محسنحسام مظاهری، از
حسام حسینزاده تا
آرمان ذاکری و
اصغر ایزدی جیران و
مصطفی نوذری و
فروغ عزیزی و
کمال رضوی و خیلیهای دیگر، با تمام تفاوتهایشان، با تمام کمیابیهایشان، در حوزههای مختلف و رویکردهای مختلف و نسلهای مختلف، در یک ویژگی مشترکاند: علوماجتماعیخواندههای «حلال
مسأله». آنها یادگرفتهاند چطور
مسألههای واقعی را پیدا کنند، بشکافند، بفهمند و «
حل» کنند.
دومیها را بجوریم و دریابیم. اینها سرمایههای غریبی هستند.
راهیانه|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|
@raahiane#نقد_خویشتن|
#روشنا|
#جامعهشناسی|
#جامعهشناسی_حل_مسأله|
#جامعهشناسی_کاغذی